eitaa logo
گالری معراج
1.1هزار دنبال‌کننده
355 عکس
23 ویدیو
1.2هزار فایل
#خوش_آمدید😍 🛒 به #فروشگاه انگشتر و تسبیح #مــعراج🌺 🇮🇷ارسال به سـراسـر کشــور🇮🇷 #ارتباط_با_ما و سفارش محصول 👉 @meraj255 👈
مشاهده در ایتا
دانلود
لغت نامه دکترمعین👆🔳
گامبگام فارسی یازدهم👆🙆
📚 معرفی کتاب 📙📘📗 📚 نام کتاب : زنده باد کمیل 🌹 📚 نویسنده : محسن مطلق 🌹 📚 ناشر : سوره ی مهر 🌹 🌈✨ ┄═•❁ @book_pd ❁•═┄
گالری معراج
📚 معرفی کتاب 📙📘📗 📚 نام کتاب : زنده باد کمیل 🌹 📚 نویسنده : محسن مطلق 🌹 📚 ناشر : سوره ی مهر 🌹 #
🌷درباره کتاب : زنده باد کمیل 🌷 ❣((زنده باد کمیل )) یک دفتر صد برگ بود که چند سال گوشه صندوق خانه خاک خورده بود و بعد سر از دفتر ادبیات و هنر مقاومت درآورد و چاپ شدتا روایتگر خاطرات محسن مطلق از روزهای جنگ باشد. او یادداشت هایش را از پادگان دوکوهه آغاز می کند و اینکه قرار بوده گردان منحل شده کمیل، دوباره تشکیل شود.🌿✨ مطلق حالا به عنوان یکی از افراد گروهان شهید مدنی در این گردان مشغول به خدمت خواهد شد و اولین ماموریت گردان هم پدافند خط مهران است. آنها سپس به شهر مهران می روند تا خمپاره و آتش سنگین دشمن را از نزدیک لمس کنند. ادامه خاطرات جذاب و نفسگیر مطلق، به آنجا می رسد که آنها به سمت اردوگاه کرخه راه می افتند. بعد مرخصی مختصری است و دوباره بازگشت به پادگان دوکوهه و از آنجا به اردوگاه کرخه. طی همه این رفت و آمدها هم مطلق حکایت می کند که چگونه دوستان و همرزمانش، بر خاک سرخ می غلتیدند و عروج می کردند، اما نبرد همچنان ادامه دارد و حالا ماموریت پدافند خط فاو، نصیب گردان کمیل شده است. اینجا حالا گرما و تشنگی هم به گلوله های دشمن افزوده می شود تا شرایط را دشوارتر کند. بعد هم خبر می رسد که دشمن قصد تصرف مهران را در سر می پروراند. آن ایام، زمان امتحانات هم بوده و برخی رزمندگان به شهرهایشان بر می گردند ولی مطلق قید درس و مدرسه را می زند و به مهران می رود. او در خاطرات خود از عملیاتی سنگین صحبت می کند که در مهران به انجام رسیده و کاتیوشاها و آتشبارهای توپخانه، امان دشمن را بریده بودند. نهایتا هم دشمن عقب نشینی می کند و مهران آزاد می شود. حالا بچه های بسیجی که خستگی و ترس را از پا درآورد ه اند راهی دامنه های قلعه ویزان می شوند. اما اینجا هم گرما و عطش بیداد می کند. از سویی شهادت چهار همرزم مطلق، داغی سنگین بر دلش می نشاند و بعد خبر می رسد که حاج رضا دستواره هم به معراج رفته است. « زنده باد کمیل » با همین روایت بسیار خواندنی و پرتپش و البته گاه غمگنانه پیش می رود تا با تصاویری از مطلق و بچه های دیگر گردان کمیل در روزهای جنگ به پایان برسد.✨❤️🌿 ┄═•❁ @book_pd ❁•═┄
4_5915533927946126413.pdf
1.09M
فرمانده من ┄═•❁ @book_pd ❁•═┄
گالری معراج
فرمانده من ┄═•❁ @book_pd ❁•═┄
نویسنده: زهرا رضایی تعداد صفحات: ۸۰ ┄═•❁ @book_pd ❁•═┄ خلاصه : ما نمی دونستیم یه ویروس لعنتی تمومی نداره.. اولش کل آمریکا وکم کم کل دنیارو دربرگرفت.. شهربه شهر خشکی به خشکی نه تنهاانسانها..بلکه…دریاها..رودخونها.. درختاروهم تبدیل به خشکی می کرد.. تبدیل به یه بیابون بی آب وعلف.. اون زامبیای لعنتی هم روز به روزبیشترمیشدن…لشکری بی پایان…نه آبی..نه غذای…ونه حتی جای موندنی…. زندگی کم کم داشت تموم میشدو دنیاداشت به آخراش می رسید…تعداد زندهاحتی به انگشت شمار شدنی میرسید… همشون تبدیل شده بودن…تبدیل به یه موجود..یه حیوون وحشی، ..حتی حیونا…پرندها…دیگه هیچی نبودکه آلوده نشده باشه… فرمانده سارا دختر ورزشکار و قوی‌ای که با اراده با کمک تیمش به جنگ اون ها میره… خوندن این رمان ترسناک و هیجانی رو از دست ندین.. ┄═•❁ @book_pd ❁•═┄ ژانر : فرمانده من
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_246266462610653578.docx
34.4K
🔖 هدیه چهارم کل کتاب ┄═•❁ @book_pd ❁•═┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا