✨﷽✨
🔰 ابوحمزه ثمالى از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود:
🔹 خداوند چهار هزار فرشته ژوليده مو وغبارآلود را موكل قبر امام حسين عليه السلام نموده است كه ازطلوع فجرتا غروب خورشيد پيوسته براى او گريه مىكنند.
🔹 هنگامى كه خورشيد غروب مىكند چهار هزار فرشته ازآسمان پائين مىآيند و چهار هزار فرشته بالا مىروند و ايشان پيوسته بر او گريه مىكنند تا زمانى كه فجر طلوع كند.
👉🏼 @najva1402
✨﷽✨
👈 ابوصباح كنانى مىگويد: شنيدم امام صادق عليه السلام مىفرمود:
✔️ در جوار شما قبرى قرار دارد كه هر گرفتارى به زيارتش برود خداوند اندوه و گرفتارىاش را برطرف مىسازد و حاجتش را برآورده مىكند. در كنار آن قبر چهار هزار فرشته ژوليده مو و خاكآلود از روز قتل او تا روز قيامت برايش مىگريند.
👉🏼 @najva1402
✨﷽✨
🔅 جابر جعفى مىگويد:
🔰 امام صادق عليه السلام در حديثى فرمود: هنگامى كه زائر از در منزلش سواره يا پياده بيرون مىرود، خداوند چهارهزار فرشته را مامور مىكند كه تا وقتى به كنار قبر امامحسين عليه السلام برسد بر او درود بفرستند.
👉🏼 @najva1402
✨﷽✨
🔹 محمد بن مسلم در حديثى طولانى مىگويد:
🔸 امام باقر عليه السلام به من فرمود: آيا به زيارت امام حسين عليه السلام مىروى؟
🔹 گفتم: آرى، اما با ترس و نگرانى.
🔸 حضرت فرمود: هرچه اين سفر سخت باشد ثوابش بيشتر است و ثواب زيارت به اندازه ترسى است كه به آن دچار مىشوى. هركس در راه زيارت او بترسد خداوند در روز قيامت يعنى همان روزى كه مردم در پيشگاه پروردگار جهان قرارمى گيرند، او را از ترس ايمن مىكند وبا مغفرت و بخشش باز مىگردد و فرشتگان بر او سلام مىكنند.
👉🏼 @najva1402
✨﷽✨
🔰 ابن بكير مىگويد:
🔸 به امام صادق عليه السلام عرض كردم: من در ارجان فرود آمدم و قلبم براى رفتن به زيارت پدرت با من كشمكش مىكرد. وقتى از منزل خارج شدم قلبم پيوسته مضطرب و نگران بود تا اينكه از ترس سلطان، جاسوسان و نگهبانان مسلح به خانه بازگشتم.
🔹 حضرت فرمود: اى ابن بكير آيا دوست ندارى خداوند تو را به خاطر ما ترسان ببيند؟ آيا نمىدانى هركس به خاطر ما بترسد خداوند او را در سايه عرش خود پناه مىدهد و امام حسين عليه السلام در زيرعرش با او سخن مىگويد، خداوند او را ازترسهاى روز قيامت آسوده مىكند، مردم مىترسند ولى او نمىترسد واگرهم بترسد فرشتگان او را آرام مىكنند و با مژده قلبش را آرامش مىبخشند.
👉🏼 @najva1402
✨﷽✨
✔️ صفوان جمّال از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود:
🔘 هنگامى كه مردى براى زيارت امام حسين عليه السلام از منزلش خارج مىشود، هفتصد فرشته از بالاى سرش، از پايين، از راست، از چپ، از جلو و از پشت او را مشايعت مىكنند تا اينكه او را به اقامتگاهش - دركربلا - برسانند.
🔘 وقتى كه امام حسين عليه السلام را زيارت كرد مناديى ندا مىدهد: گناهانت بخشيده شد بازهم اين كار را تكرار كن. سپس او را تا بازگشت به منزلش مشايعت و همراهى مىكنند.
🔘 هنگامى كه به منزلش رسيد، به او مىگويند: تو را به خدا سپرديم. پس از آن پيوسته تا روزى كه از دنيا برود به ديدار او مىروند و هر روز قبر امام حسين عليه السلام را زيارت مىكنند كه ثواب آن براى آن مرد است.
👉🏼 @najva1402
✨﷽✨
🔹 صفوان بن مهران جمّال از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود:
🔸 كمترين چيزى كه زائر امام حسين عليه السلام در هركار خوب به دست مىآورد هزار هزار حسنه است، اما گناهش يكى حساب مىشود. پس يك گناه كجا و هزارهزارحسنه كجا؟
🔸 سپس فرمود: اى صفوان به تو بشارت مىدهم كه خداوند فرشتگانى دارد كه همراه خود شاخههايى از نور دارند، هرگاه فرشتگان نگهبان بخواهند گناه زائر امامحسين عليه السلام را بنويسند اين فرشتگان به آنها مىگويند:
«بنويسيد اينها كسانى هستند كه خداوند گناهانشان را به حسنات تبديل مىكند.»
👉🏼 @najva1402
✨﷽✨
🔻 هارون بن خارجه مىگويد:
👈 من نزد امام صادق عليه السلام بودم كه مردى از آن حضرت پرسيد: زائر قبر امامحسين عليه السلام چه پاداشى دارد؟
🔅 فرمود: وقتى كه امام حسين عليه السلام دچار آن مصيبت شد شهرها بر او گريستند و خداوند چهارهزارفرشتهى ژوليده وغبارآلود را براى او ماموركرد كه تا روز قيامت براو مىگريند.
🔅 هركس اورا با شناخت و معرفت زيارت كند آنها اورا بدرقه مىكنند تا وقتى كه به منزلش برسد. اگر بيمار شود صبح و شب به عيادتش مىروند و اگر بميرد بر جنازهاش حاضر مىشوند وتا روز قيامت براى او استغفار مىكنند.
👉🏼 @najva1402
🔴 سه کار خیلی مهم قبل از سفر کربلا
1⃣ اذن گرفتن از امام زمان علیهالسلام
روایات نشان میدهد اصحاب اهلبیت علیهمالسلام وقتی میخواستند راهی کربلا بشوند از امام زمانشان اجازه میگرفتند.
📚 مصباح المتهجد، ج۲، ص۷۱۷.
📚 اقبال الاعمال، ج۳، ص۱۷۳.
🔺 چه زیباست زائران عتبات قبل از حرکت به سمت کربلا در خانه امام زمان علیهالسلام یعنی مسجد سهله توقفی داشته باشند، و با زیارت آل یس یا سایر ادعیه مهدوی به حضرت مهدی علیهالسلام متوسل شوند و از مولای عالم اذن حرکت به سمت کربلا را بخواهند.
2⃣ زیارت کربلا نذر ظهور
قبل از آغاز سفر با خداوند عهدی ببندیم و ثواب قدمها و زیارتها و سایر عبادتها را نذر ظهور امام زمان علیهالسلام کنیم.
3⃣ نیابت از دیگران
قبل از زیارت کربلا و به طور کلی قبل از هر کار خیری این طور نیت کنیم:
🔺به نیابت از همه مومنین و مومنات، چه زنده، چه مرده، این عبادت را انجام میدهم نذر فرج مولا صاحب الزمان علیه السلام، قربة الی الله.
🔺 این نیت وسیع باعث میشود درهای رحمت و برکت خدا به روی ما گشوده شود، بلاها از ما دور گردد و حاجات شخصی ما مورد عنایت خدا قرار گیرد.
#امام_زمان
#اربعین_مهدوی
🔴 چهار دعای بسیار مهم توصیه شده #امام_صادق(علیه السلام) برای منتظران آخر الزمان
1⃣ دعای عهد
امام صادق علیه السلام فرمودند: هر که چهل صبح دعای عهد را بخواند از یاران قائم ما باشد و اگر پیش از ظهور آن حضرت از دنیا برود، خدا او را از قبر بیرون آورد که در خدمت آن حضرت باشد و حق تعالی به هر کلمه آن هزار حسنه، او را کرامت فرماید و هزار گناه از او محو کند.
2⃣ دعای غریق
♥️ امام صادق علیه السلام فرمودند: زماني ميرسد که امام هدايتگر ونشانه آشکاري نباشد ازحيرت وسرگرداني آن دوره کسي نجات پيدا نميکند مگر کسي که به خواندن دعاي غريق مداومت کند:
یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ
📚 کمال الدین جلد 2 ص 351
3⃣ دعای معرفت
امام صادق علیه السلام فرمودند: بامداومت بر اين دعا معرفت امام عصر را از خداوند طلب نماييد: اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى
📚 اصول کافی جلد 1 ص 337
4⃣ صلوات همراه با عجل فرجهم
♥️ امام صادق عليه السلام فرمودند: هر کس بعد از نماز صبح و ظهر، در روز جمعه و ديگر روزها بگويد : أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
نميميرد تا اين که حضرت قائم مهدي(صلوات اللَّه عليه) را درک کند.
📚 مصباح المتهجّد ص 368
✅کانال استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
﷽
🔸 سيد بن طاووس رحمه الله مىگويد:
🔹 اگر گفته شود، چگونه روز بيستم صفر روز چهلم درگذشت امام حسين عليه السلام است، درحالى كه او روز دهم محرم كشته شده است و اگر روز دهم جزو چهل روز به حساب آيد جمعا چهل و يك روز مىشود؟
🔹 در پاسخ مىگوييم: شايد ماه محرمى كه آن حضرت در آن به شهادت رسيد ناقص بوده و روز بيستم صفر، چهلمين روز شهادت او مىشود.
🔹 اگر هم ماه محرم آن سال كامل بوده باشد روز قتل آن حضرت جزو چهل روز به حساب نمىآيد، زيرا او در اواخر آن روز كشته شده است و روز قتل او درحساب چهل روز نمىآيد.
🔹 اين تفسير براى عارفان كافى است و ايشان به اسرار پروردگار جهانيان در يقين اوقات زيارت طاهرين و پاكان آگاه ترند.
👉🏼 @najva1402
﷽
👈 مرحوم سيدعبدالرزاق مقرم رحمه الله در كتابش به نام «مقتل الحسين عليه السلام» مىگويد:
✔️ تفسير شيخ بهائى در كتاب «توضيح المقاصد» كه اربعين را نوزدهم ماه صفرگرفته و روز دهم محرم را از چهل روز حساب كرده، خلاف متعارف است. (زيرا تمامى بزرگان اربعين را بيستم ماه صفر محسوب مىدارند.)
👉🏼 @najva1402
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر قشنگ بود این نماهنگ اربعین خانوادگی
پر از نکات تربیتی 👌😍
احسنت به امیرکرمانشاهی
#حسین_دارابی | عضوشوید 👇
@hosein_darabi
♦️نرخ کرایهها از شلمچه تا نجف و کربلا
🔹نرخ تقریبی کرایهها از پایانه مرزی شلمچه به شهرهای نجف و کربلا اعلام شد.
🔹شلمچه تا نجف (با اتوبوس): ۱۰ تا ۱۲ هزار دینار
🔹شلمچه تا نجف (با ون): ۱۳ تا ۱۵ هزار دینار
🔹شلمچه تا نجف (با سواری): ۲۵ تا ۳۰ هزار دینار
🔹شلمچه تا کربلا (با اتوبوس): ۱۳ تا ۱۵ هزار دینار
🔹شلمچه تا کربلا (با ون): ۱۶ تا ۱۸ هزار دینار
🔹شلمچه تا کربلا (با سواری): ۲۸ تا ۳۲ هزار دینار
🔹 ۵ هزار دینار معادل ۱۷۰ هزار تومان
🔹۱۰ هزار دینار معادل ۳۴۰ هزار تومان
🔹۱۲ هزار دینار معادل ۴۱۰ هزار تومان
🔹۱۵ هزار دینار معادل ۵۱۰ هزار تومان
🔹۱۸ هزار دینار معادل ۶۱۰ هزار تومان
🔹۲۰ هزار دینار معادل ۶۸۰ هزار تومان
🔹۲۵ هزار دینار معادل ۸۵۰ هزار تومان
آنچه به عنوان نکات برجسته زیارات ، بخصوص زیارت عاشورا ، مورد توجه محققین و مفسرین می باشد ، توجه و تاکید خاصی است که به جهت گیری مکتبی انسان اشاره داشته است ، که در نهایت بیان کننده دیدگاه و جهان بینی فرد است که از لوح دل عشاق به زبان جاری شده و مداومت بر آن اعتقاد که ملکه ی نفس آدمی می گردد ، علاوه بر هدایت عملی انسان ، بعنوان هشدار و تذکر بر او جلوه می کند تا با اعلام وابستگی فرد موحد ، مشخص کننده جبهه و مرام اعتقادی وی باشد و او را از دیگران متمایز نماید .
بدیهی است وقتی فرد خود را به یک گروه و جریان فکری می سپارد آنهم گروه و جبهه تایید شده ای که هدایتِ امامت را به دنبال داشته و با قبول ولایت ، زندگی دنیوی و اخروی خود را بیمه می نماید، حتما فرد به فکر وادار می شود که گروه مورد نظر چگونه گروهی است ، خصوصیات این گروه کدامند و چه ویژگیهائی دارند ، او به عنوان یگ پیرو باید چه ویژگیهائی داشته باشد .
برابر این آگاهی با مشخص نمودن موضع خویش سعی در تقویت راه و مرام خویش خواهد داشت .
اصولاً مشخص کردن جبهه اعتقادی فرد ، دارای ضرورتی حتمی و واجد اهمیت بسیار است و فرد با تعیین این جبهه به کم و کیف کار خود در قالب زمان آگاه شده ، قدرت تشخیص و تمیز پیدا می کند و به عنوان یک وظیفه به تعهدات مکتب اعتقادی خویش وفادار خواهد ماند .
همه این مسائل می تواند انسان را از پوچ گرائی و بی هدفی نجات داده و حقیقت و حقانیت وجود زندگی را به او بنمایاند .
زیارت عاشورا دارای چنین خصوصیت مهمی است که فرد موحّد در فرازهای گوناگون آن ، مرتب از علاقه و علل وابستگی خود به جبهه حق و برائت و عدم پیوستگی خود نسبت به جبهه باطل سخن می گوید و خود را با تمام وجود آماده و تشنه هر گونه همراهی و همکاری و فداکاری در راه حق و مقابله و مبارزه باطل اعلام می دارد .

بسم الرب الحسین (ع)
تفسیر پرجاذبه زیارت عاشورا
مقدمه
در فضیلت زیارت امام حسین (ع) در روز عاشورا ، روایات و احادیث زیادی نقل شده است ، ازجمله روایتی که از امام باقر (ع) در ابتدا و مقدمه زیارت عاشورا آمده است و ثواب ملاقات خداوند در روز قیامت را همراه با دو هزار حج و دوهزار عمره و دوهزار جهاد به زوار مخلص آن حضرت بشارت داده است .
خاصه آنکه این حج و عمره و جهاد از ثواب اعمالی برخوردار است که در خدمت رسول خدا (ص) و ائمه طاهرین باشد . یعنی هیج انحراف و توسل به غیر خدا در انجام این اعمال وجود نداشته و از ثواب کامل برخوردار گردیده است .
از امام صادق (ع) هم روایتی در کامل الزیارات آمده است که مضمون آن چنین است:
“ همانا زیارت حسین (ع) از هر عمل پسندیده ای ارزش و فضیلتش بیشتر است ، زیرا این زیارت در حقیقت ، مدرسه ای بزرگ و عظیم است که به جهانیان درس ایمان و عمل صالح می دهد و گوئی روح را بسوی ملکوت خوبی ها و پاکدامنی ها و فداکاری ها پرواز می دهد.
هرچند عزاداری و گریه بر مصائب امام حسین (ع) ارزش و معیاری والا دارد لکن باید دانست که همه این زیارات ، گریه ها و غم گساری ها ، فلسفه دین داری ، فداکاری و حمایت از قوانین آسمانی را به ما گوشزد می کند.
هدف این برنامه های انسان ساز جز این نیست و نیاز بزرگ ما از درگاه حسینی آموختن انسانیت و خالی کردن دل ، از هر چه غیر خداست .
بحول و قوه الهی هدفمان آن است که برداشتی عارفانه از زیارت معروفه عاشورا را ارائه کنیم و بر این اساس از نظرات مفسران و صاحب نظران ، استفاده نموده سعی به بالابردن شناخت در محتوای مطالب داشته ایم .
از خداوند متعال می خواهیم ما را به ولایت ائمه اطهار خاصه صاحب این زیارت محشور بگرداند و با هدایت و کرامت خود به ما معرفت و شناخت بیشتر عنایت فرماید تا شاید به برکت اعتصام به عترت ، تقرب خداوند میسّرگردد.
------- ان شاء الله ------
برداشت کلی
با صلوات بر پیامبر اعظم ، محمد بن عبدالله (ص)
آنچه به عنوان نکات برجسته زیارات ، بخصوص زیارت عاشورا ، مورد توجه محققین و مفسرین می باشد ، توجه و تاکید خاصی است که به جهت گیری مکتبی انسان اشاره داشته است ، که در نهایت بیان کننده دیدگاه و جهان بینی فرد است که از لوح دل عشاق به زبان جاری شده و مداومت بر آن اعتقاد که ملکه ی نفس آدمی می گردد ، علاوه بر هدایت عملی انسان ، بعنوان هشدار و تذکر بر او جلوه می کند تا با اعلام وابستگی فرد موحد ، مشخص کننده جبهه و مرام اعتقادی وی باشد و او را از دیگران متمایز نماید .
بدیهی است وقتی فرد خود را به یک گروه و جریان فکری می سپارد آنهم گروه و جبهه تایید شده ای که هدایتِ امامت را به دنبال داشته و با قبول ولایت ، زندگی دنیوی و اخروی خود را بیمه می نماید، حتما فرد به فکر وادار می شود که گروه مورد نظر چگونه گروهی است ، خصوصیات این گروه کدامند و چه ویژگیهائی دارند ، او به عنوان یگ پیرو باید چه ویژگیهائی داشته باشد .
رزیه دراصل به معنی نقص است ومصیبت، لابد به نقیصه دراموال وانفس وثمرات خواهد شد .
زائردراین قسمت وسیع بودن حرکت وقیام را متذکرمی شود وبربزرگی مصیبت برخود وجمیع اهل این مصیبت(اهل اسلام) تا کید می کند و می خواهد اعلام کند قیام امامش، قیام یک فرد و گروه اندک نیست، که این مصیبت برفرشتگان و گروه های طرفدار توحید که مقام قرب خداوند را دارند و بر تمام مسلمانان بسیارسنگین وغیرقابل تحمل است .
و اما فراز نفی که پس از فراز تصدیق شروع می شود با عبارت فَلَعَنَ اللَّهُ شروع می شود.
فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسَّسَتْ أَسَاسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِوَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقَامِکُمْ وَ أَزَالَتْکُمْ عَنْ مَرَاتِبِکُمُ الَّتِی رَتَّبَکُمُ اللَّهُ فِیهَاوَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدِینَ لَهُمْ بِالتَّمْکِینِ مِنْ قِتَالِکُمْبَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَ (مِنْ) أَشْیَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ وَ أَوْلِیَائِهِمْ
بلی نفی و بیزاری بر گروهی که طراح و بنیان گذار ظلم و جور هستند و نه تنها این برائت و بیزاری شامل سردمداران ظلم و جور می شود بلکه همه ی آنها که مقام و منزلت شما را ندیده گرفتند و بر کشتن اولاد و اکباد شما قیام کردند حتی زمینه چینان و نه تنها آنها ، که همه پیروان آنها ، و دنبال کنندگان مشی و مرام آنها و حتی دوستان آنها هستند .
و این تسلسل نه تنها زمان فرزند رسول خدا را شامل می شود ، بلکه همه اعصار و قرون ، هر جا که ندای مظلومیت است و آنها که با هر وسیله به یاری کفر می شتابند ، مورد نفرت من هستند و خود در این جبهه نمی خواهم باشم .
این اعلام ، آگاهی و قدرت تمیز فرد را به دنبال دارد ، یعنی من که بیان ظلم و جور را نفرین و لعنت می کنم ، و خود را حق طلب معرفی می کنم قدرت تشخیص دارم و معتقد به نظام توحیدی و عدل و داد خداوندی و معتقد به معاد هستم و این اعتقاد مرا به حراست و دفاع از آیین و نظام حق فرا می خواند ، اعتقادی که در زمان نمی گنجد بلکه تا روز قیامت ادامه خواهد داشت .
و حتماًدر کنار هر حق و هر بیداد افرادی هم هستند و من به عنوان یک مرید نه تنها با حق خواهان عالم موافقت دارم ، بلکه در صلح و سلامتم با هرکس که با شما در صلح باشد ، و جنگ و جهادم با کسانی است که با شما در مبارزه باشند .
یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ
این فراز هم در دنبال فراز های قبلی است و مؤید همان اصل توحیدی “لا الله الی الله” می باشد. مبتنی بر ایده و موازین قرآنی ، آنجا که می خوانیم :
محمد رسوال الله الذین اشداء علی الکفار رحماء بینهم
در این جا می خواهد بگوید که درمسیرحرکت کردن ، همان جهت حرکت به سوی خداوند را انتخاب نموده است ( کمال مطلق) و این همراهی و همکاری با حسین (ع) با هر کسیکه با حسین (ع) سر همکاری و همراهی داشته باشد ، ادامه خواهد داشت و مبازره دائمی ما با کسانی است که با حسین(ع) و با همراهان امام حسین (ع) سر مخالفت داشته باشند .
در واقع زائر می گوید :
“ در گیری دائمی پیروان حق با سر سپردگان باطل ، تا روز قیامت ادامه خواهد داشت ”.
قرآن کلام وحی هم، به صورت های گوناگون از این مبارزه حرف زده است و اورا به چنین کاری موظف و مسئولش دانسته است .
وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنِی أُمَیَّةَ قَاطِبَةً وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجَانَةَ وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً (شَمِراً)وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسْرَجَتْ وَ أَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتَالِکَ
در این فراز از دعا همان نفی و طرد را می بینیم ، اما این بار به نمونه های تاریخی ظلم و جور، اشاره می کند تا عینی تر با موضوع برخورد کنیم و به عنوان درس عبرتی در مقابل خود ، پویندگی و وابستگی خود را در راه حق و حقیقت قرار دهیم . اینجا می خواهد تسلسل باطل را از توطئه گران ، سردمداران و رده های ستادی کفر تا آنها که زمینه سازی شرکت نیروهای الحادی را در برابر حق داشته اند بنمایاند و با بیزاری از آنها به خود هشدار دهد که مبادا روزی در یکی از این منجلاب ها گرفتار شوی .
بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّیلَقَدْ عَظُمَ مُصَابِی بِکَ فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِی أَکْرَمَ مَقَامَکَ وَ أَکْرَمَنِی (بِکَ)أَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِکَ مَعَ إِمَامٍ مَنْصُورٍ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِاللَّهُمَّ اجْعَلْنِی عِنْدَکَ وَجِیهاً بِالْحُسَیْنِ علیه السلام فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِیَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى رَسُولِهِ وَ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَوَ إِلَى فَاطِمَةَ وَ إِلَى الْحَسَنِ وَ إِلَیْکَ بِمُوَالاَتِکَ وَ
برابر این آگاهی با مشخص نمودن موضع خویش سعی در تقویت راه و مرام خویش خواهد داشت .
اصولاً مشخص کردن جبهه اعتقادی فرد ، دارای ضرورتی حتمی و واجد اهمیت بسیار است و فرد با تعیین این جبهه به کم و کیف کار خود در قالب زمان آگاه شده ، قدرت تشخیص و تمیز پیدا می کند و به عنوان یک وظیفه به تعهدات مکتب اعتقادی خویش وفادار خواهد ماند .
همه این مسائل می تواند انسان را از پوچ گرائی و بی هدفی نجات داده و حقیقت و حقانیت وجود زندگی را به او بنمایاند .
زیارت عاشورا دارای چنین خصوصیت مهمی است که فرد موحّد در فرازهای گوناگون آن ، مرتب از علاقه و علل وابستگی خود به جبهه حق و برائت و عدم پیوستگی خود نسبت به جبهه باطل سخن می گوید و خود را با تمام وجود آماده و تشنه هر گونه همراهی و همکاری و فداکاری در راه حق و مقابله و مبارزه باطل اعلام می دارد .
تفسیر زیارت عاشورا
شیخ ما ثقه الاسلام نورى رحمه الله فرموده : اما زیارت عاشورا ، پس در فضل و مقام آن بس که از سنخ سایر زیارات نیست که به ظاهر از انشاء و املاى معصومى باشد هر چند که از قلوب مطهره ایشان چیزى جز آنچه از عالم بالا به آنجا رسد بیرون نیاید بلکه از سنخ احادیث قدسیه است که به همین ترتیب از زیارت و لعن و سلام و دعا از حضرت احدیت جلت عظمته به جبرئیل امین و از او به خاتم النبیین صلى الله علیه و آله رسیده و به حسب تجربه مداومت به آن در چهل روز یا کمتر در قضاى حاجات و نیل مقاصد و دفع اعادى بىنظیر است [1][1]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ(السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا خِیَرَةَ اللَّهِ وَ ابْنَ خِیَرَتِهِ) السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ ابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیِّینَالسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَالسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ثَارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثَارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَالسَّلاَمُ عَلَیْکَ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنَائِکَ عَلَیْکُمْ مِنِّی جَمِیعاً سَلاَمُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ
دراولین فراز زیارت عاشورا، عبارات سلام جلوه گر است.با سلام برامام حسین (ع) علاوه برادای احترام وخضوع و خشوع خود ،ارتباط با امام شهید را با گروهی از حق طلبان (جبهه حق)مشخص می کنیم تا اعتقاد خود را که همان محتوای سلام است اظهار نمائیم.
سلام برحسین(ع) فرزند رسول خدا،علی مرتضی،زهرای اطهر(رهبران بزرگ نظام توحید وانسان های کامل)وسپس بر خونی که خدایش خونخواهی،خون تو خواهد کرد و پسر کسیکه خدا خونخواه اوست. [2][2]
با فهم کلمه ثار در این زیارت و دیگر دعاها برجسته ترین جبهه گیری تاریخی اجتماعی را اعلام می نماییم و وراثت وی را بعنوان حجت خدا در زمین،رهبر بزرگ نظام توحیدی وارث رسولان وابلاغ کنندگان و پیام آوران نظام توحید را مطرح می نماییم.
وسلام برکشته ای که خون کسانش ریخته شده است.این جمله می تواند، ما رابه خصوصیات وچگونگی عمل رهروانش آگاه نموده،الگوی عملی ما درزندگی دنیوی باشد تا بفهمیم چگونه می توان یاورحسین شد وچه سان یاوری او را به انجام رساند .
ما در این زیارت به حسین (ع)بعنوان فرزند رسول خدا و فرزند امیرالمومنین و فرزند بهترین زنان عالم سلام می دهیم.
سلامی نه بر مبنای مسایل و خصوصیات خانوادگی و خونی ونژادی که در اسلام جایی ندارد و بلکه سلام در این مفهوم به حسین (ع)یعنی وارث ارثیه حقیقی و با شکوه و با عظمت آنها که رهبری الهی و امامت توحیدی آنها جز یقین ثابت ،اخلاص ، شرافت ، صبر و صفا و…. جایگاه دیگری ندارد .
زائر در این جا بیان می کند که جبهه اعتقادی وی در تاریخ کدام است ، از زمره ی چه کسانی است و از چه کسانی می خواهد باشد .
مفسرین نوشته اند این فراز از دعا فراز تصدیق است و منطبق بر قسمت اثبات و تصدیق کلی “ لا اله الی الله” ، چرا که در جملات بعدی از واقعه کربلا بعنوان بزرگ ترین مصیبت وارده بر خود و به جمیع مسلمانان از همان زمان تا زمان های بعدی و حتی تا فرداها وحتی به عنوان بزرگ ترین مصیبت برای اهل آسمان ها یاد می کند .
این تصدیق یک تصدیق عادی نیست بلکه یک اعتقاد قوی است که نفی و طرد کسانی را مطرح می کند که روبروی حسین (ع) و مکتب او قرار گرفته اند.
می خواهد بگوید : “ نمی شود گفت هم حسین حق بود و هم یزید ”
و هیچ توجیهی هم بر دغل کاری و نیرنگ های یزیدی نمی توان افزود تا اعتقادش به پوچی متمایل نشود .
بنابر این توجه است که با خاتمه فراز تصدیق ، فراز نفی خود را همزمان آغاز می کند .
یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصِیبَةُ بِکَ (بِکُمْ) عَلَیْنَا وَ عَلَى جَمِیعِ أَهْلِ الْإِسْلاَمِوَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصِیبَتُکَ فِی السَّمَاوَاتِ عَلَى جَمِیعِ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ
این درخواست در نهایت تشویش و تضرع است و هنگامی که بهترین اجر و ثواب را برای این مصیبت بزرگ طلب می کند در حقیقت طلب شفاعت و توسل است که به حق شرف و فضل ثابت را برای این خانواده از جانب خداوند می بیند ،لذا می خواهد با توسل و ایجاد رابطه توسط مقربی مؤید به قرب بیشتر ذات باریتعالی نائل آید .
چه ارزشمند است این شناخت و این درخواست !! در حقیقت عاشق در طلب وصال مولا می سوزد و از سوختن دل ، حلاوت و طراوتی بدست می آید که هرکز به وصف نیاید.
اقرار مکرر به بزرگی مصیبت و نقصانی که در جامعه حادث شده و این مصیبت مطلق موجودات (جَمِیعِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ )را شامل شده است که بزرگی و گستردگی مصیبت دیدگان نشان از بزرگی مصیبت و عظمت مقامی است که با شهادت خود بزرگترین درس ها را آموخته است .
زائر در این مقام به وجد می آید و کراماتی را درک می کند و اکنون در جوشش و سوز عشق بی منتهایش درجات و عنایات بالاتر خداوند را طلب می کند که فراز آن دعا چنین است .
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی مَقَامِی هَذَا مِمَّنْ تَنَالُهُ مِنْکَ صَلَوَاتٌ وَ رَحْمَةٌ وَ مَغْفِرَةٌ اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیَایَ مَحْیَا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَمَاتِی مَمَاتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
دراین فراز عارفانه ترین شناخت ها حاصل شده و می خواهد نتیجه ی عزاداری بر حسین(ع) را به دل سوختگان بشارت دهد .
بالاترین خیرها ، موقعیت و مقام رشیدی است که انسان را در عروج عاشقانه اش به سوی خدا خالص گرداند ، تا همچون پیامبر اکرم(ص) لایق صلوات خداوندی گردد و اکنون زائر مقامی از خداوند می خواهد که مورد تایید خداوند قرار گیرد.
این درود و سلام یک ذکر اختصاصی است که زائر می تواند با آن آمرزیده شود ورحمت خاص خداوندی را نصیب خود سازد که در حقیقت این نهایت کمال است ، وکمال بالاتری از قرار گرفتن در دایره رحمت خاص خداوندی را متصور نخواهیم بود.
در این مقام انسان به معنای خلیفه الهی خود می رسد وحتماً جایگاه متعالی خود را باید در این روش پیدا نماید تا در ادامه ی این مقام جاودانه شدن را از خدا بخواهد.
جاودانه شدن همراه با حیات و مرگی نشات گرفته از ایمان و عمل صالح همانند زندگی اسوه ی مخلوعات عالم حضرت نبی خاتم (ص).
چنین درک می شود که نهایت فیض و رحمت در جمله جمله ی این دعا همراه با اتکال به خداوند ، رسول گرامی اسلام (ص) و عترتش مطرح است تا زائر بداند راه سهمگین است و باید در این راه هادی و هدایت گری همراه داشت و آن راهنما ، همانند و همدلی جز برگزیده ی پیامبران حضرت خاتم الانبیاء نیست که خداوند انشاءالله به طالبان عطا نماید .
اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ (فِیهِ) بَنُو أُمَیَّةَ وَ ابْنُ آکِلَةِ الْأَکْبَادِاللَّعِینُ ابْنُ اللَّعِینِ عَلَى (لِسَانِکَ) وَ لِسَانِ نَبِیِّکَ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ)فِی کُلِّ مَوْطِنٍ وَ مَوْقِفٍ وَقَفَ فِیهِ نَبِیُّکَ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ)
خدایا روز روزی است که جشن گرفته اند آنرا بنی امیّه [3][3] ،پسر زن خورنده ی جگرهای انسان [4][4] و سپس انها را به صفت لعنت شده و پسر لعنت شده یاد میکند و این لفظ از کلام و حلقوم نبی اکرم (ص) مستفاد شده است که درود خدا برای اوست و در هر موقعیّت و مکانی که وی انتخاب نمود و این تاییدی است از زبان رسول امین حضرت محمد بن عبدالله(ص) بر لعن امّت کفر .
اللَّهُمَّ الْعَنْ أَبَا سُفْیَانَ وَ مُعَاوِیَةَ وَ یَزِیدَ بْنَ مُعَاوِیَةَ عَلَیْهِمْ مِنْکَ اللَّعْنَةُ أَبَدَ الْآبِدِینَوَ هَذَا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیَادٍ وَ آلُ مَرْوَانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ (عَلَیْهِ السَّلاَمُ)اللَّهُمَّ فَضَاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ مِنْکَ وَ الْعَذَابَ (الْأَلِیمَ)
سپس لعن و نفرین جاو دانه ی خداوند را بر رده های ستادی کفر بیاد می آورد و این بار هم نام آنها را متذکّر می شود ، دو علّت این نفرین را هم می آورد که چه گوهرهای گرانبهایی در این روز به ظاهر کشته شده و آل زیاد و مروان بر این جنایت شادی کردند .
پس افزایش لعن و نفرین را و عذاب را از خداوند بر آنها می خواهد اینجا تأیید دیگری بر درک میزان فاجعه و مقدار تألم است .
زائر در اینجا دقیقاً آگاه است که چه ثلمه ای بر جهانیان وارد شده است و چگونه رکن و ستون استوار دین اسلام را ذبح شرعی کرده و بر آن تبلیغات راه انداخته اند.
اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ فِی هَذَا الْیَوْمِ وَ فِی مَوْقِفِی هَذَا وَ أَیَّامِ حَیَاتِیبِالْبَرَاءَةِ مِنْهُمْ وَ اللَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ وَ بِالْمُوَالاَةِ لِنَبِیِّکَ وَ آلِ نَبِیِّکَ (عَلَیْهِ وَ) عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
بِالْبَرَاءَةِ (مِمَّنْ قَاتَلَکَ وَ نَصَبَ لَکَ الْحَرْبَ وَ بِالْبَرَاءَةِ مِمَّنْ أَسَّسَ أَسَاسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْکُمْوَ أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى رَسُولِهِ) مِمَّنْ أَسَّسَ أَسَاسَ ذَلِکَ وَ بَنَى عَلَیْهِ بُنْیَانَهُوَ جَرَى فِی ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى أَشْیَاعِکُمْ بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْکُمْ مِنْهُمْوَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ إِلَیْکُمْ بِمُوَالاَتِکُمْ وَ مُوَالاَةِ وَلِیِّکُمْوَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِکُمْ وَ النَّاصِبِینَ لَکُمُ الْحَرْبَ وَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَشْیَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ
این فراز در حقیقت در طول و ادامه ی فراز های اول و سوم است که در ابتدا نه تنها خود را فدائی محسوب می کند که بهترین عزیزانش ( پدر و مادر) را در راه ولایت او ، و در مصیبت بزرگ او فدا می آورد وآرزوی انتقامجوئی و خونخواهی آن امام شهید را از خداوند می خواهد ، در حالی که نمی داند این خود خداوند است که مقام حسین (ع) را بزرگ داشته و خونحواه اوست .
پس خود را در ولایت و زعامت امامی می خواهد ، پیروزمند و از خانواده ی عصمت و طهارت ، تا خدای نکرده ضعف و لغزش در این راه توحیدی با او قرین نشود .
زائر عزت و آبروی خویش را در حین تقرب خداوند به شفاعت و حق حسین (ع) طلب می کند و می خواهد با تقرب به خداوند و نزدیکی به رسول اکرم (ص) و امیر المومنین (ع) و فاطمه (س) و امام حسن (ع) پایه های اعتقادی و عملی رفتار خویش را مشخص و مؤید سازد و برای تصدیق بیشتر بر این مدعا با لعن و نفرین و بیزاری جستن از بنیانگذاران ظلم ، حرکت توحیدی و مشخصه پویندگی خویش را با قرار دادن الگوهای مجسم اعلام نماید ، تا همراه و همدل ظلم ستیزان گردد.
او پس از تمیزِ حق و باطل می خواهد محدوده ی عملی و رفتاری خود را هم اعلام و مبارزه ی دائمی خود را پیش رو داشته باشد تا وابستگی ها و علقه ها نتواند اورا بی تفاوت و بی احساس بار آورد ، بنابراین ملاک های دوستی و دشمنی خود را اعلام می نماید .
إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ وَ وَلِیٌّ لِمَنْ وَالاَکُمْ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاکُمْفَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِی أَکْرَمَنِی بِمَعْرِفَتِکُمْ وَ مَعْرِفَةِ أَوْلِیَائِکُمْ وَ رَزَقَنِی الْبَرَاءَةَ مِنْ أَعْدَائِکُمْأَنْ یَجْعَلَنِی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَنْ یُثَبِّتَ لِی عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِوَ أَسْأَلُهُ أَنْ یُبَلِّغَنِی الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَ اللَّهِوَ أَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِی (ثَارَکُمْ) مَعَ إِمَامٍ هُدًى (مَهْدِیٍّ) ظَاهِرٍ نَاطِقٍ بِالْحَقِّ مِنْکُمْوَ أَسْأَلُ اللَّهَ بِحَقِّکُمْ وَ بِالشَّأْنِ الَّذِی لَکُمْ عِنْدَهُ أَنْ یُعْطِیَنِی بِمُصَابِی بِکُمْ أَفْضَلَ مَا یُعْطِی مُصَاباً بِمُصِیبَتِهِمُصِیبَةً مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِیَّتَهَا فِی الْإِسْلاَمِ وَ فِی جَمِیعِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ (الْأَرَضِینَ)
پس از تکرار جمله ی “من در صلح هستم با هر که مسالمت دارد با شما و در جنگم با هر که بجنگد با شما و … ” تأییدی دیگر بر انتخاب راه و جهت زندکی و حرکت اوست .
در اینجا زائر خود را یک گام جلو تر می بیند ، او خود را در حالی می بیند که محبت خداوند نصیب او شده و معرفت و شناخت ائمه و دوستان ائمه را شامل حال خود می بیند که به عنوان رزق و روزی او بهترین جهت گیری در زندگی ، به او اکرام شده است .
وی می خواهد بجهت این کرامت ، حرکت عاشقانه اش را در دنیا و آخرت در مسیر رضای خداوند قرار دهد یعنی حقیقتاً خود را به او بسپارد و قدم های صادق و مخلصانه ی خود را در راه اعتلای هدف راستینش ، که با ائمه مطابق و هم جهت است ، ثابت و استوار گرداند .
و حالا پس از این دوفیض عظمی ( شناخت و معرفت ائمه و بیزاری از دشمنان) از خداوند می خواهد مقام محمود و پسندیده ای برای او قرار دهدو اورا چون خود ، خون خواه خون حسین(ع) قرار دهد با هدایت گر و امامی ظاهر ، گویا و به حق ، از دودمان عترت و رسالت که در نهایت هدایت راه را به عهده داشته و رسالت بزرگشان راهنمائی انسان ها است .
مقام محمود طلب شده از خداوند همان ولایت مطلق محمدی است و هنگامی به دست می آید که هدف و غرض از بعثت از مسیر دایره ولایت مشخص و به یقین تبدیل شده و انتشار ایمان در قلوب مستعده جاری شود تا بتواند ظلم و عصیان را از قلب شخص ریشه کن سازد ،
طلب درک این مقام منجر به دولت سعیده و طلعت رشیده ای است که همواره آرزومندیم و سپس طلب خون خواهی که این حالت تقرب کامل به خداوند است و یا در اصطلاح “خدا گونه شدن” که وراثت ثارالله به او برسد .
زائر در اینجا باز هم درخواست تقرّب به خداوند دارد خاصّه در این روز (عاشورا)و در موقعیّت موجودی که واقع شده است .
او به آگاهی رسیده است و آینده ی خودرا که تو أم با عشق و سوز ولایت می باشد با بیزاری جستن از آنها (سران کفر)و با دوستی و ولایت پیغمبر (ص) و خاندان پیغمبر (ص) ترسیم می نماید .
او اکنون خط ظلم و جور را از حقیقت کاملاَ باز شناخته و به یقین کامل رسیده است و چنین است که عاشق باید بسوزد تا سوز ولایت در قلب و دل اوخاموش نگردد و پشتوانه ی محکمی بر ادامه ی راه او باشد .آنگاه باید با آمادگی تمام در لعن و نفرین اوّل ظالم بحقّ محمّد(ص) و آل محمّد بکوشی و این مرام را تبلیغ کنی تا به تبرّی رسیده باشی.
غرض از تولّی و تبرّی در این زیارت مشایعت و متابعت واقعی از اهل البیت و قوام به این دو رکن است که می بینیم بصورت متعدده ابراز شده است و خطاب های گوناگون را دارا می باشد.
اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تَابِعٍ لَهُ عَلَى ذَلِکَاللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصَابَةَ الَّتِی (الَّذِینَ) جَاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَ شَایَعَتْ وَ بَایَعَتْ وَ تَابَعَتْ (تَایَعَتْ) عَلَى قَتْلِهِ اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمِیعاً
در این فراز لعنت اوّل را به ظالم و ظلم کننده برحقوق حقه پیامبر و آل او و در آخر بر پیروان گروه کفر ترسیم می کنیم و ریز و درشت همراهان ،همقطاران و همکاری کنندگان را لعنت می کنیم و از خداوند می خواهیم این مجموعه را قرین لعنت قرار دهد .
در اصل این بیان بعد از معرفت و شناخت کامل به اهل حق و باطل صورت می گیرد وآنقدر تکرار در بیانات زیارت هست که انسان را هدایت و مددکار باشد تا خدای را با معرفت عارفانه ی خویش یاد کند و این را کرامتی بزرگ و وسیله ای عظیم برای نیل به مقام ارزشمند انسانیّت بداند .
این فرازها در انسان احاطه به مقام حسین علیه السّلام ایجاد نموده او را بر اسرار و باطن ها و ضمائر مقام عصمت و طهارت به حدّی که طاقت بشر اقتضا کند آگاه می کندسپس با اطلاع بر مراتب کمالات و مدارج عالیه ی امامت از علم وحلم ،تقوی و شجاعت و…به یقین کامل می رسد و حقا مقام کمال الایمانی را در صورت صدق نیت و عمل به اخلاص پیدا می کند.
صفای روح و پاکی قلب مؤمن نیاز به ولایت و امامت و توسل به ایشان را ، اینک لمس نموده است و در فضای عرفانی خویش غرق است و اکنون باید با اعلام خلاصه ی اعتقاد خود از موقعیّت دعا خارج شده و تاثیر عاشقانه آنرا در روزهای آینده داشته باشد .
اما او از این اثر دست نخواهد کشید و باز در مجموعه ای منسجم باسلام بر اباعبدالله متن کوتاهی را چندین مرتبه تکرار می نماید.
السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنَائِکَعَلَیْکَ مِنِّی سَلاَمُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُوَ لاَ جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی لِزِیَارَتِکُمْ (لِزِیَارَتِکَ)السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ (وَ عَلَى أَوْلاَدِ الْحُسَیْنِ ) وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ
سلام بر ابا عبدالله (ع) و ارواح مقدسی که به آستانت در آمدند ، درود خداوند همیشه بر تو باد ، تا هستم درهر شب و روز …
زائر علاوه بر این درخواست ، عهد ی که مخصوص زیارت است ، برای تقویت خود تقاضا می کند و می خواهد که خداوند این زیارت را آخرین زیارت او قرار ندهد .
در این فرازها ، زیارت معنی بعیدی دارد و در اصل زائر، معرفت ، آشنائی و ملاقات خداوند را برای همیشه می خواهد ، وی به شفاعت و رابطه ی امام بزرگوار خود تاسی می کند تا شاید جلای قلوب و شفاء صدور و روشنی ابصار بیابد .
او برای درک و کسب فیوضات از هدایت گری امامان غافل نبوده از امام رئوف خود امام حسین(ع)و زینت عبادت کنندگان علی بن الحسین(ع) و اصحاب پاک و دلاور سید شهیدان چنین درخواستی دارد . تاخود واقف شده باشد که چگونه فرزند آدمی نه در راه پدر، بلکه در راه خداوندکه پدر هم پیرو آن است ایثار و فداکاری دارد ، لذا او هم باید ولایت را به فهم و تعقل بپذیرد و ادامه دهنده ی آن باشد .
زائر سپس آخرین فراز دعا را می خواند .
اللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّی وَ ابْدَأْ بِهِ أَوَّلاً ثُمَّ (الْعَنِ) الثَّانِیَ وَ الثَّالِثَ وَ الرَّابِعَاللَّهُمَّ الْعَنْ یَزِیدَ خَامِساً وَ الْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیَادٍ وَ ابْنَ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ أَبِی سُفْیَانَ وَ آلَ زِیَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ
هر چند مراد از این چهار نفر معلوم است ، ولی در اینجا قصه ی ظریفی است .
سیدِ محقق شهید ثالث ، قاضی نورالله شوشتری در کتاب مجالس المومنین در ذیل ترجمه شیخ الطائفه ابو محمدبن الحسن الطوسی ایراد کرده است که بعضی از مخالفان به گوش خلیفه ی عباسی رسانده که او و اصحاب او ، صحابه را سب می کنند و کتاب مصباح که دستور اعمال سنت متجهدان ایشان است ، بر آن گواهی می دهد .
خلیقه ، شیخ و کتاب را خواست و توضیح طلب کرد ، شیخ منکر شد و منظور اول ظالم را قابیل ، ثانی را عاقد کشنده ی ناقه ی صالح ، ثالث را قاتل یحیی بن ذکریا و رابع را ابن ملجم مرادی معرفی کرد .
زائر در این جا برای چندمین بار رده های ستادی کفر را مطرح کرده و از آنها بیزاری می جوید و لعن و نفرین ، برایشان آرزو می کند .
اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاکِرِینَ لَکَ عَلَى مُصَابِهِمْ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَظِیمِ رَزِیَّتِیاللَّهُمَّ ارْزُقْنِی شَفَاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِوَ ثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ الَّذِینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ علیه السلام
آنگاه باید به سجده رفت و خداوند را به شکرانه ی فیض بزرگ زیارت و معرفت و شناخت ائمه و معصومین و انتخاب راه ، سپاس گفت ، سپاس و حمدی که اختصاص به شکر کنندگان واقعی دارد .
زائر در این لحظه که اوج درک و دریافت فیوضات ربانی است از یادآوری این مصیبت بزرگ غافل نمی ماند تابه درک عالیه معصومین نائل گردد وشفاعت آنان را به عنوان بالاترین پشتوانه در ورود به جهان آخرت همراه داشته باشد و بتواند ثابت قدمی خود را اثبات نماید .
او خلوص ، پاکی و صداقت خودرا به منشاء پاکی ها مربوط می کند و با حسین (ع) ، اصحاب ، همراهان و بذل کنندگان جان در راه معشوق(راه امام شهید)همراه می گرددو آخرین درود خویش را به برکت این همراهی نثار می کند. که براو سلام باد.
قدم صدق در این جا ، پای و سابقه فضل است که چون انسان به این راه رود به صدق ارادت و حق عقیدت در دنیا و آخرت ، رستگار خواهد بود و باید این رستگاری را در امتداد خط سرخ شهادت بجوید و ادامه دهنده ی آن باشد .
امید که خداوند ما را هم به لطف و کرم خود امیدوار نماید و اعمال خالصی برای ما روزی نموده و آن را ذخیره ی آخرتمان قرار دهد . بحق حسین (ع) که به یاد و مأ تمش این جریده ی ناقص نگاشته شد .
منابع و مأخذ
• برداشت از کتب ادعیه ، راز نیایش منتظران (آیت الله موسوی اصفهانی ) و…
• حسینی ، سید محمد ، بررسی کوتاهی پیرامون زیارت . تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، 1364
• سیاهپوش ، سید محمود ، پرتوی از زیارت عاشورا .تهران: نشر ابجد ، 1357
• طهرانی، ابوالفضل، شفاء الصدور فی شرح زیاره العاشورا . قم: سید علی موحد ابطحی، 1367
• عزیزی تهرانی ، علی اصغر ، شرح زیارت عاشورا . قم : نشر دارالصادقین ، 1375
محدثی ، جواد ، زیارت عاشورا ، مقاله چاپ شده در روزنامه جمهوری اسلامی
[1] ) مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی
[2] )ثار در این جا (این معنی )همان دم است و اضافه به الله به جهت آن است که نشان دهد خداوند ولی دم حسین سلام الله علیهما و مطالبه کننده خون اوست .به معنی کین و خونخواهی هم آمده است.
[3] اشاره به نذری که بنی امیّه داشتند - دارد که اگر حسین علیه السّلام کشته شود آن روز را عید خود قرار دهند و اولاد خود را مسرور نمایند و به شکرانه ی این فاجعه این روز را روزه بگیرند.
[4] پسرِ زن خورنده ی جگرهای انسان،منظور هما ن هند مادرمعاویه است که پس از خوردن جگرحمزه سید الشهداء به (آکِلَةِ الْأَکْبَادِ)معروف شد.
امام حسین (ع)، تفسیر زیارت عاشورا
By درس هایی از قران on اردیبهشت ۲۵, ۱۳۷۶
موضوع: امام حسين(ع)، تفسير زيارت عاشورا
تاريخ پخش: 76/02/25
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
بحث در شب تاسوعا پخش ميشود. بحثمان را با سلام به امام حسين(ع) شروع ميکنيم. سلام به شهيد ميدهيم. شهيد به فرموده قرآن زنده است. «السَّلَامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلَى أَوْلادِ الحُسَين وَ عَلَي أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْالسَّلَام» بحث ما نگاهي به زيارت عاشورا است.
اصلاً چرا ما زيارت ميکنيم؟ چه از نزديک امام رضا (ع) و چه از دور امام حسين (ع).
1- آثار و برکات زيارت
1- قرب به خدا: «وَ بِزِيَارَتِكُمْ إِلَى اللَّهِ مُتَقَرِّباً» (بحارالأنوار/ج97/ص221). زيارات ما بايد براي نزديک شدن به خدا باشد. احترام ولي خدا احترام به خدا است. اطاعت رسول خدا(ص) اطاعت از خداست: «مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ» (نساء/80) «وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ» (حشر/7) هر چه پيغمبر(ص) فرموده گوش بده.
2- الگوگيري: انسان دوست دارد مثل کسي باشد. بچه اداي پدر را در ميآورد. انسان غريزهاي به نام قهرمان پرستي در وجودش وجود دارد. ما وقتي کمالات ائمه معصومين (عليهم السلام) را ذکر ميکنيم يعني دوست داريم مثل آنها باشيم. پس بايد مثل امام باشيم. «أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ» (كافي/ج4/ص574) حسين جان سي تا تير رها شد اما نمازت را اول وقت خواندي! يعني ما هم بايد مثل او باشيم. (مغازه را رها کنم). ابا الفضل وقتي ديد ديگران تشنهاند خودش هم آب نخورد. (يعني از خود گذشتگي). علي اصغر جلوي پدرش شهيد شد. يعني براي دين حتي اگر فرزندت را از دست بدهي مهم نيست. زينب کبري(س) شب يازدهم نماز شب را رها نکرد. (يعني هر حادثه تلخ و شيريني براي تو اتفاق افتاد دست از نماز بر ندار.)
3- شفاعت و توسل: از برکات زيارت، شفاعت است. حديث داريم که پيغمبر(ص)، فرمودند: هر کس در مدينه مرا زيارت کند قطعا از او شفاعت ميکنم.
حديث داريم: هر کس زيارت امام رضا(ع) برود، حضرت در لحظه جان دادن در بالين او حاضر ميشود. اين خاطره را گوش کنيد: يکي از علماي بزرگوار اصفهان زماني که راه کربلا باز بود با گروهي به کربلا ميروند. لب مرز براي تفتيش ميخواهند خانم اين عالم را ببينند! براي اينکه بفهمند که او واقعا خانم او باشد. رئيس گمرک ميگويد: ميخواهم خانم شما را ببينم. ايشان ميگويند: يک زن اين کار را انجام دهد، من غيرت دارم. باقي زوار خانمشان را نشان رئيس گمرک ميدهند و به کربلا ميروند.
ايشان تا سه روز در آنجا ميمانند. وقتي ميبينند که بايد گناه کنند، از خير کربلا ميگذرند بعد به کرمانشاه منزل آيت الله اشرفي رفته و بعد به اصفهان رجعت ميکند.
زائران ديگر از زيارت برميگردند پيش اين عالم. ميگويند: «ما همگي ثواب کربلاي رفتهمان را به تو ميدهيم و تو ثواب کربلاي نرفتهات را به ما بده» زائري ارزش دارد که در راه زيارت گناه نکند. اين آقا به مشهد براي زيارت حضرت امام رضا(ع) ميرود. و پس از زيارت به اصفهان برمي گردد. دو تا از پسرهاي ايشان شهيد شدهاند. يکي امام جمعه موقت اصفهان بود. روز 21 ماه رمضان با دهان روزه با يک بچه 2 سالهاش ترور ميشود. من از آن شهيد اين داستان را شنيدهام (قبل از شهادت ايشان)؛ ميگفت: ساعات آخر عمر پدرم من بالاي سر ايشان بودم. وقتي مرحوم شدند من در يک کاغذ آن ساعت را نوشتم و آن را در جيبم گذاشتم. پارچه را روي او کشيدم و شروع به خواندن قرآن و گريه کردم. صبح هم فاميل و همسايهها او را تشييع کردند. و کسي جز من و خدا از ساعت مرگ او با خبر نبود.
بعد از مدتي يک جواني مرا ديد و گفت: پدر شما فلان ساعت و فلان ساعت و فلان روز مرحوم نشد؟! مچ او را گرفتم و گفتم: شما کي باشي!؟ کسي جز من و خدا از اين خبر اطلاع ندارد، شما از کجا ميدانيد؟! بعد از اصرار گفت: من خوابيده بودم. خواب ديدم وارد حرم امام رضا شدهام. ديدم امام رضا(ع) از حرم آمد بيرون. گفتم: آقا کجا ميروي؟! من به زيارت شما آمدهام. فرمود: هر کس با اخلاص مرا زيارت کند لحظه مرگ من پيش او ميروم. يکي از علماي مشهد به نام حاج مصطفي بهشتي الآن دقيقه آخر عمر اوست. من براي ايشان ميروم. منتظر باش تا برگردم. (آن جوان حاج آقا بهشتي را نميشناخت.) ميگفت: از خواب بيدار شدم و چراغ را روشن کردم، اسمش را نوشتم و ساعت را هم يادداشت کردم. آن شهيد ميگفت: همين که آن جوان نوشتهاش را نشان من داد من هم نشان او دادم (نوشتهام را). همان ساعت و دقيقه بود.
4- اعلام موضع: آدم بايد بداند جزء کدام دسته است. بايد اعلام موضوع کرد. «إِنِّي سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ» (البلدالأمين/ص269) من هرچه را شما قبول داريد همان را قبول دارم. با هر که شما با او خوبيد من هم خوب هستم. با هر که شما با او بديد من هم بد هستم.
5- اعلام برائت: «بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَيْكُمْ مِنْهُمْ وَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ إِلَيْكُمْ بِمُوَالَاتِكُمْ وَ مُوَالَاةِ وَلِيِّكُمْ وَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ النَّاصِبِينَ لَكُمُ الْحَرْبَ» (البلدالأمين/ص269) مرگ بر آنها که عليه شما جنگ بپا کردند و شما را به شهادت رسانيدند. من از آنها بيزار و متنفرم.
2- اهتمام به نماز ظهر عاشورا
نکاتي در مورد نماز ظهر عاشورا:
مقام معظم رهبري از کساني که نماز ظهر عاشورا را برقرار کردند، در پيامي که به اجلاس نماز داشتند تشکر نمودند.
1- نماز موجب ترافيک و آزار مردم نشود و با نيروي انتظامي هماهنگي شود.
2- به علت اينکه خيابانها گل آلود و خوني ميباشد موکت، گوني و.. براي نماز همراه خود داشته باشند.
3- روحانيون هم در عزاداريها شرکت کنند. هم مطالعه داشته باشند و سخنراني کنند. هم سينه بزنند و… من افتخار ميکنم که در تاسوعا و عاشورا در دستههاي سينه زني شرکت ميکنم و براي امام حسين(ع) عزاداري ميکنم.
4- جايي که مسجد است در خيابان نماز نخوانيد. جاي نماز در مسجد است. اگر در نزديکي مسجد نبود آن وقت در خيابان يا پارک نماز بخوانيد.
5- اگر امکان خواندن نماز نبود به ياد اذان ظهر عاشورا اذان سر دهيد.
6- با وضو در عزا داريها شرکت کنيد.
سلام به امام حسين(ع) و…
3- جايگاه سلام
«السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ». ميدانيد اولين کسي که سلام ميکند، کيست؟! خود خدا اول سلام ميکند. زيارت نامه خدا: «سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِي الْعالَمينَ» (صافات/79 )، «سَلامٌ عَلى مُوسى وَ هارُونَ» (صافات/120)، «سَلامٌ عَلى إِبْراهيمَ» (صافات/109)، «وَ السَّلامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَ يَوْمَ أَمُوتُ وَ يَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا» (مريم/33) . اولين کسي که به اولياي خدا سلام ميکند خود خداست. در نمازمان بايد سلام کنيم: «السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبِيُّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ» اين سلام يک سنت الهي است. يک فرقه بد انديش کج انديش منحرف بي سواد به نام « وهابي»ها هستند. انصافا بي سواد هستند. يک پيشنماز احمقي بود که ميگفت: من افتخار ميکنم که چهل سال است که در مدينه هستم و به پيغمبر سلام نکردهام!!! اينها مثل همان نسلي هستند که روي سينه پسر پيغمبر با اسب راه رفتند. بابا قرآن سلام ميکند.
از جمهوري اسلامي ايران امسال يک بچه 5 ساله (آقاي سيد محمد حسين طباطبايي) براي تشويق به مکه رفت. خداوند به ايشان نظر فرموده و هرچه از او سؤال ميشود از قرآن جواب ميدهند. ميگوييم: بفرماييد بنشينيد، آيه قرآن ميآورد… (البته ما حافظ قرآن داريم ولي نه اين رقمي. ميگويند دختر فضه تا 20 سال هرچه از او ميپرسيدند از قرآن جواب ميداد.) خبر رسيد به کشور صعودي. خاندان سلطنتي، وزير کشور، رجال کشوري، علماي صعودي، حافظان و استادان قرآن، اساتيد دانشگاه و… جلسهاي تشکيل دادند. اين بچه 5 ساله ايراني يک شيرين کاري کرد که وزير کشور صعودي بلند شد و گفت: من ته استکان ايشان را ميخواهم براي تبرک بخورم!! (کسي که تبرک به امام صادق(ع) را شرک ميداند) اين بچه 5 ساله يک کاري کرد که طرف ماند که چه بگويد! براي ايشان اسباب بازي خريده بود. گفت: از اين اسباب بازي خوشت آمد؟ (يک آيه در قرآن داريم که حضرت سليمان(ع) فرمود: «بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ» )نمل/36) شما با اين اسباب بازيها دلتان خوش است. «فَما آتانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِمَّا آتاكُمْ» (نمل/36) آنچه خدا به ما داده ارزشش بيشتر از چيزي است که به شما داده) آن بچه به وزير کشور صعودي اين آيه را خواند. چنان حالگيري کرد!
سلام نشانه ادب و احترام است. اصلا داريم: اگر کسي وارد شد و سلام نکرد به او سلام نکنيد. ولي چه خوب است که مردم را به سلام وادار کنيم. سلام نشانه هم خطي و هم فکري است. سلام نشانه صلح و مسالمت است. سلام نشانه تواضع و فروتني است. سلام يک شعار سياسي است. شعارها را بايد تکريم و تعظيم کرد: «وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ» )حج/32 (. هرچه گوشت و روغن گران ميشود، يک ديگ از ديگهاي عاشورا کم نميشود. مردم از همه چيزشان ميگذرند ولي از دينشان نميگذرند. و اين عشق الهي است.
4- لعن و نفرين در قرآن
در زيارت عاشورا 310 مرتبه سلام داريم. لعن هم داريم.
کمي هم راجع به لعنت صحبت ميکنم: لعنت يعني دور شدن از لطف خدا. وقتي ميگوييم: لعنت خدا بر تو باد يعني خداوند لطفش را از سر تو بردارد. اصلا در قرآن لعنت داريم يا نه؟! بله داريم. قرآن به گروهي لعنت کرده. من فقط آيات را ميخوانم و ترجمه نميکنم: «فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكافِرينَ» (بقره/89)، «أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمينَ» (هود/18)، «وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ» (رعد/25)، کساني که حق را کتمان ميکنند، قرآن ميفرمايد: «أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ» (بقره/159). افرادي که عقايد باطل دارند و ميگويند: «وَ قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْديهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا» (مائده/64) قرآن ميفرمايد: «لُعِنُوا». کساني که فريب ميدهند، به يهوديها خداوند فرمود که: شنبه ماهي نگيريد. شنبه حوض درست کردند و روز شنبه ماهيها را از راه دريا به داخل حوض ريختند و يکشنبه آنها را جمع کردند. و گفتند: ما شنبه ماهي نگرفتيم. قرآن ميفرمايد: «لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ» (نساء/47). پيمان شکنها مورد لعنت خدا هستند. کساني که پيغمبر(ص) را اذيت ميکردند مورد لعنت خدا هستند: «إِنَّ الَّذينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهيناً» (احزاب/57) پس لعنت در قرآن هست. مثلاً داريم: «وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَكُمْ» (محمد/22)، «أُولئِكَ الَّذينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ» (نساء/52) کساني که قطع رحم کنند مورد لعنت خدا هستند. انسانهاي لجباز را خدا لعنت ميکند. شايعه پراکنان، پيروي کنندگان از طاغوت مورد لعنت خدا هستند.
پس لعنت ريشه قرآني دارد. لعنت نشانه برائت، نهي از منکر، بغض، اعلام موضع… است.
در زيارت عاشورا ميخوانيم: «فلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسَّسَتْ أَسَاسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ» لعنت بر آن پيشتازان. دو پيشتاز در قرآن داريم. يکي پيشتازان در حق: «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ» (واقعه/11-10). اما پيشتازان در باطل: «فلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسَّسَتْ أَسَاسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ» لعنت خدا بر کسي که ريشه ظلم را به وجود آورد. در غدير خم پيغمبر(ص) دست علي(ع) را بالا برد و فرمود: بعد از من رهبرتان علي(ع) است. حرف پيغمبر(ص) را گوش ندادند و فرزند آنها هرمله (حرمله) شد که حضرت علي اصغر 6 ماهه را به شهادت رسانيد.
5- تذكراتي پيرامون عزاداري
مواظب باشيم که از خط رهبري جدا نشويم. رهبر ميگويد: قمه نزنيد. درست است که شما عشق امام حسين(ع) را داريد. ولي اروپاييها فيلم قمه زدن شما را نگاه ميکنند و ميگويند: مسلمانها خود آزاري دارند. اينها وحشي هستند. براي جمهوري اسلامي بد است. آنها از عشق شما اطلاع ندارند.
در مورد عزاداري نکاتي به عرضتان ميرسانم: 1- بهداشت رعايت شود. 2- اشعار و روضههاي صحيح بخوانند. 3- ساعت عزاداري دير نشود. 4- بلندگوها مزاحم نباشند. 5- صداي عزاداري مردم را ناراحت نکند. 6- هيأتهاي عزاداري به هم راه بدهند. 7- عزاداري براي رقابت نباشد. ما از کجا ميدانيم که خداوند کدام را قبول ميکند! يک وقت ميبيني هيأت بچهها را خداوند قبول ميکند.
مقدار زيادي پول براي امام کاظم(ع) آوردند، پيرزني هم يکي دو ريال داد. امام فرمود: همين پول قبول است. من پولهاي ديگر را قبول ندارم.
جايي که خانمها نگاه ميکنند لخت نشويد. بچهها را حتما در عزاداريها شرکت دهيم. ديگها بر اساس رقابت نباشد. خدا نصيب شما هم کند زيارت امام حسين(ع) را. در حرم حضرت بودم که بلندگو گفت: همه ائمه (عليهم السلام) کشتي نجات هستند اما کشتي امام حسين(ع) سريعتر است)، همه امامان باب عظمت خداوند هستند اما حساب امام حسين(ع) جداست. حسين مال خودمان است. نماز در حرم امام حسين(ع) شکسته نيست. خوردن کمي از تربت امام حسين(ع) حرام نيست (لب زدن). در راه مکه اگر خطر وجود دارد واجب الحج نيستي اما براي کربلا حتي اگر خطر دارد ميشود مشقت کشيد و رفت (استقبال از خطر). تا کربلا را داشته باشيم انقلابي هستيم. امام حسين(ع) محاصره اقتصادي و نظامي و… شد ولي تن به ذلت نداد.
«والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر فراز «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ»
معنی ثارَ اللّه
ثارَ اللّه را به دو صورت می توانیم معنا کنیم: ثار [به تنهایی] به معنای خون است، اما وقتی می شود ثارالله به دو صورت معنا می شود:
سلام بر تو خون خدا. چرا خون خدا؟ مگر خدا خون دارد که امام حسین(علیه السلام) خون خدا باشد؟ جواب این است که: مگر خدا دست دارد که در قرآن می فرماید: «یَدُ اللَّـهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ»؛ دست خدا بالای دست هاست. (سوره فتح آیه ۱۰) یا در زیارت نامه های مختلف داریم، مانند زیارت نامه امیرالمومنین(علیه السلام) که: «السَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَیْنَ اللَّهِ النَّاظِرَهَ وَ یَدَهُ الْبَاسِطَهَ وَ أُذُنَهُ الْوَاعِیَهَ»؛ این هم به همان صورت است.
ثارالله یعنی کسی که خون خواه حسین(علیه السلام) است. خون خواه حسین(علیه السلام) کیست؟ یعنی کسی که به عنوان وَلیِّ دَم باشد. زمانی که شخصی را می کشند، شخص دیگری ولی دم اوست. خداوند می فرماید من ولی دم حسین(علیه السلام) هستم.
سئوال: ما در دعای ندبه داریم «أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ» یعنی امام زمان(ارواحنافداه) قرار است قیام کند که خون امام حسین(علیه السلام) را احیا کند. بالاخره خداوند خون خواه امام حسین(علیه السلام) است یا حضرت مهدی(ارواحنافداه)؟ جواب: در دنیا حضرت مهدی (ارواحنافداه) و در آخرت خداوند. زمانی که حضرت مهدی(ارواحنافداه) ظهور می کنند، رجعت هم اتفاق می افتد و امام حسین(علیه السلام) و یارانشان زنده می شوند. این خون خواهی در این دنیاست. اما آن دنیا چه؟ خداوند می فرماید: ثارَ اللَّهِ، آن دنیا من خون خواهم. من کسی هستم که قرار است خونِ حسین(علیه السلام) را مطالبه کند.
سوال: از کجا می گویید امام زمان در این دنیا خون خواه و ولی دم امام حسین است؟ جواب: از آیه ۳۳ سوره اسرا «وَ مَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا»؛ وقتی مظلومی کشته می شود، ولی او اجازه دارد، سلطان است و می تواند قصاص کند.
نتیجه اینکه: معنی ثارَ اللَّهِ به دو صورت است: ۱. ای حسینی(علیه السلام) که خون خدایی. ۲. ای حسینی(علیه السلام) که خون خواهِ تو خداست.
مظلومیت حضرت علی(علیه السلام)
«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ»؛ یعنی سلام بر تویی که خون خدایی و فرزندِ خون خدایی. یعنی حضرت علی(علیه السلام) هم خون خدا هستند. حضرت علی(علیه السلام) هم ثارالله حساب می شوند. چرا خداوند این الفاظ را برای این دو بزرگوار به کار برده است؟ برای امام حسین(علیه السلام) که مشخص است که برای چه به کار برده، زیرا امام حسین(علیه السلام) تمام خون خود و خانواده اش و یاران عزیرش را فدای خدا کرد و در راه خدا بخشید. اما حضرت علی(علیه السلام) نه تنها خون خودشان و خون همسرشان را فدا کردند، بلکه صبرِ بسیار پیشه کردند.
ما مظلوم تر از حضرت علی(علیه السلام) در تاریخ نداریم. آن سال هایی را که حضرت علی(علیه السلام) خانه نشین بودند، به کنار. در دوران حکومت ایشان، شما دیده اید که شخصی حاکم باشد و روی منبرها لعنش کنند؟!! زمانی که حضرت علی(علیه السلام) حاکم بود، ایشان را روی منبر لعن می کردند. چرا؟ چون ۷۵ روز بعد از شهادت حضرت علی (علیه السلام) صلح بین امام حسن(علیه السلام) و معاویه نوشته شد که یکی از مفادِ اصول آن این بود که در قنوتِ نمازها و خطبه های نماز جمعه ها لعن علی(علیه السلام) ممنوع شود. یعنی هم حضرت علی(علیه السلام) حاکم بوده و هم امام حسن(علیه السلام). با این وجود بر آن ها لعن می گفتند.
– آن قدر این لعن در خون مردم رسوخ کرده بوده که می گویند یک شخص که خطیب نماز جمعه بود در یکی از نمازها یادش رفته بود حضرت علی(علیه السلام) را لعن کند. در وسط بیابان یادش می افتد که من یادم رفت علی(علیه السلام) را لعن کنم. همان جا می ایستد برای همان دو نفری که با او بودند خطبه می خواند با لعن علی(علیه السلام). بعد به شکرانه این که یادش آمده لعن علی(علیه السلام) کند، در آن جا مسجد می سازد!!! این قدر این لعن در گوشت و پوست مردم رسوخ کرده بوده است.
– وقتی عمر بن عبدالعزیز می خواهد لعن حضرت علی(علیه السلام) را از منبرها بردارد، مدت ها فکر می کند که چگونه این کار را انجام دهد، که مردم شورش نکنند. به این نتیجه می رسد که این لعن را باید علما بردارند و فتوا دهند. به پزشکش می گوید: وقتی من علما را دعوت کردم، در جمع، از دختر من خواستگاری کن. آن موقع من می گویم که ما مسلمانیم و به یهودی دختر نمی دهیم. آن وقت تو می گویی چه طور تو دختر به یهودی نمی دهی ولی پیامبر(صلی الله علیه وآله) به یک کافر دختر داد؟ آن وقت علما می گویند علی(علیه السلام) که کافر نبود، بعد شما می گویید پس چرا روی منبر لعن علی(علیه السلام) می کنید؟ آن وقت علما هم فتوا می دهند.