مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا
「❤️📚」 #قسمتبیستوچهارم🌸 #نمایشنامهشهیدلاکچری😎 همرزم یک: چقدر سرده،خدایی این چادرهای هلالا
「❤️📚」
#قسمتبیستوپنجم🌸
#نمایشنامهشهیدلاکچری😎
همرزم: چطوری بچه محل؟خوبی الحمدالله؟😉
بابک: الحمدالله😅
همرزم: بچههای ادوات و بچههای ضد زره
کجا رفتن؟
بابک: رفتن شناسایی برای عملیات فردا🙂
همرزم: انشاءالله فردا با توسل به حضرت زینب
روستاهای بوکمال آزاد میکنیم✌️
بابک: انشاءلله
همرزم: بابک تو برای آینده چه تصمیمی گرفتی؟
بابک: برای آینده حالا یه خورده دارم فکر میکنم،
دارم همین جا تصمیم میگیرم😄
همرزم: انگار یه چیزی هست؟؟🧐🤨
بابک: یه چیزی توی ذهن من میچرخه🙁
همرزم: خب چیه؟
بابک: مسجد بابالحوائج مسجد آذری زبان های
شهر رشت یه شهید باید بده...
همرزم: تو میخوای شهید بشی!؟😐
بابک سرش را پائین میاندازه
آره دیگه فکر کنم نوبت منه😞
همرزم: هرچی خدا بخواد همون میشه بابک جان.
برای عملیات فردا تامین جاده با کیه؟
بابک:من و عارف
❣ادامه دارد... همراهمون باشید😉😍
#شهیدبابکنوریهریس🦋••
.