بینِ یک مشت خس و خوار تنت را دیدم
زیر یک چکمه برادر بدنت را دیدم
آمدم، کاش نمی آمدم و مـیـمردم
وسط همـهمـه ها پر زدنت را دیدم
گفتم این معرکه ها در تهِ گودال ز چیست
ناگهان دست سنان پیروهنت را دیدم
ساربانی که به امّید زدن آمده بود
در کـَـفـَش آه، عقیق یَمـَنـَت را دیدم
بدنت روی زمین بود و تکان می خوردی
سُمِ اسب و بدنت....لِـه شدنت را دیدم
وای از آن لحظه که دشنام به من می دادند
تو نظر کردی و، من دلشکنت را دیدم
#حـسـیـن_جـانم
بی سبب نیست اگر ذڪر تو بر لب داریم
یا که ماتم زده هستیم و ز غم تب داریم
روضـه و نوحـه و گریه و همین رخت عزا
یادگاریست که از«سیدة زینبﷺ»داریم
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام #خامس_آل_عبا
#بیاد_شهید_مدافع_حرم_مهدی_نوروزی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
@merajshohadaa