🔰کلام مطهر
✅تجلی زینب از عصر عاشورا
🔴از عصر عاشورا زینب تجلی می کند. از آن به بعد به او واگذار شده بود. رئیس قافله اوست چون یگانه مرد زین العابدین سلام اللَّه علیه است که در این وقت به شدت مریض است و احتیاج به پرستار دارد تا آنجا که دشمن طبق دستور کلی پسر زیاد که از جنس ذکور اولاد حسین هیچ کس نباید باقی بماند، چند بار حمله کردند تا امام زین العابدین را بکشند ولی بعد خودشان گفتند: «انَّهُ لِما بِهِ» این خودش دارد می میرد.
🔴در عصر روز یازدهم اسرا را آوردند و بر مرکب هایی(شتر یا قاطر یا هر دو) که پالان های چوبین داشتند سوار کردند و مقید بودند که اسرا پارچه ای روی پالان ها نگذارند، برای اینکه زجر بکشند.
🔴 بعد اهل بیت خواهشی کردند که پذیرفته شد. آن خواهش این بود: «قُلْنَ بِحَقِّ اللَّهِ الّا ما مَرَرْتُمْ بِنا عَلی مِصْرَعِ الْحُسَینِ» گفتند: شما را به خدا حالا که ما را از اینجا می برید، ما را از قتلگاه حسین عبور بدهید برای اینکه می خواهیم برای آخرین بار با عزیزان خودمان خداحافظی کرده باشیم. در میان اسرا تنها امام زین العابدین بودند که به علت بیماری، پاهای مبارکشان را زیر شکم مرکب بسته بودند؛ دیگران روی مرکب آزاد بودند. وقتی که به قتلگاه رسیدند، همه بی اختیار خودشان را از روی مرکبها به روی زمین انداختند.
🔴 زینب سلام اللَّه علیها خودش را به بدن مقدس اباعبداللَّه می رساند، آن را به یک وضعی می بیند که تا آن وقت ندیده بود:
بدنی می بیند بی سر و بی لباس؛ با این بدن معاشقه می کند و سخن می گوید: «بِأبِی الْمَهْمومِ حَتّی قَضی، بِأبِی الْعَطْشانِ حَتّی مَضی». آنچنان دلسوز ناله کرد که «فَأَبْکتْ وَاللَّهِ کلَّ عَدُوٍّ وَ صِدِّیقٍ» یعنی کاری کرد که اشک دشمن جاری شد، دوست و دشمن به گریه درآمدند.
مجلس عزای حسین را برای اولین بار زینب ساخت.
🔴ولی در عین حال از وظایف خودش غافل نیست. پرستاری زین العابدین به عهده اوست؛ نگاه کرد به زین العابدین، دید حضرت که چشمش به این وضع افتاده آنچنان ناراحت است کأنّه می خواهد قالب تهی کند؛ فوراً بدن اباعبداللَّه را رها کرد و آمد سراغ زین العابدین: «یابْنَ اخی!» پسر برادر! چرا تو را در حالی می بینم که می خواهد روح تو از بدنت پرواز کند؟
فرمود: عمه جان! چطور می توانم بدنهای عزیزان خودمان را ببینم و ناراحت نباشم؟ زینب در همین شرایط شروع می کند به تسلیت خاطر دادن به زین العابدین.
(مجموعه اثار ج ۱۷ ص ۴۰۶)
#ذکر_مصیبت
#معراج_اندیشه
#معاونت_مطالعات_راهبردی