eitaa logo
🎤صهبای منبر
9.1هزار دنبال‌کننده
117 عکس
25 ویدیو
12 فایل
نشر مطالب کانال بلامانع است مدیر کانال 👈 @mihman https://rubika.ir/mihman_110 روبیکا تبلیغات ارزان 💰👇 https://eitaa.com/joinchat/634126779Caf2fe5f16e
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠«عن صدیقة الطّاهِرَة (ع): وَ أَطْلَعَ الشَّیْطَانُ رَأْسَهُ مِنْ مَغْرَزِهِ هَاتِفاً بِکُمْ، فَأَلْفَاکُمْ لِدَعْوَتِهِ مُسْتَجِیبِینَ.» 🌸سخنان و کلمات زهرای مرضیه (ع) که در فرصت کوتاهی پس از رحلت پدرش در طی ملاقات های خصوصی و عمومی صورت پذیرفته، حاوی یک دنیا مطلب است. حضرت با این سخنان، علل انحراف و نقاط ضعف مردم و جامعۀ پس از رسول خدا را بیان کرده است. یکی از این خطبه ها در جمع زنان مهاجر و انصار و دیگری در مسجد، حول مسألۀ فدک ایراد گردید. گفت و گوهای نسبتاً طولانی با محمود بن لبید و ام سلمه دارد که اگر این مجموعه را جمع کنیم، می بینیم که حضرت در این دو سه ماه آخر عمر تلاش های فراوانی انجام داد تا به مردم بفهماند که نقاط ضعف جامعه در چیست، و چرا امام نور (امیرالؤمنین) کنار زده شد. زمانی که به خانۀ حضرت حمله شد، فرمود: «مَا هَذِهِ الْجُرْأَةُ عَلَی اللهِ وَ عَلَی رَسُولِه؟» چطور جرأت کردید که به خدا و پیغمبر بتازید؟ این رفتار شما جرأت بر خدا و پیغمبر است و در ادامه فرمود: «تُرِیدُ أَنْ تُطْفِيَ نُورَ الله»؛ شما می خواهید نور خدا روشن نباشد و آن را خاموش کنید. در طی تلاش های این دو سه ماه، حادثه آفرینان بعد از رسول خدا را افشا و برملا کرد. در ادامه بحث با توجه به سخنان حضرت، منشأ انحرافِ بعد از پیامبر را پی می گیریم. علت انحطاط مسلمین بعد از رسول خدا پیروی از شیطان 🔆حضرت زهرا س در خطبه اش، یکی از نقاط ضعف جامعۀ مسلمانان را پیروی از شیطان می داند و می فرماید: «وَ أَطْلَعَ الشَّیْطَانُ رَأْسَهُ مِنْ مَغْرَزِهِ». حضرت شیطان را به لاک پشت تشبیه کرده است. لاک پشت زمانی که خطری او را تهدید می کند، می رود در لاک خودش قرار می گیرد، پس از اینکه در میانۀ لاک خود مقداری صبر می کند، آهسته آهسته سرش را بیرون می آورد، اگر دید خطری نیست به راه می افتد، در غیر این صورت دوباره سرش را میان لاک خودش فرو می برد. حضرت زهرا س شیطان را تشبیه به لاک پشت کرده و خطاب به مردم می فرماید: تا پیغمبر زنده بود شیطان در لاک خودش بود و جرأت نمی کرد از آن بیرون بیاید، زیرا برای شیطنت میدان پیدا نمی کرد؛ اما پیغمبر که از دنیا رفت، شیطان سرش را از لاک بیرون آورد «هَاتِفاً بِکُمْ»؛ شماها را صدا کرد و دید شرایط فراهم است «فَأَلْفَاکُمْ لِدَعْوَتِهِ مُسْتَجِیبُونَ لِهُتَافِ الشَّیْطَانِ الْغَوِیِّ»؛ شما پاسخگوی ندای شیطان بودید. بنابراین، حضرت یکی از مشکلات جامعۀ پس از رسول خدا را پیروی از شیطان می دانست، حاکم می گردند که «جُثَّتُهُمْ جُثَّةُ الآْدَمِیِّینَ وَ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّیَاطِین»؛دارای قلب شیطانی اند در حالی که چهرۀ انسانی دارند. حربه های شیطان 🔆شیطان، حربه ها و سلاح هایی برای انحراف انسان دارد که قرآن مجید می فرماید: از گام ها و حربه های شیطان پیروی نکنید، «لاٰ تَتَّبِعُوا خُطُوٰاتِ الشَّیْطٰانِ». شیطان هفت گام، سلاح و حربه دارد و ما باید طبق دستور قرآن از آنها پرهیز کنیم. «خطوات» جمع «خطوه» به معنی گام است. بنابراین طبق آموزۀ قرآنی باید پایمان را جای پای شیطان نگذاریم. شیطان بر کسی مسلط نیست و بشر اختیار دارد و می تواند انتخاب کند؛ «لَیْسَ لَهُ سُلْطٰانٌ عَلَی الَّذینَ مَنُوا»؛ بر کسانی که ایمان دارند او نمی تواند سلطه داشته باشد. به ترتیب این هفت حربۀ شیطان را بر می شمارم با این توضیح که این هفت حربه در کسانی که با حضرت زهرا در افتادند یکجا مورد استفاده قرار گرفت. گام نخست: ایجاد کینه و بعض 🍃براساس آموزۀ قرآن مجید اولین حربۀ شیطان، ایجاد کینه و نفرت است «يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء» وقتی کینه را شیطان القاء کرد پس از آن حوادث آفریده می شود، لذا در روایات نیز داریم که اگر تمام صفات زذیله را جمع کنید، مادرشان «کینه» است، «اَلاُمُّ الخُلق الحِقدُ» و «رأسُ العُیُوبِ الحِقدُ». در قرآن نداریم «تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِينَ آمَنُوا» خدایا! به ما کینۀ مؤمن بده، بلکه داریم «لا تَجْعَل» به ما کینه مؤمن نده. انتقام خوب است، اما برای دشمن. متأسفانه چقدر در بین ما کینه وجود دارد و باعث شده که قلب های ما از هم دور گردد و به خاطر کینه اختلاف ایجاد شود. خلیفۀ دوم خودش می گفت: دوازده ویژگی در علی بن ابیطالب است که اگر یکی از آنها در آل خَطّاب بود – نه در من – ما دیگر غصه ای نداشتیم. 🔆دوازده ویژگی علی ع دارد، یکی آنکه محل تولدش کعبه است، دیگری اینکه ازدواج علی در آسمان رقم خورد. سوم اینکه زوجه اش فاطمۀ زهراست. همچنین لیلة المبیت، حدیث منزلت، حدیث غدیر، ردُّ الشمس، ابلاغ سورۀ برائت و... از ویژگی های امیرالمؤمنین است. اگر یکی از این ویژگی ها در آل خطاب بود، ما دنیا را کنار می گذاشتیم و همواره به خودمان می بالیدیم. از این سخن به خوبی می توان دانست که
دشمنان علی (ع) ایشان را می شناختند. شخصی به نام «رأس الجالوت» فردی است مسیحی که از سرزمین خودش بلند شد و آمد تا دربارۀ اسلام تحقیق کند (این اواخر پیغمبر نامه نوشته بود برای دانایان ملل که بیایند و درباره اسلام تحقیق کنند. منتها وقتی برخی از آنها آمدند دیدند رسول خدا از دنیا رفته است – رأس الجالوت وارد مسجد شد، و دنبال این بود که ببیند خلیفۀ پیغمبر کیست. «ابی بکر» را به او معرفی کردند. رفت جلوی او نشست و گفت: سؤالاتی دارم، اگر سؤالاتم را جواب بدهید، مسلمان می شوم. چند سؤال بدین مضمون کرد، که اصحاب اخدود چه کسانی هستند؟ حاکمشان چه کسی بود؟ جریانشان چه بوده است؟ سؤالاتش را یکی یکی مطرح کرد اما خلیفه نتوانست جواب بدهد. تا اینکه رأس الجالوت را خدمت امیرالمؤمنین (ع) فرستادند؛ زیرا آنها به خوبی فضائل علی را می دانستند، منتها بغض آنها نمی گذاشت تا آنها حق را مراعات کنند. کینه، اولین صفت رذیله ای است که در زمان رسول خدا (ص) بسیاری از مخالفت های با حضرت براساس آن بود. روزی ابوجهل در میان کوچه های مکه رسول خدا (ص) را در آغوش گرفت، بعد کنار آمد. گفتند: این چه کاری بود که کردی؟ گفت: دست خودم نبود، اصلاً یک مرتبه به طرفش جذب شدم، بعد گفت: «إِنِّی لَأَعْلَمُ أَنَّهُ صَادِقٌ» من می دانم که او راستگوست و حق با اوست، منتها «مَتَی کُنَّا تَبَعاً لِعَبْدِ مَنَاف» ما نمی توانیم تابع اینها باشیم و نمی توانیم زیر بار اینها برویم. چرا امام جواد (ع) شهید شد؟ به خاطر کینۀ کسانی بود که گفتند: آقا! چرا حکم ایشان در بریدن دست دزد مقدم شده. امام کاظم (ع) چرا شهید شد؟ پسر برادر او «محمد ابن اسماعیل» آمد سعایت کرد و بعضی عوامل دیگر دست به دست هم دادند تا امام به شهادت رسید. قرآن دربارۀ پیامبر می فرماید: «يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءهُمُ» همان طور که بچه هایشان را می شناختند پیغمبر را می شناختند. فکر می کنید آیا پیغمبر خدا را نمی شناختند و او را آزار می دادند؟ و یا امام حسین را نمی شناختند و او را کشتند؟ حضرت در روز عاشورا فرمود: چرا با من می جنگید؟ مگر من حقی را از بین بردم، سنّتی را کنار گذاشتم، تغییری در دین ایجاد کردم؟ می گفتند: نه، «بُغْضَاً لِأبیک»؛ به خاطر کینه ای که از بابایت علی داریم با تو می جنگیم! گام دوم: غفلت و فراموشی یاد خدا و اما گام دوم شیطان تا این سخن فاطمه روشن شود «وَ أَطْلَعَ الشَّیْطَانُ رَأْسَهُ مِنْ مَغْرزِهِ»؛ فراموشی یاد خدا گام دوم شیطان به شمار می رود «اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ» یکی از حربه هایی که شیطان برای انحراف جامعه از آن بهره می گیرد به فراموشی کشاندن یاد خداست. بی تردید اگر یاد خدا در زندگی از بین برود و کم رنگ شود، انسان آسیب پذیر می شود. و از همین ناحیه است که سایر انحرافات شروع می گردد. جامعۀ پس از رسول خدا، دومین مشکلش فراموشی یاد خدا بود. به تعبیر حضرت زهرا (ع) «کَلاّ بَل رانَ عَلیٰ قُلُوبِکَمْ»؛ «ران» به معنی زنگار و گرد زردی است که گاهی روی آهن می نشیند. مردم! قلب های شما را زنگار گرفته است. به همین دلیل است که دل های شما از واقعیت پذیری بازمانده و لذا این حوادث را آفرید «اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ» نشانه های تنبه و بیداری در حدیثی رسول گرامی اسلام دارد که «علامةُ الاِنتباهِ خَمْسٌ»؛ انسان های آگاه پنج علامت دارند. شما نیز این علامت ها را داشته باشید و در مسیر آنها گام نهید. یکی از علامات آن ها «إذا ذَکَرَ المولی إفتَخَر»؛ وقتی به یاد خدا می افتند به بندگی او افتخار می کنند. دیگری این است که «إذا ذَکَرَ نَفْسَهُ إِفتَقَر»؛ زمانی که به یاد خودشان می افتند، احساس فقر می کنند. ائمۀ ما نیز چنین بودند. دعای عرفۀ امام حسین، صحیفۀ سجادیه و کلمات امیرالمؤمنین (ع) را ببینید گخ چگونه افتخار می کنند از اینکه خدا رب آن هاست. شکر نعمت ابوهاشم جعفری خدمت وجود مقدس امام هادی (ع) آمد تا شکایت کند، زیرا وضع مالی اش مناسب نبود. همین که نشست، امام به او فرمود: ابوهاشم شگر نعمت هایی که داری به جا آورده ای که حالا آمدی از نداشته هایت شکایت می کنی؟ گفت: آقا چه نعمتی؟ امام فرمود: نعمت سلامت و امنیت. انسان وقتی به نعمت ها و نیازهای خودش توجه کند احساس فقر می کند.[15] و دیگر اینکه «إِذا ذَکَرَ الدُّنیا اِعتَبَر»، آنها به یاد دنیا که می افتند عبرت می گیرند و باید بدانیم که عبرت گیری غیر از چسبیدن است. هارون الرشید نامه نوشت برای امام کاظم (ع) که من را موعظه کن؟ امام برایش نوشت: هارون! هر چه در اطرافت می بینی موعظه و عبرت است. روایت داریم، وقتی جنازه ای را تشییع می کنند خوب است بروید آن را مشایعت کنید. البته بعضی ها عادت دارند در تشییع شرکت کنند، بعد با خودشان می گویند چند قدم حضور داشته باشیم خوب
است. اما ببینیم امام صادق (ع) چه وظیفه ای را در امر تشییع جنازه به گردن ما نهاده است و می فرماید: «إِذَا حَمَلْتَ جَنَازَةً فَکُنْ کَأَنَّکَ أَنْتَ الْمَحْمُولُ»؛ وقتی جنازه ای را دارند حمل می کنند، فرض کنید بدنی که روی تابوت حمل می شود شما هستید! «أَظوْ کَأَنَّکَ سَأَلْتَ رَبَّکَ الرُّجُوعَ»؛ گویا اینکه از خدا خواسته ای که تو را برگرداند، و حالا خدا تو را به دنیا برگردانیده؛ پس ببین چه کار باید انجام دهی. قرآن در این راستا می فرماید: فردای قیامت برخی از افراد وقتی وارد صحرای محشر می شوند، خواهند گفت: «رَبَّنٰا أَبْصَرْنٰا وَ سَمِعْنٰا فَارْجِعْنٰا نَعْمَلْ صٰالِحاً»؛ خدایا! ما را برگدان تا عمل صالح انجام دهیم، بعضی ها نور دارند اما اینها در تاریکی اند بعضی ها راحت می روند؛ اما اینها نمی توانند بروند، بعد به کسانی که نور دارند خطاب می کنند: «انْظُرُونٰا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُم» بایستید تا ما از نور شما استفاده کنیم. بنابراین، آرزوی برخی در جهان آخرت این است که خدایا! ما را به دنیا برگردان تا عمل صالح انجام دهیم. اما دیگر دیر شده و امکانش نیست. حال امام صادق (ع) می فرماید: شما در دنیا برای خودتان یک چنین فرضی را درست کنید. تابوتی را که دیدید، فرض کنید در آن بدن شما قرار دارد. از علائم انسان های آگاه این است «وَ اِذا ذَکَرَ رَبَّهُ اِسْتَغْفَرَ» زمانی که به یاد خداوند افتند طلب غفران و بخشش می کنند و «إذا ذَکَرَ الاخِرَةَ اِسْتَبْشَرَ»؛زمانی که به یاد آخرت می افتند به خود بشارت می دهند. گام سوم: توجیه کردن گناه گام سوم شیطان به تعبیر قرآن این است که با توجیه گناه را در نظر انسان زینت می بخشد. با این توضیح که وقتی کسی گناهی می کند. بعد از آن می پذیرد که بد بوده و گناه انجام داده است. وقتی دروغ می گوید به او می گویند. دروغ گفتی، گاهی او می پذیرد و توبه می کند؛ و گاهی نیز توجیه می کند که به این دلیل دروغ نبود. همین طور غیبت، زنا، دزدی و... به عنوان مثال: می گوید من غیبتی که کردم دلیلش این است که او واجب الغیبه است. توجیه گناه بدتر از گناه است. گام چهارم: زینت دادن گناه بنابراین، شیطان یکی از کارهایش «لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ»؛ زینت دادن گناه در دیده انسان است. «حارثه ابن زید» می گوید: رفتم کنار خانۀ خدا، دیدم خلیفۀ دوم آنجا ایستاده و دارد چیزی با خودش زمزمه می کند، دیدم می گوید: خدایا! تو به سرّ و آشکار دانایی و از همه چیز آگاهی، من امروز می خواهم مطلبی را سرّی با تو در میان بگذارم، «فَلَمَّا رَآنِی أَمْسَک»؛ همین که نگاهش به من افتاد دیگر حرفی نزد. آمدم به او گفتم: چه می خواستی بگویی؟ چرا دست نگه داشتی؟ گفت: کار نداشته باش! بعد آمدم مدینه تا اینکه او ضربه خورد و به بستر افتاد. بیس و ششم ذی الحجه، رفتم کنار بسترش، گفتم: دیگر به بستر افتاده ای و پزشک ها نیز ناامیدت کرده اند، حال بگو آن روز کنار خانۀ خدا چه می خواستی بگویی؟ گفت: یک روز خانۀ رسول خدا (ص) رفتم، دیدم فضل ابن عباس و علی ابن ابیطالب (ع) هم نشسته اند؛ اما نکتۀ قابل ملاحظه این بود که سر امیرالمؤمنین (ع) روی سینۀ رسول خدا بود. حضرت رسول داشت گریه می کرد، گفتم: یا رسول الله! چرا گریه می کنید؟ فرمود: «ضَغَائِنُ فِی صُدُورِ قَوْم»؛ کینه هایی در دل بعضی از شماها وجود دارد، که وقتی من از دنیا رفتم آنها را آشکار خواهید کرد. گفتم: یا رسول الله! خلیفۀ پس از شما کیست؟ فرمود: علی امام، خلیفه و وصی من است. دوست دار او مؤمن و مبغض او کافر و منافق است. زید می گوید: گفتم: واقعاً تو این را می دانی و خودت شنیدی؟ گفت: آری. به او گفتم: پس چرا این حوادث را آفریدی و مسیر خلافت را عوض کردی؟ گفت: «الْمُلْکُ عَقِیمٌ»؛ ملک و سلطنت عقیم است. اما آیا این توجیه درست است؟ بنابراین تزیین گناه یکی از حربه های شیطان است. برادران عزیز و خواهران محترمه! قرآن می فرماید: شیطان سعی می کند تا شما را از چهار طریق به مسیر خودش بکشد. حضرت زهرا نیز در خطبه اش در این باره می فرماید: «وَ أَطْلَعَ الشَّیْطَانُ رَأْسَهُ مِنْ مَغْرزِهِ هَاتِفاً بِکُمْ، فَأَلْفَاکُمْ لِدَعْوَتِهِ مُسْتَجِیبِینَ» وقتی پیغمبر خدا از دنیا رفت، شیطان ندا داد و دور و برش را دید که افراد زیادی فرا گرفته است؛ چون دید حرفش پذیرنده دارد دست به کار شد. به این آیه از قرآن توجه کنید که می فرماید: شیطان را در راه مستقیم پیدایش کنید «لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ»، زمانی که می خواهی نماز و دعا بخوانی شیطان به سراغت می آید. امام سجاد به خدا شکوه می کند و می گوید: خدایا! همان موقع که احساس می کنم الان دارم نماز مناسبی می خوانم، مناجات مناسب دارم «الغَیطُ عَلَیَّ نُعاسا» یک باره خستگی و سستی عارضم می شود. آری، شیطان در کنار صراط مستقیم می نشیند و به تعبیر قرآن «لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ
الْمُسْتَقِيمَ ثُمَّ لآتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَن شَمَآئِلِهِمْ» از جلو، پشت سر، سمت راست، سمت چپ و از چهار طریق شما را به انحراف می کشاند. علامه طباطبایی در «تفسیر المیزان» روایتی را از امام باقر (ع) نقل می کند که امام فرمود: منظور از «مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ» قیامت و معاد است؛ یعنی معاد را برای شما سبک جلوه می دهد؛ «أُهَوِّنُ عَلَیْهِم». برادران عزیز! هر قدر اعتقاد انسان به معاد ضعیف باشد هر اندازه باور انسان به قیامت ضعیف باشد، آسیب پذیری انسان در مقابل گناه بیشتر می گردد. اعتقاد به معاد یک فرد یهودی در مدینه انگشترش را گم کرد و مسلمانی این انگشتر را یافت. انگشترش، گران قیمت بود و مسلمان پرسان پرسان یهودی را پیدا کرد. گفت: آقا! این انگشتر مال شماست؟ یهودی گفت: بله، در حالی که انگشتر را تحویل می داد، یهودی گفت: چند سؤال دارم، نخست اینکه آیا می دانستی این انگشتر قیمتش چقدر است؟ گفت: بله، انگشتر گران قیمتی است. دوم اینکه آیا می دانستی من یهودی ام؟ گفت: بله، شوم اینکه آیا نیاز مالی نداشتی؟ گفت: اتفاقاً وضع چندان خوبی ندارم. یهودی گفت چرا این را برای خودت نفروختی؟ فرد مسلمان گفت: اتفاقاً در این فکر هم بودم، زمانی که در مسیر می آمدم در این فکر هم بودم که آن را بفروشم و پولش را برای خودم بردارم؛ اما یک وقت به ذهنم افتاد فردای قیامت وقتی که موسی بن عمران یک طرف می نشیند و رسول خدا نیز حضور دارد وقتی من و تو را می آورند و رو به روی آن دو بزرگوار قرار می دهند، اگر حضرت موسی رو کند به پیغمبر آخرالزمان و بگوید این مسلمان و پیرو شما بود، انگشتر یک یهودی پیرو مرا پیدا کرد، چرا این را برداشت و استفاده کرد؟ پیغمبر باید سرش را پایین اندازد. نخواستم فردای قیامت رسول خدا (ص) به خاطر این عمل من در مقابل موسی (ع) سرش را پایین اندازد و نتواند پاسخ گو باشد. عرضه اعمال بر ائمه (ع) امام صادق (ع) فرمود: اعمال شما در چند مرحله پیش ما می آید؛ در روزهای دوشنبه و پنجشنبه، آغاز هر ماه، نیمۀ شعبان هر سال. البته زمانی که امام صادق این حدیث را فرموده نیمۀ شعبان عنوان فعلی را نداشت که میلاد امام زمان (عج) باشد، خود نیمۀ شعبان یک تعیین ویژه ای داشته است. بنابراین کاری کنیم که وقتی اعمال ما فراروی امام قرار می گیرد، او را ناراحت نکند. «داوود بن کثیر» می گوید: خدمت وجود مقدس امام صادق (ع) شرفیاب شدم وقتی خدمت ایشان رسیدم، دیدم آقا خوشحال است، گفتم: یابن رسول الله! علت خرسندی و نشاط شما چیست؟ حضرت فرمود: داوود! این هفته که اعمالت را به من عرضه کردند، و دیدم رفتی به پسر عمویت سرزدی، صدقه وصله نیز به او دادی از این عملت خوشحال شدم باید بدانیم که مسأله تا این حد دقیق است. امام باقر (ع) می فرماید: «مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ»؛ یعنی معاد و «مِنْ خَلْفِهِمْ»؛ یعنی از راه مطامع مالی انسان ها را شیطان به انحراف می کشاند. به عبارتی مقصود از سمت راست «دین» و مقصود از سمت چپ «دنیا» است؛ پس گام های شیطان را بشناسیم و از این فرمان قرآن «لاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ» پیروی کنیم. شناخت بیماری مهم تر از درمانش است. امام سجاد (ع) می فرماید: «مَنْ لَمْ یَعْرِفْ دَاءَهُ أَفْسَدَهُ دَوَاؤُهُ» هر که دردش را نشناسد، دارو را در حقیقت فاسد می کند نکتۀ قابل ملاحظه این است که شتر را آدم باید بشناسد. امام صادق (ع) فرمود: همۀ علم ها در چهار کلمه جمع و خلاصه می شوند: شناخت خدا، شناخت خود، وظیفه شناسی و عواملی که فرد را بی دین می کند. کشاورز خوب کسی است که نه تنها درخت، بذر و زمان آبیاری را بشناسد، بلکه باید آسیب ها را نیز بشناسد. گام های دیگر شیطان را به صورت فشرده خدمت شما عرض می کنم. گام پنجم: عجب و غرور «وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا» عُجب، غرور و تکبر هم حربۀ شیطان است. موسی بن عمران از شیطان سؤالی کرد که پرسش و پاسخ قشنگی است. موسی گفت: شیطان! آدمی چه می کند که تو بر او مسلط می شوی؟ «أَخْبِرْنِی بِالذَّنْبِ الَّذِی إِذَا أَذْنَبَهُ ابْنُ آدَمَ اسْتَحْوَذْتَ عَلَیْهِ؟» این سؤال برای من و شما نیز مطرح است. عزیزان! وای بر آن زمانی که عمر انسان مَرتَع شیطان گردد. می دانید امام سجاد در این باره چه می گوید؟ می گوید: خدایا! هر وقت عمر من مرتع شیطان شد، آن را قیچی اش کن! فوراً همان جا و در دم آن را از من بگیر! «عَمِّرْنِ مَا کَانَ عُمُرِی بِذْلَةً فِی طَاعَتِکَ، فَإِذاَ کَانَ عُمُرِی مَرْتَعاً لِلشَّیْطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیْکَ». شیطان در جواب حضرت موسی گفت: «إِذَا أَعْجَبَتْهُ نَفْسُهُ»؛ وقتی عجب و غرور او را بگیرد «وَ اسْتَکْثَرَ عَمَلَهُ»؛ و عملش را زیاد ببیند، «وَ صَغُرَ فِی عَیْنِهِ ذَنْبُه»، و هر گاه گناهش را کوچک بشمارد، من به او استیلا پیدا می کنم.
داستان رسول خدا از میان یکی از کوچه های مدینه عبور می کرد – کوچۀ هم باریک بود – خانمی جلوی پیغمبر را گرفت و راه را بست بود. حضرت خواست رد شود، دید نمی شود! آمد از این طرف برود، دید آن خانم این طرف آمد و این رفتار تکرار شد و از هر طرف که حضرت می خواست برود راه بسته می شد. اصحاب به آن زن گفتند: برو کنار، چرا راه را بسته ای؟ گفت: «إِنَّ الطَّرِیقَ لَمُعْرَضٌ»، کوچه باز است پیغمبر می تواند از آن طرف برود. می خواست خودی نشان بدهد. رسول گرامی اسلام جمله ای فرمود که خیلی زیبا است، امروز روانشناسان دنیا این جمله را می پذیرند، فرمود: «دَعُوهَا فَإِنَّهَا جَبَّارَةٌ» رهایش کنید! این زن می خواهد خودش را نشان بدهد، آدم متکبری است. چند سال پیش در روزنامه می خواندم که شخصی کلیسایی را در یکی از کشورها آتش زده بود. به او گفته بودند چرا کلیسا را به آتش کشیدی؟ در جواب می گوید: من خواستم اسمم در روزنامه ها مطرح شود، دیدم هر کاری که می کنم اسمم مطرح نمی شود؛ ولی الان به عنوان یک شخصیت ولو منفی، اسمم مطرح می شود. حضرت فرمود: رهایش کنید! این می خواهد تکبّر بورزد. من این قصّه را که دیدم به حدیثی از امیرالمؤمنین برخوردم که حضرت می فرماید: «مَا مِنْ رَجُلٍ تَکَبَّرَ أَوْ تَجَبَّرَ إِلَّا لِذِلَّةٍ وَجَدَهَا فِی نَفْسِه»؛ آدم متکبر حقیر است و ذلّت درونی دارد. به همین علت می خواهد حقارت درونی خودش را جبران کند. گام ششم: آمال و آرزو گام ششم شیطان به تعبیر قرآن آمال و آرزوست «یَعِدُهُمْ وَ یُمَنِّیهِمْ» به این شواهد قرآنی دقت بفرمایید! وعده و آمال و آرزو از خطوات و حربه های شیطانی است. البته به شما عرض کنم که آرزو بد نیست؛ زیرا اگر آرزو نبود، نه کسی درس می خواند و نه کسی درس می داد، و نه کسی درخت می کاشت، و بسیاری از کارهای دیگر تعطیل می شد. پیغمبر خدا (ص) فرمود: «الْأَمَلُ رَحْمَةٌ لِأُمَّتِی» آرزو خوب است، اما آرزوهای طولانی و دراز کشنده است. آن شنیدستی که در صحرای غور بار سالاری بیفتاد از ستور گفت چشم تنگ دنیا دوست را یا قناعت پر کند یا خاک گور سیری و خواسته ها حدِّیَقف ندارند و آرزوهای دست نیافتنی فراوان است. گام هفتم: ایجاد اختلاف یکی از گام های شیطان ایجاد تفرقه و اختلاف است، قرآن در این باره می فرماید: «إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنزَغُ بَيْنَهُمْ»؛شیطان است که بین شما اختلاف می اندازد. نامۀ امام زمان به شیخ مفید از آنجا که صبح جمعه است و متعلق به وجود مقدس امام زمان (عج)، این جمله را بیان می کنم. امام زمان برای شیخ مفید نامه ای نوشته اند – معروف به توقیع امام زمان به شیخ مفید – امام زمان خطاب به مرحوم مفید می نویسند: «أَیُّهَا الْأَخُ الْوَلِی» برادر عزیزم! اگر شیعه های ما دو ویژگی داشتند، این قدر بین ما و آنها فاصله نمی افتاد. «وَ لَوْ أَنَّ أَشْیَاعَنَا وَ فَّقَهُمُ اللهُ لِطَاعَتِهِ عَلَی اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوب»؛ یکی اینکه قلب هایشان با هم بود و اختلاف نمی داشتند. آقا! اختلاف جامعه را بیچاره می کند. آیه 100 سورۀ یوسف را نگاه کنید، حضرت یوسف جمله ای دارد که خیلی قشنگ است، می گوید: شیطان میان من و برادرانم اختلاف انداخت؛ «أَنْ نَزَغَ الشَّیْطٰانُ بَیْنی وَ بَیْنَ إِخْوَتی». علت اینکه من و برادرانم از هم جدا شدیم اختلافی بود که شیطان میان ما برانداخت. امام در این نامه می نویسند: «فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ»؛ اگر شیعیان ما به عهد و پیمان هایشان عمل می کردند «لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقَائِنَا»، این گونه با ما فاصله پیدا نمی کردند. جسم ها را راحت می شود جمع کرد اما کنار هم قرار دادن روح ها کار دشواری است. خدایا! به عظمت کریمۀ اهل بیت فاطمۀ معصومه و زهرای مرضیه (ع) قلب های ما را به هم مهربان بگردان. 🍃به مناسبت این سخن از حضرت زهرا (ع) که فرمود: «وَ أَطْلَعَ الشَّیْطَانُ رَأْسَهُ مِنْ مَغْرَزهِ»، گام های شیطان را برشمردیم؛ البته از این جهت که از آنها پرهیز کنیم. آنچه گفته شد از باب آسیب شناسی و شرشناسی بود گام های شیطان به ترتیب عبارتند از: ایجاد تنفر و کینه، و به فراموشی کشاندن یاد خدا، توجیه گناه، زینت دادن گناه، عُجب، اختلاف در میان جامعه و زنده کردن آمال و آرزوهای پوچ و بی حاصل در روح و جان ما. روضه السّلام علیکِ یَا بِنت رَسُول الله! امشب شهادت بانویی است که فرزندانش هر وقت به یادش می افتادند اشک می ریختند. امام جواد (ع) در سن چهار سالگی به یاد مصائب مادر اشک ریخت؛ امام صادق (ع) همین که نام مادر را می شنید اشکش جاری می گشت؛ امام باقر (ع) تب نموده بود وقتی آب به سر و رو می ریخت به یاد مادر می افتاد؛ امام سجاد (ع) بر فراز منبر شام به وجود زهرا افتخار می کند، و امیرالمؤمنین (ع) در نامه ای به معاویه می نویسد: «لِیَ الفخر بِفاطمه».
َ مصیبت فاطمه مثل قبرش مخفی است. مصیبت ها زیاد است، شاید مثل همین روزهایی امیرالمؤمنین کنار بستر فاطمه نشسته است و زهرا در حال وصیت به اوست. تعبیر تاریخ این است: «أَخْرَجَ مَنْ کَانَ فِی الْبَیْت»حضرت به همۀ کسانی که در خانه بودند فرمودند: بیرون بروید. بعد دو به دو، مظلوم و مظلومه کنار هم نشستند. زهرا دارد یکی یکی وصیت می کند؛ علی جان! «لاٰ تُعْلِمْ أَحَداً قَبْرِی»؛ کسی را از محل قبرم باخبر نکن! بگذاز قبرم مخفی باشد. این یک مبارزۀ منفی است که زهرای مرضیه تا قیامت می خواهد دوام داشته باشد. اینکه مردم دنیا بدانند یگانه دختر پیغمبر قبرش مخفی است. علی جان! «لاٰ تُصَلِّ عَلَی أَحَدٍ مِنْهُم» آن هایی که دَرِ خانه ام را آتش زدند و در سقیفه جمع شدند، نمی خواهم بر بدنم نماز بخوانند. خودت – و چند نفری که نام برد – نیمه شب برایم نماز بخوانید. علی جان! وقتی مرا به خاک سپردی «اجْلِسْ عِنْدَ رَأْسِی»؛ بالای سرم بنشین، «فَإِنَّهَا سَاعٌَ یَحْتَاجُ الْمَیِّتُ فِیهَا إِلَی أُنْسِ الْأَحْیَاء»؛ شب اول قبر من را تنها نگذار! کنار قبرم بنشین، «فَأَکْثِرْ مِنْ تِلاَوَةِ الْقُرْآنِ»؛ برایم قرآن بخوان. صدای قرائت قرآنت مرا در قبر آرام خواهد کرد. علی جان! برایم دعا بخوان زیرا این کارت مرا آرام می کند. علی جان! کنار قبرم بنشین با من سخن بگو. «1ابْکِنِی وَ ابْکِ لِلْیَتَامَی وَ لَا تَنْسَ قَتِیلَ الْعِدَی بِطَففِّ الْعِرَاق» برایم گریه کن، اگر دلت گرفت برایم اشک بریز؛ اما بچه های یتیمم را فراموش نکن، بچه های یتیمم مبادا تنها بمانند! برای آن ها نیز اشک بریز. علی جان! سفارش دیگری نیز برایت دارم که حسینم را فراموش نکن. علی جان! جلوی بچه ها کاری نکن که آن ها احساس غربت کنند. زیاد جلوی آنها اندوه خودت را نشان نده. پیراهن خود در غم من چاک مکن جز نیمۀ شب جسم مرا خاک مکن علی جان! از فاطمه یادگار اگر می خواهی؟ خون های مرا ز روی در پاک مکن هر کسی یادگاری از خودش به جای می گذارد، اگر از من یادگار می خواهی «البابُ وَالجِدارُ وَالدِّماءُ شهودُ صِدق ما بِهِ خفاءٌ»؛ سه تا یادگاری دارم یکی در، دیگری دیوار، و سومی هم خون های روی آن دو است. علی جان! خواهش دیگری نیز دارم. مرا غسل چو نیمه شب به پیش کودکان دهی مباد سینۀ مرا به زینبم نشان دهی نگذار زینبم جراحت سینۀ مرا ببیند. امیرالمؤمنین خیلی احتیاط کرد تا زینب سینۀ مادر را نبیند، روزی هم که با فرق شکافته علی (ع) را به خانه آوردند، همین که طبیب خواست دستمال را باز کند، حضرت به زینب اشاره کرد از اتاق بیرون رود. طبیبا وا مکن زخم سرم را مسوزان قلب زینب دخترم را اما روزی که آمد کنار بدن قطعه قطعۀ حسین، آنجا دیگر کسی نبود مانع گردد، بدن را برداشت، حسینم! برادرم! «بأبی العطشان حتّی مضی، بأبی من شیبَتُهُ تَقطُرُ بِالدِّماء». راوی می گوید: زینب چنان جان سوز عزاداری می کرد، به خدا قسم دیدم دوست و دشمن دارند گریه می کنند، یک وقت هم خم شد لب ها را گذاشت روی گلوی پرخون؛ «فَوَجَدَنِی جُثَّةً بِلاٰرَأْس». «لا حولَ وَ لا قوة الاّ بِاللهِ العَلیِّ العظیم» 📯 با منتشرڪردن پیامها با لینک درثواب آنها شریڪ شوید 📯 💠 کانال صهبای منبر 👇👇 ╭┅┅┅┅┅❀🔻❀┅┅┅┅┅╮ https://eitaa.com/joinchat/333316178Cae344a215d ╰┅┅┅┅┅❀🔺️❀┅┅┅┅┅╯ •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 ابن ابي الحديد معتزلي كه از علماي معروف و برجسته اهل تسنن است مي گويد: من از استادم (علي بن فارقي) مدرس مدرسه بغداد پرسيدم آيا فاطمه (ع) از ادعاي مالكيت فدك راست مي گفت ؟. گفت : آري . گفتم : پس چرا خليفه اول ، فدك را به او نداد، در حالي كه فاطمه (ع) نزد او را راستگو بود؟. او لبخندي زد و كلام زيبا و لطيف و طنز گونه اي گفت ، در حالي كه او هرگز عادت به شوخي نداشت ، گفت : اگر ابوبكر، فدك را به مجرد ادعاي فاطمه (ع) به او مي داد، فردا به سراغش مي آمد و ادعاي خلافت براي همسرش ‍ مي كرد! و وي را از مقامش كنار مي زد و او هيچگونه عذر و دفاعي از خود نداشت ، زيرا با دادن فدك پذيرفته بود كه فاطمه (ع) هر چه را ادعا كند راست مي گويد، و نيازي به بينه و گواه ندارد. سپس ابن ابي الحديد مي افزايد: اين يك واقعيت است ، هر چند استاد، آن را به عنوان مزاح ، مطرح كرد. اين اعتراف صريح از اين دو دانشمند اهل تسنن حاكي است كه داستان فدك ، يك داستان سياسي و آميخته با خلافت بوده ، نه داستان صرفا اقتصادي . 📚داستان دوستان / محمد محمدي اشتهاردي 📯 با منتشرڪردن پیامها با لینک درثواب آنها شریڪ شوید 📯 💠 کانال صهبای منبر 👇👇 ╭┅┅┅┅┅❀🔻❀┅┅┅┅┅╮ https://eitaa.com/joinchat/333316178Cae344a215d ╰┅┅┅┅┅❀🔺️❀┅┅┅┅┅╯ •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 برخی از افراد مانند مرد وزن کهنسالی‎که ‎روزه‎گرفتن برایشان مشقت دارد یا خانم باردار وشیردهی که روزه برای فرزندش ضرر داشته فدیه واجب شده وبلافاصله در ماه رمضان یا بعد از اتمام ماه مبارک رمضان می توانند پرداخت کنند و لازم نیست تا رمضان سال آینده صبر کنند که فدیه همان مد طعام یعنی 750 گرم نان یا غذای دیگراست.(مشهور بجز آیت الله فاضل شیرده وباردار در صورت ضرر برخودش فدیه دارد) 💠 برخی از افراد مانند مریض یا مسافر یا خانمی که عذر شرعی داشته و روزه نگرفته چنانچه تا رمضان‎ سال آینده قضای روزه را بگیرند کفاره ای بر آنها واجب نمی شود و چنانچه قضای روزه را نگیرند باید کفاره بدهند. 📯 با منتشرڪردن پیامها با لینک درثواب آنها شریڪ شوید 📯 کانال گنجینه اذکار و ادعیه ╭┅┅┅┅┅❀🔻❀┅┅┅┅┅╮ https://eitaa.com/joinchat/3035234721C3b938360a3 ╰┅┅┅┅┅❀🔺️❀┅┅┅┅┅╯ •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تذکرات بجا 💠 یکی از خدمات بزرگ آزادمردان و مربیان بشر، تذکرات به جایی است که در موقع خود، به خودپرستان و ستمگران متکبر داده اند و با نصایح و اندرزهای حکیمانه خویش آنان را ولو به قدر چند ساعت از مرکب خودپرستی و غرور پیاده نموده اند این مطلب در تاریخ اسلام سوابق بسیار دارد منصور از خلفای جبار و ستمگر سلسله عباسی است. روزی یک مگس ناتوانی صفحه صورت آن زمامدار مقتدر را میدان فعالیت خود قرار داد. آنقدر به لب و چشم و بینی او نشست و برخاست که عرصه را بر وی تنگ کرد و منصور را سخت ناراحت نمود. به خدمتگزاران گفت: ببینید در اطاق انتظار کیست؟ گفتند: مقاتل بن سلیمان مقاتل از محدثین و مفسرین بزرگ آن زمان بود. دستور داد به حضور بیاید. به محض این که مقاتل وارد تالار مخصوص شده، منصور به او گفت:آیا می دانی خداوند برای چه مگس را آفریده است؟ جواب داد: بلی! برای این که جباران و ستمگران متکبر را ذلیل و خوار نماید منصور از شنیدن این جواب سکوت کرد و نسبت به مقاتل اظهار خشم و جباریت نمود. گویی سخن مقاتل در او حسن اثر داشت. مهلب بن ابی صفره از طرف عبدالملک مروان والی خراسان بود. روزی جامه خزی در بر کرده و در کمال تکبر و تبختر از رهگذر عبور می کرد. آزادمردی او را دید، نزدیک رفت و گفت: ای بنده خدا این طور راه رفتن متکبرانه مورد بدبینی و بغض خدا و رسول صلی الله علیه و آله و سلم است و رأی بعضهم المهلل و هو یتبختر فی جبة خز فقال: یا عبدالله هذه مشیة یبغضها الله و رسوله فقال له المهلب: أما تعرفنی قال: بلی أعرفک اولک نطفة قذرة و آخرک جیفة و انت بین ذلک تحمل عذرة مفضی المهلب و ترک مشیته تلک والی گفت: آیا مرا نمی شناسی؟ آزادمرد فورا در جواب گفت: آری می شناسم. اولت نطفه نجسی بوده و آخرت، مردار خبیثی خواهد شد و بین این دو زمان، حامل مقداری کثافت هستی؟ مهلب رفت و این گفتار صریح و نافذ، او را از رفتار متکبرانه اش بازداشت. در اسلام تکبر یکی از بزرگترین صفات ذمیمه و ملکات ناپسند است و در مذمت آن آیات و اخبار بسیاری رسیده است که نقل همه آن ها وقت وسیعی لازم دارد. تنها یک حدیث را به عرض می رسانم: عن حکیم قال: سألت اباعبدالله علیه السلام عن أدنی الالحاد فقال: ان الکبر أدناه راوی حدیث می گوید: از حضرت امام صادق علیه السلام کمترین مرتبه الحاد و کفر را پرسیدیم. امام در جواب فرمود: کبر نازلترین درجات کفر است ملاحظه می کند که امام صادق علیه السلام کبر را فقط به عنوان یک خلق ناپسند به حساب نیاورده است، بلکه آن را یکی از مراتب کفر شناخته و در واقع، خاطرنشان کرده است که متکبر با خوی ناپسند، به اولین درجه الحاد قدم گذارده است لازم است پدران و مادران در تربیت فرزندان، کمال دقت را مبذول دارند و در تشویق فرزندان و اعمال مهر و محبت، اندازه گیری صحیح نمایند و از زیاده روی پرهیز کنند و آنان را خودخواه بار نیاورند که بر اثر شکست های زندگی و عقده های تحقیر، دچار بیماری تکبر شوند و مردم را با دیده پستی و حقارت نگاه کنند لازم است پدران و مادران مردم را احترام نمایند و بدینوسیله درس ادب و فروتنی را به فرزندان خویش بیاموزند و آنان را از تکبر و تبختر که بزرگترین سقوط اخلاقی است محافظت نمایند لقمان حکیم به فرزند خود نصیحت کرد: و لا تصعّر خدّک للناس و لا تمش فی الارض مرحاً ان الله لا یحب کل مختال فخور فرزند عزیز! هرگز به تکبر و خودپسندی از مردم روی مگردان و بر روی زمین با غرور و نخوت قدم برندار که خداوند خودستایان متکبر را دوست ندارد. چه قدر خوب است پدران و مادران علاوه بر اعمال روشهای صحیح تربیتی به فرزندان خویش نصیحت کنند و مانند لقمان حکیم قبح تکبر و تحقیر مردم را گوشزد آنان نمایند. از این راه دین خود را در تربیت فرزندان به خوبی و به طور کامل ادا کنند. و لله العزة و لرسوله و اللمومنین شکسته نفسی و فروتنی، چاپلوسی و تملق یکی دیگر از عکس العمل هایی است که مبتلایان به احساس حقارت از خود نشان می دهند. بعضی از کسانی که در باطن، گرفتار ضعف نارسایی و شرمساری، پستی، ترس و خلاصه به نوعی حقارت هستند، برای جبران نقایص و پنهان نگه داشتن حقارت خویش به تواضع ذلت آمیز و چاپلوسی متوسل می شوند. این اظهار زبونی و ذلت، از نظر دینی و علمی یکی از صفات ناپسندیده است و متاسفانه مردم بسیاری به این بیماری اخلاقی و انحطاط روحی گرفتارند. یکی از صفات حمیده و سجایای پسندیده در علم اخلاق، تواضع است. هر مسلمانی در طرز معاشرت با دیگران نه تنها مکلف است، که از نخوت و تکبر اجتناب نماید و دامن خویش را از آن پلیدی محفوظ دارد، بلکه علاوه بر آن موظف است نسبت به عموم مردم فروتنی نماید و به شخصیت آنان از هر طبقه و در هر مقامی که هستند، احترام کند. درباره تواضع و ارزش اخلاقی و اجتماعی آن روایات بسیاری رسیده و علمای حدیث در کتب اخبار آورده اند اولیای گرامی اسلام، خودشان دارای این خوی پسندیده
بودند و عملا با تمام طبقات مردم از فقیر و غنی، سیاه و سفید، با فروتنی و احترام برخورد می کردند. روی عن موسی بن جعفر علیه السلام انه مرّ برجل من اهل السواد دمیم المنظر فسلم علیه و نزل عنده و حادثه طویلا ثم عرض علیه السلام علیه نفسه فی القیام بحاجة ان عرضت له فقیل له: یابن رسول الله! أ تنزل الی هذا ثم تسأله عن حوائجک و هو الیک أحوج فقال علیه السلام: عبد من عبید الله و أخ فی کتاب الله و جار فی بلاد الله یجمعنا و ایاه خیر الآباء و افضل الادیان الاسلام؛ حضرت موسی بن جعفر علیه السلام بر مرد سیاه چهره و بدمنظری گذر کرد، بر وی سلام نمود و کنارش نشست. مدتی با او سخن گفت و سپس آمادگی خود را در قضای حوایجش اعلام فرمود. بعضی که ناظر جریان بودند، عرض کردند: یابن رسول الله! آیا با چنین شخصی می نشینی و از حوایج او سوال می کنی؟ حضرت در جواب فرمود: این مرد سیاه چهره، بنده ای از بندگان خدا است و برادری است به حکم کتاب خدا، همسایه ای است با ما در بلاد خدا، حضرت آدم بهترین پدران و آیین اسلام بهترین ادیان ما و او را به به هم ربط داده است. عن رجل من أهل بلخ قال: کنت مع الرضا علیه السلام فی سفره الی خراسان فدعا یوما بمائدة له فجمع علیها موالیه من السودان و غیرهم فقلت: جعلت فداک لو عزلت لهؤلاء مائدة؟ قال: مه! ان الرب تبارک و تعالی واحد و الأمّ واحدة و الأب واحد و الجزاء بالاعمال؛ مردی از اهل بلخ می گوید: در سفری که علی بن موسی الرضا علیه السلام به خراسان می رفت، من با آن حضرت بودم. روزی در کنار سفره خود، تمام نوکرها و غلامان سیاه و سفید را برای صرف غذا جمع کرد. عرض کردم: بهتر بود برای غلامان و نوکرها سفره جداگانه ای می گستردند. فرمود: ساکت باش! خدای همه یکی است مادر و پدر همه یکی، پاداش و کیفر هر کس بسته به طور عمل اوست. روایات بسیاری نظیر این دو حدیث به اخبار مذهبی رسیده و عموما حاکی از کمال تواضع رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه طاهرین علیهم السلام نسبت به تمام طبقات مردم است. پیشوایان اسلام علیهم السلام علاوه بر آن چه درباره فروتنی به پیروان خود گفته اند، عملا نیز این درس اخلاق را به مردم آموخته اند. 📯 با منتشرڪردن پیامها با لینک درثواب آنها شریڪ شوید 📯 💠 کانال صهبای منبر 👇👇 ╭┅┅┅┅┅❀🔻❀┅┅┅┅┅╮ https://eitaa.com/joinchat/333316178Cae344a215d ╰┅┅┅┅┅❀🔺️❀┅┅┅┅┅╯ •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•
💐👈 برای نوشتن دعا در همه زمینه ها 1⃣ رزق و روزی 2⃣ بخت گشایی 3⃣ فروش ملک 4⃣ حرز کامل امام جواد علیه السلام روی پوست آهو 5⃣ بررسی طوالع 🌐 به آیدی زیر پیام دهید 👇👇👇👇 @mihman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 حضرت زهرا سلام الله علیها در خطبه ی فدکیه در مسجد می فرمایند: فَرَضَ اللَّهُ … الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَامِ خداوند جهاد را برای عزت و آبروی اسلام قرار داد 📚 وسائل الشیعه، ج‏۱، ص: ۲۲ 🌸یکی از دغدغه های تمام شیعیان باید جهاد باشد ما باید نوعی زندگی کنیم که روزی جنگی پیش آمد بدون تعلل به جهاد برویم به تعبیر دیگر آرزوی شهادت داشته باشیم و در دعاهایمان از خداوند درخواست شهادت کنیم داستانک : 🍃پیامبرصلى الله علیه وآله از شخصى شنید که در دعا مى‏گوید:” اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ خَیْرَ مَا تُسْأَلُ‏ ” خدایا! بهترین چیزى که از تو درخواست مى‏شود به من عطا کن، پیامبر فرمود: اگر این دعا مستجاب شود، در راه خدا شهید مى‏شود وَ رَأَى ص رَجُلًا یَدْعُو وَ یَقُولُ– اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ خَیْرَ مَا تُسْأَلُ‏ فَأَعْطِنِی أَفْضَلَ مَا تُعْطِی فَقَالَ ص‏ إِنِ اسْتُجِیبَ لَکَ أُهَرِیقَ دَمُکَ فِی سَبِیلِ اللَّه‏ 📚 مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏۱۱، ص: ۱۴ نکته: 🔆در عالم حیوانات نیز گوسفندِ مرده بى‏ارزش است، گوسفندى که به سوى قبله و با نام خدا ذبح شود، ارزش دارد. 📯 با منتشرڪردن پیامها با لینک درثواب آنها شریڪ شوید 📯 💠 کانال صهبای منبر 👇👇 ╭┅┅┅┅┅❀🔻❀┅┅┅┅┅╮ https://eitaa.com/joinchat/333316178Cae344a215d ╰┅┅┅┅┅❀🔺️❀┅┅┅┅┅╯ •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 گرچه به دفاعيات فاطمه (س) ترتيب اثر ندادند، ولي فاطمه (س) هرگز تسليم باطل نشد، و تا آخر عمر، روي خوش به آنانكه در حقش ظلم كردند، نشان نداد، اكنون به داستان زير توجه كنيد: در آن هنگام كه فاطمه (س) در بستر شهادت قرار گرفت روزي ابوبكر و عمر با علي (ع) ملاقات كرده و گفتند: از فاطمه (س) خواهش كن تا به ما اجازه بدهد، به حضورش برسيم ، ميداني كه بين ما و او، امور ناگواري رخ داده است بلكه به حضورش برسيم و معذرت بخواهيم و از گناه ما بگذرد، آنها تا در خانه آمدند، علي (ع) وارد خانه شد و به فاطمه (س) گفت : فلان و فلان به در خانه آمدند و مي خواهند به شما سلام كند، نظر شما چيست ؟ فاطمه (س) فرمود: خانه ، خانه تو است و من همسر تو هستم ، آنچه را مي خواهي انجام بده . علي (ع) فرمود: روپوش خود را محكم ببند . فاطمه (س) روپوش را محكم بست و روي خود را به طرف ديوار گردانيد آن ها تا كنار بستر زهرا (س) آمدند و سلام كردند و گفتند: از ما راضي باش ‍ خدا از تو راضي باشد فاطمه (س) فرمود: براي چه به اينجا آمده ايد؟گفتند: ما به شما جسارت كرديم ، اميدواريم ما را ببخشي و دلت نسبت به ما صاف گردد. فاطمه (س) در همينجا آنها را به محاكمه كشيد، و به آنها فرمود: اگر شما در اين كارتان صداقت داريد، سؤالي از شما دارم ، پاسخش را بدهيد، با توجه به اينكه مي دانم كه شما به پاسخ اين سؤال آگاه هستيد اگر تصديق كرديد مي فهمم كه شما در عذرخواهي خود صداقت داريد گفتند: بپرس ! فرمود: شما را به خدا، آيا شنيده ايد كه پيامبر (ص) فرمود: فاطمه (س) پاره تن من است كسي كه او را برنجاند مرا رنجانده است ؟ گفتند: آري شنيده ايم . فاطمه (س) در اين حال دستهايش را به طرف آسمان بلند كرد و گفت : خدايا!اين دو نفر مرا آزردند، و من شكايتم در مورد آنها را به درگاه تو و رسول خدا مي آورم ، نه به خدا قسم هرگز از شما راضي نمي شوم تا با پدرم رسول خدا (ص) ملاقات نمايم ، تا به آنچه كه به ما كرديد، به او خبر دهم ، و او درباره ما قضاوت كند. ابوبكر به گريه و ناله افتاد و مي گفت : واي بر من ، و بي تابي سختي كرد، ولي عمر به او گفت : اي خليفه رسول خدا!! از گفته يك زن ، اين گونه بي تابي مي كني !. آنها از طلب رضايت از فاطمه (س) نااميد شدند و رفتند. 📚 داستانهاي شنيدني از چهارده معصوم(عليهم السلام)/ محمد محمدي اشتهاردي 📯 با منتشرڪردن پیامها با لینک درثواب آنها شریڪ شوید 📯 💠 کانال صهبای منبر 👇👇 ╭┅┅┅┅┅❀🔻❀┅┅┅┅┅╮ https://eitaa.com/joinchat/333316178Cae344a215d ╰┅┅┅┅┅❀🔺️❀┅┅┅┅┅╯ •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀وَ آتِ ذْا القُربی حَقَّهُ🥀 ☘و حق خویشاوندانت را به آنها عطا کن.☘ (سوره اسراء، آیه 26) ✍ از أبو سعید خدری روایت شده است: هنگامی که این آیه بر پیامبر صلّی اللَّهُ عَلیهِ و آلِهِ و سَلّم نازل شد، ایشان حضرت فاطمه زهرا سَلامُ اللَّهِ عَلَیها را فراخوانده و را به ایشان عطا فرمودند. 📚 مُسنَد أبویَعلی، ج 1، ص334 تفسیر عیّاشی، ذیل آیه 👌 مگر نه این است که تاریخِ مُسَلّم و قطعی شیعه و اهل سنّت بر اعطای فدک به حضرت زهرا علیها السَّلام دلالت دارد؟ 🤔 پس چه شد که غاصبان خلافت، حق دختر رسول اللّه را پایمال کردند و ایشان را به مَحکمه ای کشاندند که سراسر ظلم بود؟ ❓چرا گفتار صدّیقه طاهره که صاحب مقام هستند را نپذیرفت و از طلب بیّنه کردند و شهادت أمیرالمؤمنین، امام حسن و امام حسین علیهم السَّلام و اُمّ أیمن را نپذیرفتند؟ 🥀 زهرای مرضیه سَلامُ اللَّهِ عَلَیها در نهایت مسئله را مطرح فرمودند؛ چرا که اگر بر فرض، فدک به ایشان عطا نشده باشد، لا أقل از باب «ارث» باید فدک را به ایشان باز گردانند. ولی غاصب اوّلی به و ساختگی «إنّا معاشِرَ الاَنبیاء، لا نُوَرِّث، ما تَرَکناهُ صَدقه» (ما انبیا چیزی به ارث نمی گذاریم😳 و آنچه باقی می گذاریم صدقه است🙄) دستاویز شد! و این در حالی بود که حضرت زهرا علیها السَّلام، را به آنها یادآوری فرمودند؛ ولى دريغ از ذرّه اى منطق و فهم آيات قرآن كه در وجود اهل سقيفه باشد! 🥀 آرى، شخصيّتى که می‌دانست اولين نفر از اهل بيت است كه به پيامبر اكرم مُلحق می‌شود، چنین کسی برای نان خودش و براى دنيا غصّه نمى خورد. 🚫 صدّيقه كبرى سَلامُ اللّهِ عَلَيها مى دانستند که اگر امروز از بين برود، فردا با چه خواهد شد! براى ايشان واضح بود که اگر امروز کسی به جای پیغمبر بنشیند که «مسألۀ ارث» را بلد نیست (1) ، فردا كسى ديگر که «مسألۀ تیمّم» را نمى داند (2) ، به جای خاتم المرسلین می‌نشیند و بعد، معاويه ها و يزيد ها... و نتیجۀ بعثت تمام انبیاء باطل خواهد شد. 📚 1 : سُنن ابن اَبی ماجِه، ج۲، ص۹۱۰/ سُنن اَبی داود، ج۲، ص۵ 📚 ۲ : صَحیح مسلم، ج۱، ص۱۹۳/ صحیح بُخاری، ج۱، ص۸۷ 📯 با منتشرڪردن پیامها با لینک درثواب آنها شریڪ شوید 📯 💠 کانال صهبای منبر 👇👇 ╭┅┅┅┅┅❀🔻❀┅┅┅┅┅╮ https://eitaa.com/joinchat/333316178Cae344a215d ╰┅┅┅┅┅❀🔺️❀┅┅┅┅┅╯ •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•
🍂🍃🌼🌺🌼🍃🍂🌼🌺🌼🍂🍃 🌸 هشتاد اثر واقعی و خواص بی نظیر و معجزه آسای حرز امام جواد (علیه‌السلام) 🌸 1⃣ همراهی قوی ترین و محبوب ترین موکلین اسماء الله از فرشتگان الهی 2⃣ کمک فرشتگان به صاحب حرز 3⃣ دور شدن جن های کافر از صاحب حرز. 4⃣ بی اثر شدن فعالیت جن 5⃣ دور شدن ابلیس و شیاطین و لشگریان او 6⃣ در امان ماندن از گناهان 7⃣ دفع بدی ها و اتفاقات ناخوشایند 8⃣ دفع سحر و طلسم 9⃣ بخت گشایی 0⃣1⃣ گشایش کار 1⃣1⃣ دفع انواع سحر وابستگی مردان 2⃣1⃣ دفع سحر بی میلی زنان به همسران 3⃣1⃣ دفع چشم زخم 4⃣1⃣ برکت دخل و روزی 5⃣1⃣ ناامید شدن امید سحر کنندگان 6⃣1⃣ حفاظت از ریخته شدن آبرو 7⃣1⃣ بی اثر شدن حیله و مکر دشمنان 8⃣1⃣ محافظت از آسیب جانی دشمنان 9⃣1⃣ بسته شدن زبان دشمنان 0⃣2⃣ کسب عزت و احترام 1⃣2⃣ مراقبت موکلین حرز از آبرو و عزت فرد 2⃣2⃣ عدم توفیق دشمنان بر تخریب شخصیت و مکر او 3⃣2⃣ مراقبت از بروز انواع بیماری ها 4⃣2⃣ در امان ماندن از سرزنش مردم 5⃣2⃣ در امان ماندن از تحقیر و آزار زبانی دیگران 6⃣2⃣ پیروز شدن بر دشمنان 7⃣2⃣ بی اثر شدن تلاش شیاطین جن و انس 8⃣2⃣ از بین رفتن ترس و وحشت از تنهایی 9⃣2⃣ از بین رفتن هر نوع ترس 3⃣0⃣ دور شدن از هر چیزی که مکروه می باشد 3⃣1⃣ اگر این حرز با کسی باشد و دشمنان او به اندازه ی سربازان روم و ترک باشد، با توکل بر خداوند پیروزی با او خواهد بود. 3⃣2⃣ رهایی از فقر و فاقه 3⃣3⃣ حاجت روا شدن 3⃣4⃣به رحم آمدن دل ظالمان و مدیران 3⃣5⃣ بسته شدن زبان بدگویان 3⃣6⃣ برآورده شدن حاجات توسط کسانی که تصورش ممکن نیست 3⃣7⃣ در امان ماندن از حمله ی حیوانات 3⃣8⃣ در امان بودن از سقوط از ارتفاع 3⃣9⃣ در امان بودن از تهمت و افترای دیگران 4⃣0⃣ محفوظ ماندن آبرو از هر گزندی 4⃣1⃣ عزیز شدن نزد دوستان 4⃣2⃣ تسهیل در آموزش. 4⃣3⃣ خبر رسیدن از امور غیبی و القا الهامات به قلب دارنده ی حرز به گونه ای که از آسیب ها در امان بماند 4⃣4⃣ افزایش دیدن خواب و رویای صادقانه 4⃣5⃣ تسهیل در ازدواج و پیدا شدن کُفو مناسب 4⃣6⃣ آسان شدن آموزش و تربیت 4⃣7⃣ دفع جن مرد و زن 4⃣8⃣ دفع غول مذکر و مؤنث 4⃣9⃣ نرسیدن ظلم و فساد به صاحب حرز 5⃣0⃣ دفع خیانت به صاحب حرز 5⃣1⃣ در امان بودن از هتک حرمت 5⃣2⃣ تهدید نشدن اقتدار و بزرگی فرد 5⃣3⃣ در امان بودن از کشته شدن بصورت دفن 5⃣4⃣ در امان ماندن از انتقام دشمنان 5⃣5⃣ در امان ماندن از سوختن و آتش گرفتن 5⃣6⃣ در امان بودن از مسخ و تغییر خلقت 5⃣7⃣ رهایی از بیماری 5⃣8⃣ در امان ماندن از پیسی و جذام 5⃣9⃣ نرسیدن خطر تشنگی به فرد 6⃣0⃣ در امان ماندن از وسوسه در نقص دین 6⃣1⃣محتاج نشدن به کمک غیر خدا 6⃣2⃣توانمند شدن و افزایش قدرت بدنی و روحی 6⃣3⃣ کوچک شدن سختی ها و مشکلات 6⃣4⃣ رو شدن دست سارق و دزد 6⃣5⃣ افشای بازگشت اموال سرقتی 6⃣6⃣ تقویت روابط خانوادگی زن و شوهر و فرزندان 6⃣7⃣ جذب افراد نیکوکار و صالح 6⃣8⃣ دفع افراد شرور و بد از زندگی روزانه 6⃣9⃣ در امان ماندن از مرگ بد و ناگهانی 7⃣0⃣ خاشع شدن همگان نزد دارنده ی حرز 7⃣1⃣ افتادن ترس دارنده حرز در دل ستمگران 7⃣2⃣ کمک به دارنده ی حرز در بالا رفتن از پله های موفقیت کاری و شغلی 7⃣3⃣ لذت بخش شدن عبادت و سحرخیزی 7⃣4⃣ رسیدن به حاجت ها و شدنِ آنچه که آرزو دارد 7⃣5⃣ کسب توفیقات معنوی مثل نماز 7⃣6⃣ رو شدن دست کسانی که پشت سر دارنده ی حرز بدگوئی و غیبت کردند 7⃣7⃣ بر گشتن ضرر و آسیب به کسانی که خواستار ضربه زدن به دارنده ی حرز می باشند 7⃣8⃣ افتادن محبت فرد دارنده ی حرز در دل همسر و فرزندان 7⃣9⃣ مورد مهربانی و شفقت و عشق واقع شدن دارنده ی حرز 8⃣0⃣ در امان ماندن از کوری 📚 منبع کتاب مهج الدعوات سیدبن طاووس 📯 با منتشرڪردن پیامها ↯با لینک↯ درثواب آنها شریڪ شوید 📯 جهت ثبت و سفارش این حرز کبیر 👇 ╭┅┅┅┅┅❀🔻❀┅┅┅┅┅╮ @mihman ╰┅┅┅┅┅❀🔺️❀┅┅┅┅┅╯ کانال گنجینه اذکار و ادعیه قرآنی ╭┅┅┅┅┅❀🔻❀┅┅┅┅┅╮ https://eitaa.com/joinchat/3035234721C3b938360a3 ╰┅┅┅┅┅❀🔺️❀┅┅┅┅┅╯ 🍂🍃🌼🌺🌼🍃🍂🌼🌺🌼🍂🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠داستان مردی شیر و عسل برای پیامبر(ص) آورد تا بنوشد فرمود: دو نوشیدنی که یکی از دیگری کفایت می‌کند من آن را نخورم و حرام هم نمی‌کنم ولی برای خدا تواضع می‌کنم. زیرا هر که برای خدا تواضع کند خدایش بالا برد و هر که تکبر کند خداوند او را خوار سازد و هر که در زندگی میانه روی کند خدایش روزی دهد و هر که زیاده روی کند خداوند او را بی نصیب گرداند و هر که خدا را بسیار یاد کند خدایش جزا دهد. 💠داستان مفسّر معروف طنطاوی: «سنگ‌هایی که برای بنای هرم اوّل به‌ کار رفته، برای ساختن دیواری بزرگ (دژ) در اطراف همه‌ی زمین کشور مصر کافی است». در روایات آمده: «فرعون ساختمان آسمان‌خراشی می‌ساخت، همه مردم از زن و مرد را برای ساختن آن به ‌کار و بیگاری گماشته بود. زن‌های آبستن هم از این بیگاری برکنار نبودند زن جوانی که آبستن بود، مصالح ساختمانی حمل می‌کرد و از پلّه‌ها بالا می‌برد. هرگاه کوتاهی می‌کرد، مأموران فرعون با تازیانه او را می‌زدند، او که در چنین فشاری قرار گرفته بود بچّه‌اش سقط شد آن‌چنان ناراحت شده که از پرده جگر ناله سر داد که آی خدا آیا خوابی آیا نمی‌بینی این ستمگر مسرف چه می‌کند؟ چند ماهی از این ماجرا نگذشت که همین زن در کنار رود نیل نشسته بود که نعش فرعون را روی آب دید، تعجّب کرد، در درون فطرتش جواب این سؤال را شنید که: «هان ای زن ما در خواب نیستیم، ما در کمین ستمگران هستیم»(1) قرآن با معرّفی فرعون به ‌عنوان «اسراف‌کار» الگوی زشت‌کاران و سرانجام نکبت‌بار آن را نشان می‌دهد و می‌فرماید: «وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي‌الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ ‌الْمُسْرِفِينَ؛همانا فرعون بلندپروازی در زمین داشت و از اسراف‌کاران بود». 💠داستان حضرت صادق (ع) میوه نیم خورده‌ای را دیدند که از منزل ایشان بیرون‌ انداخته شده بود پس آن حضرت خشمناک شد و فرمود: ما هذا ان کنتم شبعتم فان کثیراً من الناس لم یشبعوا فاطعموه من یحتاج الیه این چه کاری است که کردید اگر شما سیر شدید، بسیاری از مردم هستند که سیر نشدند پس به آنهایی که نیازمندند بدهید.»  💠داستان امام حسین(ع) در میسر دست‌شویی(مستراح) لقمه غذایی را دید که آن‌جا روى زمین افکنده شده بود، آن‌را برداشت و با آب شست و به غلامش سپرد، و فرمود: هنگامى که از این‌جا خارج شدم آن‌را به من برگردان، ولى غلام آن لقمه را خورد. هنگامى که امام حسین(ع) از آن‌جا بیرون آمد، به غلام فرمود: آن لقمه را بده! غلام گفت: مولاى من! آن‌را خوردم! امام حسین(ع) فرمود: تو در راه خدا آزادى! مردى به آن‌حضرت گفت: واقعاً غلامت را آزاد کردى؟! امام حسین(ع) فرمود: آرى، از جدّم رسول خدا(ص) شنیدم که می‌فرمود: هر کس لقمه‌ای بیابد و آلودگی‌های آن را زدوده و یا آن‌را بشوید و بخورد، آن لقمه در شکم وى قرار نمی‌‏گیرد، مگر آن‌که خداى متعال او را از عذاب جهنم آزاد کند. و من شخصى را که خدا از جهنم آزادش کرده، در غلامی خود نگه نمی‌دارم.(2) [امام حسین(ع) یک برده را فقط به خاطر همراهی کردن با آن حضرت در یک حرکت ضد اسراف، آزاد کردند] 💠داستان پیامبر(ص) فرمودند: «المعده بیت کلّ داء» معده، کانون هر بیماری است. پزشکی مسیحی پس از شنیدن این آیه و حدیث گفت: تمام علم طب، در این آیه و این سخن پیامبر شما نهفته است. 🌸 اشعار: اندازه نگهدار که اندازه نکوست هم لایق دشمن است و هم لایق دوست بر آن کدخدا زار می باید گریست که دخلش بود نوزده خرج بیست   نه چندان بخور کز دهانت برآید نه چندان که از ضعف جانت برآید 📚 پی نوشتها: 1⃣ اقتباس از عشریه چهارسوقی، ص ۲۰۷. 2⃣ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ، ج ‏1، ص 27، قم 📯 با منتشرڪردن پیامها با لینک درثواب آنها شریڪ شوید 📯 💠 کانال صهبای منبر 👇👇 ╭┅┅┅┅┅❀🔻❀┅┅┅┅┅╮ https://eitaa.com/joinchat/333316178Cae344a215d ╰┅┅┅┅┅❀🔺️❀┅┅┅┅┅╯ •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا