eitaa logo
من حیث المجنون
387 دنبال‌کننده
86 عکس
3 ویدیو
4 فایل
[وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ] شرط اول قدم آن است که مجنون باشی. سرقت محتوا، نفرین و پیگرد لسانی در پی خواهد داشت! کمتر اینجام: https://harfeto.timefriend.net/16641193344253 بیشتر اونجام: t.me/menheyselmajnoon
مشاهده در ایتا
دانلود
با من نمانده غیرِ تو؛ در خاطرم ولی...
باهام غریبی می‌کنه قلبم!
ساعتم با طپش قلب تو تنظیم می‌شه :)
ساداتِ منوّری که در پستوی خانه، نهان بودند آسه آسه تشریف بیارند بیرون و ما رو ببخشند ان شاءالله.
به غریبه‌های آشنا، توجّهی نکن! به توجّهای آشنای من نگاه کن!
همیشه حقیقت چیزی نیست که همه هواخواهشن.
حتی اگه آشوب شم، امن می‌مونم واست!
چشمانت رژیم آل سعود بود و من حاج علی‌اکبر رائفی‌پور.
ما را کسی نخواست، تو هم گر نخواستی– –در گوشمان کشیده بخوابان! ولی بخواه...
ما ریزه‌خوریم و رزق ما روضه‌ی توست...
ممنون تو اَم که باز مَحرم شده‌ام مهمانِ دوباره‌یِ مُحرّم شده‌ام..‌.
شکر ایزد! که روضه رزق من است.
احساس رضایت پس از روضه>>>>>>>
برای شست‌وشوی غم، دست به گریه می‌برم.
شب حُرّ ما رو نبخشی کی ببخشی آخدا!؟ مگه غیر اینه که: 《تنها گناه ما طمع بخشش تو بود ما را کرامت تو گنه‌کار کرده است!》؟
_ ثمره ی رعایت ادب نسبت به حضرت زهرا (س) 📽 پرده اول امام (ع) فرمود: زنان را بر مرکب ها سوار کنید تا ببینیم حرّ و یارانش چه خواهند کرد؟ اصحاب سوار شدند و زنان را جلوى کاروان حرکت دادند. ولى سواران کوفه پیش آمده و راه را بر آنان بستند. امام دست به قبضه شمشیر برده، بر سر حُرّ فریاد کشید و فرمود: «ثَکَلَتْکَ اُمُّکَ! مَا الَّذی تُرِیدُ أَنْ تَصْنَعَ؟» [مادرت به عزایت بنشیند! مى خواهى چه کار کنى؟!] حرّ پاسخ داد: به خدا سوگند اگر کسى از عرب ـ جز تو ـ چنین سخنى بر زبان جارى مى ساخت، پاسخش را مى دادم، هر که مى خواست باشد! امّا به خدا سوگند که من نمى توانم نام مادرت را [به بدی] بر زبانم جارى سازم! [📚 الفتوح، إبن أعثم کوفی، ۷۸/۵] 📽 پرده دوم امام (ع) فریاد برآورد: « أَما مِنْ مُغیثٍٍ یغیثُنا لِوَجْهِ اللَّهِ تَعالی؟! اما مِنْ ذابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ؟!» [آیا فریادرسی هست که به فریاد ما رسد و از خدا جزای خیر بطلبد؟ و آیا کسی هست که شرّ این قوم را از حرم رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) باز دارد؟] حرّ با شنیدن فریاد امام، قلبش مضطرب و اشک از چشمانش جاری شد و در حالی‌که‌ بدنش به لرزه افتاده بود‌ اندک‌ اندک به خیام امام (ع) نزدیک شد و به مهاجر بن أوس، یکی از نزدیکانش چنین گفت: « سوگند به خدا خودم را در میان دوزخ و بهشت می‌بینم و من بهشت را بر می‌گزینم، هر چند که مرا پاره‌پاره کنند و بسوزانند!» آن‌گاه اسب تاخت تا خدمت امام رسید. [📚 تاریخ الطبری، محمد بن جریر، ۳۲۵/۴]
بغلم کن حسین(ع)!
بغلم کن حسین(ع)!
بغلم نکنی بدبختم حسین(ع)!
هیات محبّان الزّهرا(ع) نسبتا تازه تاسیسه و با توجه به بضاعت شهرستان و خیّرین و هیات امناش، هم برای پذیرایی و هم تجهیز حسینه‌ی نیازمند یاری شماست. شماره کارت به نام هیات محبّان الزّهرا(س): 5029081059241154 (برای رونوشت، شماره کارت را لمس کنید) لطفا اگه نذر و نیّت خاصّی دارید، حتما فیش واریزی رو با توضیحات ارسال کنید.
حسینه‌ی هیات فقط سقف و دیوار داره نه سیم‌کشی توو کار نه گچکاری نه پنجره نه نور نه پنکه و هواکش نه کولر نه موکت یکدست... هر چی هم که تابحال جمع شده برای برپایی دهه‌ی اول محرم بوده و موقتی... فقط یه کولر تهیه شده که اونم سمت خانماست و حداقل دوتا کولر دیگه هم نیازه پذیرایی هم یک شب درمیون دادیم اونم خیلی مختصر متاسفانه. و خیلی موارد دیگه...
لازم به ذکره که حتّی بازنشر شما بدون هیچ واریزی می‌تونه شما رو در این امر خیر سهیم کنه.
من که لالایی نخوندم... پسرم! خوابت برد؟
اینجا گالری عکس هایِ یک عکاس + گوشه ای از زندگیشه ! برایِ سفر به عکس‌‌هاش کلیک کن : 👇🏻💙 𝙥𝙝𝙤𝙩𝙤𝙜𝙧𝙖𝙥𝙝𝙚𝙧 | 𝙥𝙝𝙤𝙩𝙤𝙜𝙧𝙖𝙥𝙝𝙚𝙧 𝙥𝙝𝙤𝙩𝙤𝙜𝙧𝙖𝙥𝙝𝙚𝙧 | 𝙥𝙝𝙤𝙩𝙤𝙜𝙧𝙖𝙥𝙝𝙚𝙧 زندگی یک معلم ابتدایی که عکاسی میکنه 👨🏻‍🏫🗞 اگه علاقه داری به عکاسی یا فرهنگیان کلیک کن تا قشنگ تر ببینیش 🌱👇🏻👀 https://eitaa.com/joinchat/4089512114C10365b0b99