eitaa logo
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا
36هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
4.2هزار ویدیو
305 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @meraj_shohada_tblighat ✤کانال‌های‌ما↯ @meraj_shohada_mokeb @meraj_shohada_namazshab
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌷🌷 🍀🍀🍀 سال ٩٠ بود. نزديكاي عيد نوروزقراربودبريم اردوگاه شهيد درويشي برا خادم الشهدايي. قبل از اينكه بريم رفت اكثركاراي جاموندش روانجام داد. يكي دو روز قبل اينكه بريم رفت ديدن مادر شهيد محمدرحيمي. ميلاد اين مادر گرامي راعمه صدا مي زد. به ايشان گفت: عمه جان دعاكن شهدا ما رو قبول كنند و اونجا همه جوره همراهمون باشند، واقعًا هركاري هم بكنيم شرمنده شونيم و اينكه به پسر شهيدت محمد سفارش كن حتمًابياد اردوگاه. تو همه شرايط بهمون كمك كنه. بالاخره وسايلمون رو جمع و جور كرديم وراه افتاديم. تو راه وتو ماشين راننده بود، اماهواي همه بچه هاومخصوصًا سربازهاروداشت. سعي مي كرد از همون جاروي بچه ها كاركنه. ادامه_دارد... @ebrahimdelha 🌷🌷🌷
🌷🌷🌷 🍀🍀🍀 عکس مادرش رو از جيبش درآورد وبه من نشون داد. گفتم خدارحمتش کنه ميلاد جان، براش نمازوقرآن بخوان ودعا کن. چشماش اشکبار شد گفت:عمه جان يه چيزي روميخوام بهتون بگم امادلم نمياد. گفتم ميلادجان تو برام بامحمدم هيچ فرقي نداري، بگو هر چي تو دلت هست. بگو من هم مادرتم. گفت عمه جان دعام کن شهيد بشم.ديگه اين دنيا جاي من نيست!! تا اين حرف رو شنيدم خيلي ناراحت شدم. گفتم:ميلاد جان، شما چند سال هست که خونه من ميايي وميري، تا حالا من رو ناراحت نکرده بودي. اما با اين حرفت دلم رولرزوندي. بازبلندشدوبه عکس شهيدمحمدخيره شد! نميدونم چي تو دلش مي گذشت، گفتم ميلاد جان بياعکس يکي ازدختران فاميل روبهت نشون بدم،مي خواستم بااين کارترغيبش کنم به ازدواج و... اما توجهي نكرد. چشمانش خيره به عکس محمد بود. ميلاد هم رفت. اولين كسي كه خواب شهادتش روديد من بودم. اين قدر که براي ميلاد گريه کردم براي محمدم گريه نکردم. ميلاد هم مثل محمدم بود خداوند براي بار دوم من رو مادر شهيد کرد و افتخار ميکنم. @ebrahimdelha 🌷🌷🌷