❤️ #شناخت
👈 مردا خیلی دوست دارن تو جمع از همه بالاتر باشن و یه جورایی حرف حرف اونا باشه برا همین اگه میخوای شوهرتو تشنه خودت نگه داری حتما جلوی جمع خیلی خیلی به همسرت احترام بزار. اگر کاری میخوای انجام بدی نظرشو بپرس وقتی حرف میزنه حرفاشو تائید کن . از توانائیهاش جلو بقیه تعریف کن(البته تعریف جلوی خانواده شوهر ممنوع)
💞وقتی خواسته ایی ازت داره حتی اگر برات سخته انجام بده نزن تو ذوقش و باهاش مخالفت نکن چون وقتی مخالفت میکنی اقتدارش شکسته میشه و حتی اگر تو جمع چیزی نگه بعدا در رفتارش تاثیر خواهد گذاشت طوری جلوی دیگران با همسرت رفتار کن که ارزششو ببری بالا اینکار باعث میشه که همسرت احساس قدرت کنه،
💞حس ارزشمندی بهش دست بده و متقابلا اون هم به شما احترام بزاره
زنی که همسرشو مورد احترام قرار میده و بزرگش میکنه خودش تو قلب شوهرش بزرگ و عزیز میشه
🆔 @Merikhi_Venusi
یادت باشه :
زندگی کوتاهه ...
صادقانه عاشق باش
و خالصانه رفتار کن ...
شاید فردایی نباشه !
شاید فردایی باشه
اما عزیزی نباشه ...!
👤 الهی قمشه ای
🆔 @Merikhi_Venusi
این پیام را همیشه و تا آخر عمرتون يادتون باشه...
بعضی وقتا آدما الماسی تو دست دارن، بعد چشمشون به یه گردو می افته...
خم میشن تا گردو رو بردارن، یهو الماسه می افته رو شیب زمین، قل میخوره و تو عمق چاهی فرو میره... میدونی چی می مونه...؟
یه آدم دهن باز...
یه گردوی پوک...
و یه دنیا حسرت...
مواظب الماسهای زندگیمون باشیم، شاید به دلیل اینکه صاحبش هستیم و بودنش برامون عادی شده ارزشش رو از یاد بردیم ...
میدونی الماسهای زندگی آدم چی میشه :
پدر، مادر، همسر، فرزند، سلامتی، سرفرازی، خانواده، دوستان خوب، کار، عشق و... هستند...!
🆔 @Merikhi_Venusi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
꧁༼﷽༽꧂
🎥 نگذارید همسرتان گرسنه بماند!
🔴 #پیشنهاددانلود👌
🆔 @Merikhi_Venusi
آدمها وقتی در زندگیه زناشوییشان مشکل دارند و تصمیم میگیرند با کسی از جنس مخالف حرف بزنند و درد دل کنند
این کار سبب میشود
اولا زندگی زناشوییشان بر هم بخورد
ثانیا خودشان خراب میشوند
و در نهایت به دلیل خرابی خود و دیگری، یک رابطه ویرانگر به وجود می آید.
به همین جهت است که من با هر نوع درد دل کردنی در این زمینه آن هم با آدمی از جنس مخالف، سخت، سخت، مخالفم، یعنی اصلا جایی برای این کار وجود ندارد.
🆔 @Merikhi_Venusi
~♡~
[ #تلنگرانھ ]
هستے رفیق؟!
میخوایم یھ ڪوچولو حرف بزنیم باهمـ..🙂✋🏼
گاهے میرۍ یہ جا مهمونے
دیدۍ غذاڪم میاد!
صاحبخونہ بین اون همہ جمعیت
میاد بہت میگه:
اگہ میشہ تو غذا ڪم تر بخور
بذار بہ دیگران برسہ آخہ تو واسہمایے😉🍃
ولے اونا غریبہان...!
{وقتےواسہ #امامزمان باشے!}
آقا میگن ڪھ میشہ ڪمتر بخورے!؟
میشہ بیشتر سختے بڪشے!؟
بذار دیگران استفادہ ڪنند..
آخہ تو واسہ مایے☺️✌🏼
بچہها بیاین ڪارے ڪنیم
امام زمان(عج)
برنامہ هاشو روے ما پیادہ ڪنہ..✌🏼
#محسن_پوراحمد_خمینی
🆔 @Merikhi_Venusi
#سم_زندگی_زناشویی
🅾سه #اختلالی که سم #زندگی_زناشویی و #روابط_عاطفی هستند:
1⃣ #خودشیفتگی:
می خوام برای من باشه. می خوام رفتارش درست بشه. چرا اونی نمیشه که من می خوام. چرا مثل من فکر نمیکنه؟همینی که. #ناراحتی برو.
2⃣ #آزارپذیری:
#اذيتم میکنه، چون دوستم داره. نميتونم ولش کنم، آخه دوسش دارم. بدون اون با تنهایی چه کار کنم. حرفهای مردم چی میشه.
3⃣ #بدگمانی:
بهش #اعتماد ندارم. حتما داره بهم خیانت میکنه. گوشیشو باید چک کنم. لباساشو چک کنم بهتره. تعقیبش کنم، ببینم با کی قرار عاشقانه گذاشته.
👠 با مهارتهای زندگی روی نقاط ضعفت قبل ازدواج کار کن
🆔 @Merikhi_Venusi
💖💖همه اولش خوبن،
همه اولش دوست دارن،
همه اولش واست وقت میزارن،
ببین واسه کی
تا آخرش مثل اولی .!
🆔 @Merikhi_Venusi
👈🌹یادتون باشه
💚برای دوام زندگی تون همیشه به همسرتون "حال و احساس خوب " بدید !
💙حال و احساس خوب یعنی چی؟
یعنی احساس کنه که مهمه، ارزشمنده و بهش نیاز دارید
💙یعنی در کنار شما آرامش داشته باشه و همش نگران نباشه که نکنه الان بهش یه گیری میدید .
🔹 حس استقلال خودش رو حفظ کنه و یه موجود وابسته و چسبنده نباشه
💙 احساس امنیت داشته باشه. بدونه که در هر شرایطی چه خوشی و چه ناراحتی یک تکیه گاه داره
🆔 @Merikhi_Venusi
حضرت محمد (ص)فرمودند:
#ایمان دو نیمه دارد، نیمی از آن در #صبر است، و نیمی از آن در #شُکر نهفته است.🍁
📚( نهج الفصاحه ،1070)
#محسن_پوراحمد_خمینی
🆔 @Merikhi_Venusi
#لبخندخاکے🤣🌱
👤 بین ما یکی بود که چهره ی سیاهی داشت ؛ اسمش عزیز بود؛
توی یه عملیات ترکش به پایش خورد و فرستادنش عقب
بعد از عملیات یهو یادش افتادیم و تصمیم گرفتیم بریم ملاقاتش
🏩با هزار مصیبت آدرس بیمارستانی که توش بستری بود رو پیدا کردیم و با چند تا کمپوت رفتیم سراغش.
پرستار گفت: توی اتاق 110 بستری شده؛ اما توی اتاق 110 سه تا مجروح بودند که دوتاشون غریبه و سومی هم سر تا پایش پانسمان شده و فقط چشمهایش پیدا بود. دوستم گفت: اینجا که نیست ، بریم شاید اتاق بغلی باشه!
یهو مجروح باندپیچی شده شروع کرد به وول وول خوردن و سروصدا کردن!
گفتم: بچه ها این چرا اینجوری میکنه؟ نکنه موجیه؟!!! یکی از بچه ها با دلسوزی گفت: بنده خدا حتما زیر تانک مونده که اینقدر درب و داغون شده!
پرستار از راه رسید و گفت: عزیز رو دیدین؟!!!
همگی گفتیم: نه! کجاست؟
:پرستار به مجروح باندپیچی شده اشاره کرد و گفت: مگه دنبال ایشون نمی گردین؟
همه با تعجب گفتیم: چی؟!!! عزیز اینه؟!
رفتیم کنار تختش ؛ عزیز بیچاره به پایش وزنه آویزان بود و دو دست و سر و کله و بدنش زیر باندهای سفید گم شده بود ! با صدای گرفته و غصه دار گفت: خاک توی سرتان! حالا دیگه منو نمی شناسین؟ یهو همه زدیم زیر خنده
گفتم: تو چرا اینجوری شدی؟ یک ترکش به پا خوردن که اینقدر دستک و دمبک نمی خواد ! عزیز سر تکان داد و گفت: ترکش خوردن پیشکش. بعدش چنان بلایی سرم اومد که ترکش خوردن پیش اون ناز کشیدنه !! بچه ها خندیدند. 😄
اونقدر اصرار کردیم که عزیز ماجرای بعد از مجروحیتش رو تعریف کرد:
- وقتی ترکش به پایم خورد ، منو بردند عقب و توی یه سنگر کمی پانسمانم کردند و رفتند تا آمبولانس خبر کنند. توی همین گیر و دار یه سرباز موجی رو آوردند و انداختند توی سنگر. سرباز چند دقیقه ای با چشمان خون گرفته برّ و بر نگاهم کرد. راستش من هم حسابی ترسیده بودم و ماست هایم رو کیسه کردم. یهو سرباز موجی بلند شد و نعره زد: عراقی پَست فطرت می کشمت. چشمتان روز بد نبینه. حمله کرد بهم و تا جان داشت کتکم زد. به خدا جوری کتکم زد که تا عمر دارم فراموش نمی کنم. حالا من هر چه نعره می زدم و کمک می خواستم ، کسی نمی یومد. اونقدر منو زد تا خودش خسته شد و افتاد گوشه ی سنگر و از حال رفت. من هم فقط گریه می کردم... بس که خندیده بودیم داشتیم از حال می رفتیم 😂
دو تا مجروح دیگه هم روی تخت هایشان از خنده روده بُر شده بودند. 😂
عزیز ناله کنان گفت: کوفت و زهر مار هرهر کنان!!! خنده داره؟ تازه بعدش رو بگم: - یک ساعت بعد به جای آمبولانس یه وانت آوردند و من و سرباز موجی رو انداختند عقبش. تا رسیدن به اهواز یک گله گوسفند نذر کردم که دوباره قاطی نکنه ... 😂 😂
رسیدیم بیمارستان اهواز. گوش تا گوش بیمارستان آدم وایستاده بود و شعار می دادند و صلوات می فرستادند. دوباره حال سرباز خراب شد. یهو نعره زد: آی مردم! این یه مزدور عراقیه ، دوستای منو کشته. و باز افتاد به جونم. این دفعه چند تا قلچماق دیگه هم اومدند کمکش و دیگه جای سالم توی بدنم نموند. یه لحظه گریه کنان فریاد زدم: بابا من ایرانی ام ! رحم کنین. یهو یه پیرمرد با لهجه ی عربی گفت: ای بی پدر! ایرانی هم بلدی؟ جوونا این منافق رو بیشتر بزنین. دیگه لَشَم رو نجات دادند و آوردند اینجا. حالا هم که حال و روزم رو می بینید! 😂😂
صدای خنده مون بیمارستان رو برده بود روی هوا. 😂
پرستار اومد و با اخم و تَخم گفت: چه خبره؟ اومدین عیادت یا هِرهِر کردن؟ وقت ملاقات تمومه ، برید بیرون
خواستیم از عزیز خدافظی کنیم که یهو یه نفر با لباس سفید پرید توی اتاق و نعره زد: عراقی مزدور! می کشمت!!! 😂😂😂😂🤦♂🤦♂🤦♂
عزیز ضجه زد: یا امام حسین! بچه ها خودشه ، جان مادرتون منو نجات بدین ... 😂 😂 😂
#دختر_سید
🌹نیم نگاه🌹
🆔 @Merikhi_Venusi
#سیاست_های_زنانه
يک ملكه هيچگاه بدگويی پادشاهش را درجمعی كه دوست و دشمن هستند، نمیكند حتی اگر شوهرش خونخوارترين پادشاه جهان باشد!
يادتان باشد يک ملكه تا زمانی #احترام دارد كه پادشاه مقتدر و محترم باشد....
🆔 @Merikhi_Venusi