معراج شهدای کرمان
#چهارده_تیر روزی ڪہ ... قهرمان اسطورهای مان را گم کردیم حاج احمـد هنوز چشم انتظاریم ؛ سی و شش سال
🔻 چهار نکته در مورد سفر بیبازگشت احمدمتوسلیان
۱- بعد از #فتح_خرمشهر در سوم خرداد۶۱ و تحقیر رژیم بعثی عراق، رژیم صهیونیستی در تاریخ ۱۵خرداد به #جنوب_لبنان حمله و بخشهایی از خاک آن کشور را اشغال و سوریه را نیز تهدید به جنگ مینماید. پس از بررسیهای لازم توسط وزارت خارجه و هماهنگی لازم برای کمک به قوای لبنان و سوریه در مقابله با ارتش اسرائیل و طرح موضوع در جلسه #شورایعالی_دفاع با حضور سران نظام، قوای ایرانی از تاریخ ۲۱خرداد۶۱ در سه نوبت به #سوریه اعزام میشوند. اما پس از پی بردن به نیت اسرائیل در حمله به #لبنان (برهم زدن تمرکز ایران از جنگ تحمیلی و فرصت دادن به ارتش عراق برای بازسازی) و عدم وجود اراده لازم در سران سوریه برای جنگ با #اسرائیل، امام عزیز دستور بازگشت نیروها را صادر میکنند. لذا طرح این مساله که اعزام تیپ۲۷ به فرماندهی #حاجاحمد_متوسلیان، احیانا بدون اطلاع یا اجازه امام انجام شده، یک بحث انحرافیست.
۲- حاجاحمد معتقد بود سرنوشتاش در این سفر رقم خواهد خورد. وی شب قبل از اعزام به سوریه در منزل خودشان با حضور ۴ نفر از دوستانش -از جمله سردار برقی و سردار جهروتیزاده- به آنها میگوید: " قبل از عملیات #فتحالمبین من در این فکر بودم که نکند در عملیات شکست بخوریم. شب با ناراحتی از سنگر فرماندهی بیرون زدم و برای گرفتن وضو به سمت منبع آب رفتم. در حالی که داشتم دستهایم را میشستم، یک مرتبه دستی به سر شانههایم زد. برگشتم دیدم یک برادر پاسدار با لباس فرم #سپاه بود. به من گفت: برادر احمد؛ شما خدا و اهلبیت را فراموش کردهای؟ شک نکن در این عملیات پیروز هستید. یک عملیات دیگر دارید که در آن #خرمشهر را آزاد میکنید. بعد از آن برای کمک به شیعیان لبنان به آنجا میروید و آن پایان کار توست و دیگر برنمیگردی."
روایت سردار احمد حمزهای از شب آخر حضور حاجاحمد در سوریه (۱۳تیرماه) نیز گواه همین مطلب است: "آن شب توی حرم #حضرت_زینب (سلام الله علیها)، یک گوشهای نشست و تا وقت اذان صبح، یک روند نماز خواند، دعا و مناجات کرد و اشک ریخت. دورادور مراقبش بودیم. اصلاً این حاجاحمد، حاجاحمد همیشگی نبود. صدای اذان صبح که توی حرم پیچید، داشتیم آماده میشدیم تجدید وضو کنیم برای نماز صبح که دیدیم حاجی با نگاهی متعجب و حیرتزده آمد طرفمان و گفت: شما هم او را دیدید؟ گفتیم: چه کسی را میگویید؟ حاجی انگار فهمید ما فرد مورد اشارهی او را ندیدهایم. گفت: همان برادر سپاهی را میگویم. با تعجب پرسیدیم: کدام سپاهی؟ اصلاً شما چرا امشب اینطور منقلب و آشفتهاید؟ حاجی گفت: از سر شب دلم خیلی گرفته بود. سیمای بچّههایی که رفته بودند، خصوصاً هوای #محمد_توسلی دست از سرم بر نمیداشت. سرانجام به جدّهی سادات متوسّل شدم، بلکه ایشان عنایتی و نظری در کارم بفرمایند. همین حالا که صدای اذان توی حرم بلند شد، ناغافل دیدم آن سپاهی آمد کنارم ایستاد و گفت: برادر احمد؛ بیتابی نکن، به پایان انتظارت، مدت زیادی نمانده!"
۳- از برکات حضور نیروهای ایران به فرماندهی حاجاحمد، شکلگیری هسته اولیه #حزبالله لبنان و آموزش نیروهای لبنانیست. در حقیقت بنیانگذاری حزبالله در تاریخ ۱۳ تیرماه ۱۳۶۱ در جلسهای در بعلبک لبنان با حضور حجتالاسلام شهید سیدعباس موسوی -اولین دبیرکل حزبالله- و سران گروههای شیعی صورت گرفت و نام حزبالله را حاج احمد متوسلیان در این جلسه به این شهید عزیز پیشنهاد نمود و مصوب گردید. حاجاحمد بعد از دستور امام برای بازگشت نیروهای عملیاتی از سوریه و باقیماندن تعدادی از نیروها برای کار مستشاری، گروهی را مأمور میکند تا در پادگانی واقع در دره بقاع لبنان مستقر شوند و کار آموزش نیروهای لبنانی را انجام دهند. خود شهید #سیدعباس_موسوی جزو نفراتیست که در اولین دوره آموزش نظامی سپاه در سوریه شرکت کرده است.
۴- نحوه همراهی حاجاحمد با آقای #سیدمحسن_موسوی -کاردار سفارت ایران در لبنان- نیز قابل توجه است. حاجاحمد اساسا قرار نبوده که در سوریه یا لبنان بماند. آقای موسوی از #حاجاحمد درخواست میکند با توجه به محاصره سفارت ایران در بیروت توسط فالانژها، همراه او به بیروت برود و وضعیت را بررسی نماید تا وقتی به تهران برمیگردد، گزارشی هم درباره اوضاع بیروت به مسئولین بدهد. از اینرو صبح روز ۱۴تیرماه۶۱، حاجاحمد همراه با سیدمحسن موسوی، #كاظم_اخوان و #تقی_رستگار، با ماشين پلاك سياسی سفارت و اكيپهای حفاظت ديپلماتيك لبنان، از پادگان زبدانی سوریه عازم بیروت میشوند و در نزدیکی بیروت بهدست نیروهای فالانژ به اسارت در میآیند.
🇮🇷 توقع بهحق جامعه ایرانی این است که سیستم دیپلماسی، امنیتی و اطلاعاتی کشور با اقدامات همه جانبه، پرونده این چهار عزیز را به نتیجه برسانند. آنچه الان اهمیت دارد فقط همین است.
@merajshohadaa
🍃بسمـ رب شهدا❤️ والصدیقین 🍃
فڪ ڪن برے #سوریہ.....
👈
•بہ همہ بگے فردا میرمـ
پیش بے بے......😍
•برے تو صحن..🏃
•پرچم یا عباس...🚩
•سربند •{ڪلنا عباسڪ یا زینب}•...
•برے تو حرمـ
رو بہ روے ضریح..😭
•بگے خانوم اجازه میدین
برم دفاع ڪنم از حرمتون......⚔
•بعد....↩️
●یہ پلاڪ...
●یہ لباس بسیجے ....😎
●یہ ڪلاشینڪف...👻
●یہ ڪلت... 🔫
●یہ گلولہ ..💢
●یہ بیابون....🏜
●بیابون نہ بهشتـ.....🌸🍃
●پشتتـ يہ گنبد...........
●انگار خانوم داره نگاتـ میڪنہ......😍
●خانوم نگات میڪنہ........😊
●حس میڪنے ڪنارتہ...🍃
●بهت افتخار میڪنہ
بهت لبخند میزنہ...😌
●یہ نگاه به پشتـ سرتـ
بہ پرچم یا عباس میندازے🚩
●میگے اربابـ
تا اسم شما رو گنبد هستـ....
● مگه ڪسے میتونہ💢
بہ حرم چپ نگاه ڪنہ....😡❌
●خم شے بند پوتینتو
سفت میڪنے.... 👟
●سربندتو میبندی...
●ڪلانشتو محکم میگیرے میگے یا عباس.....✊
●بعد از اینکه چندتا داعشے
حرومے رو به هلاڪت رسوندے😤
●ببینے یہ ضربه خورده بہ قلبتـ....💔
●قلبت شروع میڪنہ بہ سوختن.....🔥
●از خون دستت میفهمے
مجروح شدے....🙂
●میگے بے بے ببخشید شرمندم......😔
●دیگه توان ندارم......😭
●دوستاتـ جمع شن دورتـ
نفساتـ بہ شمارش میوفتہ😭💔
●چشمات تار ميبینہ......😞
●بے بے بیاد بالا سرتـ برا شفاعتـ...😭
خون زیادے ازتـ رفتہ....... .💔
●دوستاتـ پاهاتو بلند ڪنن
تا خون بہ مغزتـ برسہ...
●اما ميگے:
پاهامو بذارین
زمین سرمو بلند ڪنین...🙂
●بے بے اومده میخوام
بهش سلام بدم......💔
●چند دقیقه بعد چشماتو ببندے....😌
●چند روز بعد بہ خانوادتـ
خبر بدن شهید شدے.......
#عجب_رویایے.......😔💔✨
اللهم الرزقنا شهادت فے سبیلک 😭❤️
🍃🎈 @merajshohadaa
بار آخر كه گفت #هند ميرود و در واقع #سوريه ميرفت، اشكهايش را ديدم، لرزش دستانش را لمس كردم.
به من سفارش كرد كه هواي خودم را داشته باشم، نكند بيمار شوم.
گفت نيايم ببينم #غصه خوردهاي و مثل هميشه لاغر شدهاي.
خودت را خوب نگه دار. #مراقب خودت باش.
امير به هيچ كس نگفت كه كجا ميرود.
#شهید مدافع حرم #امیر_سیاوشی
➕ @merajshohadaa
#محسن_حججی متولد۷۰
#محمدحسین_حدادیان متولد۷۴
#امیرمحمد_اژدری متولد۷۲
#دهه_هفتادیها
#دفاع از #مردم و #انقلاب
یکی در #سوریه سر میدهد تا داعش نزدیک مرزمان نشود
یکی در #تهران شهید میشود تا امنیت به خطر نیفتد
یکی در راه خدمت به محرومان پر میکشد ...
#مدافع_حرم
#مدافع_وطن
#مدافع_محرومان
🆔 @merajshohadaa
سعید یک #دوست_صمیمی به نام "شهید ابولفضل راه چمنی" داشت و از #بچگی با هم بودند و همه جا تا حتی #سوریه هم با هم بودند
وقتی دوستش #شهید شد،میگفت تا سال او نشده باید من هم شهید شوم.
من به او می گفتم:پسرم هر کس یک #قسمتی دارد چرا این حرف را می زنی، اما دقیقا خواسته سعید محقق شد به سالگرد "شهید چمنی" نرسیده خودش هم در فروردین 96 به کاروان #شهدای_مدافعین_حرم پیوست.
#شهید_مدافع_حرم_سعید_خواجه_صالحانی
معراج شهدای کرمان
◾️اولین سالگرد شهادت شهید مدافع حریم امنیت 🔹شهید محمدحسین حدادیان 🏴 پنج شنبه ۲ اسفند از ساعت ۱۵:۳۰
🔸رفته بود #سوریه جنگیده بود تا نیاز نباشد اینجا در تهران مقابل تروریستها بایستند
💥اما رد خشونت جایی وسط همین
#پایتخت امن غرب آسیا سربرآورد؛
⇜تهران #خیابان_پاسداران، گلستان هفتم، مقابل منزل نورعلی تابنده، قطب دراویش گنابادی.
🔹منزل جدید #محمدحسین تا خانه پدریاش فاصله چندانی ندارد.
حالا او در حیاط امامزاده علیاکبر(علیهالسلام) چیذر آرمیده است.
🔸همانجایی که سالها توفیق #خادمیاش را داشت و اینک خود زیارتگاه عاشقانـ❤️ و دلسوختگان شده است.
#شهید_محمدحسین_حدادیان
#سالروز_شهادت
#شهادتت_مبارک_دلاور
@merajshohadaa
حَرَم #حَضرت_زینب
عَجَب حال و هوایی دارد•••
#سوریه
#فِیض_شَهادت
چه صفایی دارد♥️
بنویسیدبه روی
#کفن این شهدا🌷
چقدر عمه ی
سادات #فدایی دارد
#مدافعان_حرم
#روحشان_شاد_باصلوات
@metajshohadaa
✍ کاظم عبدالامیر کیست⁉️⁉️
💜توی اردوگاه تکریت۵، مسئول شکنجهی اسرای ایرانی، جوانی بود بنام #کاظم_عبدالامیر
یکی از برادران کاظم اسیر ایرانیها، و برادر دیگرش هم در جنگ با ایران کشته شده بود، به همین خاطر کینه خاصی نسبت به اسرای ایرانی داشت، و انگار ایرانیها را مقصر همه مشکلات خودش می دانست❗️
🌺کاظم ، آقای ابوترابی را خیلی اذیت می کرد. او می دانست آقای ابوترابی فرمانده و روحانی انقلابی است، به همین خاطر ضربات کابلی که نثارش می کرد، شدت بیشتری نسبت به دیگر اسراء داشت،😔 اما مرحوم ابوترابی هیچگاه شکایت نکرد و به او احترام می گذاشت❗️
کاظم از هر فرصتی برای شکنجه روحی، روانی و جسمی اسرا بویژه #آقای_ابوترابی استفاده می کرد
تنها خوبی کاظم شیعه بودنش بود.😍
💞خانواده کاظم به روحانیون و سادات احترام می گذاشتند. اما آقای ابوترابی در اردوگاه حکم یک اسیر رو برای کاظم داشت، نه یک سید روحانی
💖یکروز #کاظم با حالت دیگری وارد اردوگاه شد. یک راست رفت سراغ #آقای_ابوترابی و گفت:بیا اینجا کارت دارم...😳
❤️ما تعجب کردیم و گفتیم لابد شکنجه جدید و...
اما از آنروز رفتار کاظم با اسرا و آقای ابوترابی تغییر کرد و دیگر ما رو کتک نمی زد.😍
🌺وقتی علت رو از آقای ابوترابی پرسیدیم ، گفت:
🌺#کاظم اون روز من رو کشید کنار و گفت خانواده ما شیعه هستند و مادرم بارها سفارش سادات رو بهم کرده بود.😍
❤️بارها بهم گفته بود مبادا ایرانی ها را اذیت کنی، اما دیشب #خواب_حضرت_زینب(س) رو دیده و حضرت نسبت به کارهای من در اردوگاه به مادرم شکایت کرده.😔صبح مادرم بسیار از دستم ناراحت بود و پرسید: تو در اردوگاه ایرانی ها رو اذیت می کنی⁉️، حلالت نمی کنم...😔
💞حالا من اومدم که حلالیت بطلبم
کم کم محبت حاج اقا ابوترابی در دل کاظم جا باز کرد و شد مرید ایشون،😍
💖بطوریکه وقتی قرار شد آقای ابوترابی رو به اردوگاه دیگری بفرستند کاظم گریان و بسیار دلگیر بود.😢
💖وقتی اسرای ایرانی آزاد شدند ، کاظم برا خداحافظی با اونا بخصوص اقای ابوترابی تا مرز ایران اومد.😍
💞او بعد از مدتی نتوانست دوری حاج اقا ابوترابی رو تحمل کنه و برای دیدن حاج آقا راهی تهران شد.وقتی فهمید حاج آقا توی سانحه تصادف مرحوم شدند به شدت متاثر شد و رفت مشهد سر مزارش و مدتها آنجا بود.😢
🌺کاظم از خدا می خواست تا از گناهانش نسبت به اسرای ایرانی بگذره.حتی می رفت سراغ برخی از اسرای ایرانی که شکنجه شون کرده بود و حلالیت می طلبید
💖تا اینکه کاظم بعد از تحول و با پیدایش داعش ، به #سوریه رفت و در دفاع از #حرم_حضرت_زینب(س) به شهادت رسید💔
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
📙منبع:کتاب مدافعان حرم،ص۲۴
#نتیجه:
💖هرچقدر هم کج رفته باشیم، با یه توبه واقعی و مردونه و جبران خطاها ، میشه #برگشت_به_دامن_اهل_بیت...
😢کاظم اونقدر خطا کرد که حضرت زینب(س) پیش مادرش از شکایت کرد، اما وقتی توبه کرد و به سمت خدا برگشت ، #همون_حضرت_زینب خریدارش شد و در راه دفاع از حرم شهید شد💔
(برای با خدا شدن هیچوقت دیر نیست،)
@merajshohadaa
وقتی مصطفی به دنیا آمد،از خدا برای او #شهادت خواستم.
میخواستم خودم را جبران کنم،خودم از قافله عشق جا ماندهام،در دوران دفاع مقدس به #جبهه رفتم و #شهید نشدم و لیاقت #شهادت نداشتم اما پسرم این لیاقت را داشت
یک سال و نیم آموزش میدید اما بخاطر سنش او را اعزام نمیکردند.
یک هفته و 10روز خانه نمیآمد،میگفت: نمیخواهند من را به #سوریه ببرند
آنقدر در گردان میمانم که #جا_نمانم.
#شهید_سیدمصطفی_موسوی
پرواز پرستویی دیگر ...🕊
پاسدار #مدافع_حرم 🌹
شهیداسماعیل غلامی یاراحمدی
اعزامی از خرم آباد در سوریه به درجه رفیع #شهادت نائل آمد🕊
◾️ مراسم وداع با پیکر شهید
🗓 امشب؛ ساعت ۱۹
🕌 حسینیه گلزار شهدای خرم آباد
🌷 مراسم تشییع و تدفین پیکر پاک شهید (شنبه، ۲ آذر) ساعت ۹:۳۰ صبح از پادگان امام حسین علیه السلام به طرف گلزار شهدای شهر خرم آباد برگزار میگردد.
🌹 شهید غلامی 29 آبان ماه امسال در #سوریه به شهادت رسیده و متاهل و دارای دو فرزند است.
@merajshohadaa
#خاطرات_شهید
از آنجایـے ڪہ بہ شهید محمودرضــا بیضایـے خیلے علاقہ داشت، از همان #سوریـــــــہ اسم پسرش را محمودرضا انتخاب ڪرد،،
بعد از اینڪہ پسرش محمودرضا بہدنیا آمـــــــد، برادرم قصد داشت به ایـــران بیاید، امّـا وقتے بہ فرودگاه دمشق رسید درگیرے سختے پیش آمد و دوباره بہ جبهہے مقاومت بازگشت..
از آنجا پیام کوتاهے براے پسرش مےفرستد و مےگوید:" بـــــــابــــــا، محمودرضا!
من الان بعد از #صــــد_روز به فرودگاه دمشق آمدم تا بیایم ڪرمـان و تو را ببینم،
...ولے دو ساعت مانده به پرواز خبر دادند ڪه دوباره حمله شده و من باید برگردم..
{محمودرضا، من تو را خیلے دوست دارم، بابا، ڪار #بـےبـےزینب رو زمین است..
#شهید_غلامرضا_لنگری_زاده
#سالروز_شهادت 🌷