eitaa logo
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا
36هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
4.2هزار ویدیو
305 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @meraj_shohada_tblighat ✤کانال‌های‌ما↯ @meraj_shohada_mokeb @meraj_shohada_namazshab
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
||○》🌿🖤 پلک بر‌هم میزدی ڪرب‌وبلا میشد مرور مَـقتلے کاملتر از چشمت در این عالم نبود @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا
📜 #رمان_پلاک_پنهان . 💟 #پارت_سوم 🌸هوالعشق🌸 . صغری استڪان چایے اش را و برداشت و بیخیال گفت: —شایدڪ
🌸هوالعشــق🌸 . 📜 💟 _هیچی مادر پیری و هزارتادرد _این چه حرفیه تازه اول جونیه _الان به جایے رسیده منو پیرو دست میندازے سمانه خندیدو گفت: _واه عزیز من غلط بکنم. _صبحونت بخور دیرت شد سمانہ مشغول صبحانه شد که بعد از چند دقیقه صغرے اماده همراه ڪمیل سر میز نشستند سمانه براے هر دو چایے میریزد. خانما زودتر دیر شد دخترا با صداے کمیل از عزیز خواحافظے کردندو سوار ماشین شدند. صغرے به محض سوار شدن چشمانش را بست و ترجیح داد تا دانشگاه چند دقیقه ای بخوابد اما سمانه با وجود سوزش چشماش از بے خوابے و صندلے نرم سعي کرد که خوابش نبرد چون مے دانست اگر بخوابد تا اخر کلای چیزے متوجه نمے شود. نگاهے به صغری انداخت که متوجه نگاه کمیل شد که هر چند ثانیه ماشین هاے پشت سرش را با آ ینه جلو و کنارے چک مے کرد دوباره نگاهی به ڪمیل انداخت که متوجہ عصبی بودنش شد اما حرفی نزد. . سمانه از آینه کناری کمیل متوجه ماشین مشڪی رنگ شده بود که از خیلے وقت آن ها را دنبال مے کرد با صداے •لعنتی• کمیل از ماشین چشم گرفت مطمئن بود که کمیل چون به او دید نداشت فکر میکرد او خوابیده است و الا کمیل همیشه خونسردو آرام بود و عکس العملے نشان نمیداد. نزدیک دانشگاه بودند اما ان ماشین همچنان ان هارا تعقیب ميکرد سمانه در کنار ترسی که بر دلش افتاده بود کنجکاوے عجیبی ذهنش را مشغول کرده بود. کمیل جلوے در دانشگاه ایستاد وصغری که کنارش خوابیده بود بیدار کرد همراه دخترا پیاده شد سمانه با تعجب به کمیل نگاه کرد او همیشه آن هارو مے رساند اما تا دم در دانشگاه همراهے نمیکرد با این کار وآشفتگے اش سمانه مطمئن شد اتفاقی رخ داده. _دخترا قبل اینکه کلاستون تموم شد خبرم کنید میام دنبالتون تا صغری خواست اعتراضے کند با اخم کمیل روبه رو شد. _میام دنبالتون الانم برید تا دیر نشده سمانه تشکرے کردو همراه صغری با ذهنے مشغول وارد دانشگاه شدند. . سر کلاس استاد رستگارے نشسته بودند سمانه خیره به استاد در فکر امروز صبح بود. . نمیدانست واقعا آن ماشین آنهارا تعقیب میکند یا او کمے پلیسے به قضیہ نگاه میکرد اما عصانیت و کلافگی کمیل اورا بیشتر مشکوک میکرد. با صدای استاد رستگاری به خودش آمداستاد رستگارے که متوجه شده بود سمانه به درس گوش نمیدهد او را صدا کرد تا مچش را بگیرد و دوباره یکی از بچه هاے بسیج و انقلابے را در کلاس سوڙه خنده کند اما بعد از پرسیدن سوال سمانه با مطالعه ای که روزهای قبل روے کتاب داشت سریع جواب سوال را داد و نقشه ے شوم استاد رستگارے عملی نشد. نویسنده:فاطمه امیرے . ..... @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به گفته مادرش، مراقبه‌ها در مورد هادی پیش از تولدش آغاز شد، از همان کودکی راهش مشخص بود، نمازشب میخواند در قنوتش شهدا را دعا میکرد . کسی که همه‌اش زمزمه یا حسین (ع) روی لب دارد، عشقش به اهل بیت مشخص میشود، به همین خاطر شهید ذوالفقاری مداح هیئت رهروان شهدا و عاشق هیئت موج ‌الحسین بود؛ کمدش پر بود از عکسهای حاج همت، شهید دین ‌شعاری و ابراهیم هادی، بیشتر وقتش برای بسیج و کار فرهنگی برای شهدا بود، و آخر عشقش به طلبگی ختم شد، نجف را انتخاب کرد و از این راه به شهادت رسید . 🌷 @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
@shahed_sticker۹۱۵.attheme
159K
😍 📲 • ♥️ ایتایی متفاوت تر را تجربه کنید @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
🌸هوالعشق🌸 📜 💟 . بعد از پایان کلاس صغری با اخم رو به سمانه گفت: _ حواست کجاست سمانه ؟؟شانس اوردی جواب دادی والا مثل اون بار کارت کشیده مے شد به ریاست دانشگاه سمانه بی حوصله کیفش رابرداشت و ازجایش بلند شد؛ _بیخیال اونبارهم خودش ضایع شد فک کرده نمیدونیم میخواد سوڗهخنده خودس و بربچ های سلبریتیش بشیم _باشه تو حرص نخور حالا باهم به طرف بوفه رفتند و ترجیح دادنددر این هواے سرد شکلات داغ سفارش بدهند. یکی از آلاچیق هاکنار هم نشستند سمانه خیره به بخار شکلات داغش خودش را قانع میکرد که چیزی نیست و زیاد به اتفاقات پرو بال ندهد. بعد پایان ساعت دوم دیگر کلاسی نداشتند هوا خیلی سرد بود سمانخپاتو وچادرش را دور خود محکم پیچانده بود تا کمی گرم شود سریع به خروجی در میرفتند که یکی از همکلاسی ها صغرا را صدا زد سمانه وقتی دید حرف هایشان تمامی ندارد رو به صغری گفت: _الان دیگه کمیل اومده من نیرم تو ماشین تا توبیای صغری سری تکان دادوبه صحبتش ادامه داد!!! سمانه سریع از دانشگاه خارج شد وبادیدن کمیل که پشتاو ایستاده بود و باعصبانیت مشغول صحبت کردن با تلفن بود کنجکاوے تمام وجودش را فرا گرفت سعی کرد با قدم های آرام به کمیل نزدیک شود و کمیا آنقدر عصبی بود که اصلا متوجه نزدیکی کسی نشد. _دارم بهت میگماینبار فرق میکنه کمیل کلافه دستی در موهایش کشید ودر جواب طرف مقابل مےگوید: _بله فرق میکنه از دم درخونه تادانشگاه تحت تعقیب بودم اگه تنها بودم به درک خواهر و دختر خالم همرام بودن یعنی دارن به مسائل شخصیم هم پی میبرن من الان از وقتی پیادشوت کردم تا الان دم در دانشگاه کشیک میدم . سکوت می کند و کمے ارام می شود‌؛ _‌این قضیه رو سپردم به تو محمد نمیخوام اتفاقی که براے رضا افتاد برای منم اتفاق بیفته _یاعلی سمانه شوکه درجایش ایستاده بود نمیدانست کدام حرف ڪمیل را تحلیل کند کمی حرفهای کمیل برای او سنگین بود. کمیل برگشت تا ببیند دخترا آمده اند یا نه؟؟ با دیدن سمانه حیرت زده درجایش ایستاد!!! نویسنده:فاطمه امیرے ..... @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
🌷بسمِ اللهِ الرحمنِ الرحیم🌷 مجموعه ی ما رو در لینک های زیر دنبال کنید🙏🙏 🔷ابراهیم و نوید دلها تا ظهور👇 http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f 🔷کانال عشق یعنی یه پلاک👇 https://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f . 🔷کانال استیکر شهدا 👇 https://eitaa.com/joinchat/983367697C7be3391d80 . 🔷 بیت الشهدا (ختم قرآن )👇 https://eitaa.com/joinchat/3245735947C1e77479f6c 🔷بیت الشهدا(ختم ذکر)👇 https://eitaa.com/joinchat/2455502859Ce3a0724733 🌷ایدی ما در اینستاگرام: Instagram.com/ebrahim_navid_delha 💫در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست ┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
صل الله علیک یا اباعبدالله ع...💔 〖سلام حضرت آقا گدا نمی خواهی؟ برای خادمیت جان فدا نمی خواهی؟ تو را به جان عزیزت ردم مکن آقا اسیر مفلس بی دست و پا نمی خواهی؟؟•'`〗 نمی خواهی آقا...؟؟😭 @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
🧐 🚫 🌷ابراهیـم‌ همیشہ‌ میگفـت : 🔺 تا وقتی که زمان ازدواجتون نرسیده هیچ وقت دنبالِ با نروید ؛ 🔺چون آهسته آهسته خودتون رو بہ میڪشونید ! .... 🔺 فضا، فضای مجازی است ، ولی نامحرم، نامحرم واقعی است ! برایش تک‌تک حرفها و شکلکها حقیقی است. روی قلبش اثر میگذارد... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ⛔️ اگر دو تا در فضايي باشند که سومي نتواند وارد بشود ، بدانيد نفر سومي که وارد مي شود است ♨️ بر اساس اين معيار خيلي ها فکر ميکنند که خلوت یعنی در اتاقي برويم و در را ببنديم ⛔️ ولي متناسب با مسائل روز خيلي از تلفنها و پيامک ها ☎️ خيلي از چت ها ، اين ها همان است ♨️ ملاکش جايي است که نفر سومي نتواند بيايد . مي گويد : من پيام مي دهم و طرف را هم نديده ام ، خوب چرا پيام میدهی⁉️ 1⃣ آيا اين پيامک هايي که مي دهيد حاضر هستيد کس ديگري آنرا ببيند؟ 2⃣ حاضر هستيد ديگري هم بخواند ؟ اگر نه معلوم است که اين همان مصداق خلوت کردن با نامحرم است. @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆