eitaa logo
مردان مریخی❤زنان ونوسی
2.3هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
22 فایل
همسرداری👩‍❤️‍👨 تربیت فرزند🙋‍♂️🙋‍♀️ دلبری‌های خانومانه💃 تحکیم روابط خانواده👨‍👩‍👧‍👧 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ 💠 مشاوره خانواده و دینی انجام می شود. از مجموعه کانال‌های رسانه فوج @fowj_media مدیر کانال @bahar_bavar تبلیغ و تبادل @rowshanan_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️🍃❤️ 🌹 یـہ روز داشتیم با ماشیـݧ🚗 تـو خیابوݧ میرفتیـم سر یـہ چراغ قرمز...🚦 پیرمـرد گل فروشـے با یـہ کالسکه ایستاده بود... منوچـہر داشت از برنامـہ ها و کارایـے کـہ داشتیم میگفت... ولـے مـݧ حواسـم بـہ پیرمرده بود... منوچـہر وقتی دید حواسم به حرفاش نیست...🙃 نگاهـمو دنبال کرد و فکر کرده بود دارم به گلا نگاه میکنم...💐🌷 توے افکار🤔 خـودم بودم کـہ احسـاس کـردم پاهام داره خیس می شه...!!!😶 نـگاه کردم دیـدم منوچـہر داره گلا رو دسته دسته میریزه رو پاهام...💐 همـہ گلاے پیرمردو یه جا خریده بود...!!😍 بغل ماشین ما، یـہ خانوم و آقا تو ماشیݧ بودن… خانومـہ خیلـے بد حجاب بود…😒 بـہ شوهرش گفت: "خاااااک بر سرت…!!!😅 ایـݧ حزب اللهیا رو ببیݧ همه چیزشوݧ درستـہ"😎😉 یـہ شاخـہ🌹 برداشت وپرسیـد: "اجازه هسـت؟" گفتـم:آره😊 داد به اون آقاهـہ و گفت: "اینو بدید به اون خواهرموݧ..!" اولیـݧ کاری کہ اون خانومہ👩🏼 کرد ایـݧ بود که رژ لبشو پـاک کرد و روسریشو کشـید جلو!!!😇 بـہ اندازه دو،سـہ چراغ همـہ داشتـݧ ما رو نگاه میکردن!!!🙄💚 🌺 🆔 @Merikhi_Venusi
*مشغول کار منزل بودم. 🍃 حواسم از حامد پرت شد. 🤦‍♀️ یک دفعه از روی صندلی افتاد زمین و سرش غرق خون شد. 🥺 او را به دکتر رساندم. سرش را پانسمان کردند. خیلی میترسیدم که مبادا یوسف با من دعوا کند و ناراحت شود و بگوید: چرا مواظب بچه نبودی؟ 😥 وقتی آمد مثل همیشه سراغ حامد را گرفت. گفتم: خوابیده. بعد هم قضیه را برایش تعریف کردم. فقط گوش داد. آرام آرام چشم هایش خیس شد. لبش را گاز گرفت. بعد گفت: تقصیر من است که تو را با حامد تنها میگذارم. چاره ای ندارم. مرا ببخش. 😐 . وقتی این جملات را گفت، خیلی شرمنده شدم. در همه برخوردهایش این عشق و محبت را به پای زندگی‌مان میریخت. 🍃❤ 🆔 @Merikhi_Venusi
❤️ جعبه شیرینی رو جلوش گرفتم، یکی برداشت و گفت: «می‌تونم یکی دیگه بردارم؟» گفتم: «البته سید جون، این چه حرفیه؟» برداشت ولی هیچ کدوم رو نخورد. کار همیشگیش بود. می‌گفت: «می‌برم با و بچه هام می‌خورم». می‌گفت: اینکه آدم شیرینی‌های زندگیشو با زن و بچه‌اش تقسیم کنه خیلی توی زندگی خانوادگی تأثیر می‌ذاره! 📕سید‌مرتضی‌آوینی،‌کتاب دانشجویی،ص۱۹ 🆔 @Merikhi_Venusi
سرِ سفره‌ےِ عقد آروم درِ گوشم گفت: میدونے من فَردا شَهید میشَم؟ خندیدم و گفتم..از کجا میدونے؟ نڪنه علمِ غِیب داری!💭 گفت: آره..دیشب مادرم حضرتِ زهرا(س) رو تو خواب دیدمـ..🍃 ازدواجمونو بهم تبریڪ گفت بعدشم وَعده‌ے شَهادتمو داد. . . بُغض کردمُ گفتم: پس من چے؟ میخوای همین اولِ کاری منُ تنها بزاری برے؟!😞 نبود شرطِ وَفا بِری و منو نَبری! توڪہ میدونے فردا میخواے شَهید بشے چرا نشستے پایِ سفره عقد. . .💍 چرا خواستے منو به عقدِ خودت دربیاری!؟ دستمو گرفت خندیدُ گفت: آخہ شنیدم شَهید میتونه بستگانشو شفاعت ڪنه!🥰 میخوامـ که اون دنیا جزوِ شفاعت شده هام باشے. . . میخوام مجلسِ عروسیِ واقعی رو اونجا برات بگیرم. . .🎈 {مدافع‌حرم} ♥️ 🆔 @Merikhi_Venusi