خبرِ خیرِ تو از نقل رفیقان سخت است
حفظ حالات من و طعنهی آنان سخت است
لحظهی بغض نشد حفظ کنم چشمم را
در دل ابر، نگهداریِ باران سخت است
کشتی کوچک من هرچه که محکم باشد
جستن از عرصهی هولآور طوفان سخت است
ساده عاشق شدهام... سادهتر از آن رسوا
شهرهی شهر شدن با تو چه آسان سخت است
ای که از کوچهی ما میگذری، معشوقه
بیمحلی سر این کوچه دو چندان سخت است
زیر باران که به من زل بزنی خواهی دید
فن تشخیص نم از چهرهی گریان سخت است
کاظم بهمنی
این دهانِ باز و چشم بیتحرّک را ببخش
آن قدر جذّابیت داری که حیرت میکنم
یک سلامم را اگر پاسخ بگویی میروم
لذتش را با تمام شهر قسمت میکنم
توی دنیا هم نشد برزخ که پیدا کردمت
می نیشینم تا قیامت با تو صحبت می کنم...
فکر کردی چیست موزون میکند شعر مرا؟
در قدم برداشتنهای تو دقت میکنم
این یه تیکه ش جا مونده بود :)
هر دو به منزلی روان، هردو امیر کاروان
عقل به حیله می برد، عشق برد کشان کشان
#اقبال_لاهوری
عزتی که توی "هیچ" هست رو با " کم " معامله نکنین!
به قول یکی: "کم" مثل اعتیاده. آلوده ت میکنه! ترسو میشی و بعد یه مدت به هر خفتی تن میدی که اون "کم" رو از دست ندی!
بال پریدنتو میچینه :)