eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
189.2هزار عکس
172.1هزار ویدیو
2هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
کیمیای تفکر جدال احسن؛ سنتی که نمی‌خواهند! تفکر این‌گونه برانگیخته می‌شود؛ با جدال احسن. از سویی، دو عالم دینی، یکی مروج و دیگری منتقد فلسفه، یعنی‌ آیت‌الله سیدرضی شیرازی با آیت‌الله سیدمحمدمهدی موسوی خلخالی پیرامون آراء به مباحثه می‌پردازند و در عین رفاقت، از مجادلات سهمگین نمی‌هراسند. سوی دیگر نیز، دو چهره ماندگار و ، دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی و دکتر سید محمد بلورچیان در پائیز ۱۳۹۵ در فرهنگستان علوم ایران پیرامون «وجود جرم» با یکدیگر جدل می‌کنند؛ و یکی که به مشرب حکمی نزدیک است می‌پندارد که «شیمیست نمی‌تواند با فیلسوف تفاهم کند» و دیگری که او را پوزیتویست می‌دانند، برای دستیابی به این تفاهم می‌کوشد. چنین جدل‌هایی، کیمیای احیاء تفکر در ایران امروز است. تاریخ‌دانان زبده اتفاق‌نظر دارند که تمدن اسلامی طی پنج قرن از سال‌های ۷۰۰ تا ۱۲۰۰.م پیشاهنگ جهان بود و از دل همین سنت فکری به قله‌های معرفت رسید. ، مورخ شهیر آمریکایی معتقد است که دنیای اسلام به سبب قدرت جذب اندیشه‌های گوناگون، نه تنها به لحاظ نیرو، نظم، بسط قلمرو، اخلاق نیک، قوانین منصفانه، تساهل فکری و تحقیقات علمی پیشرو بود، بلکه به همین دلیل نفوذی انکارناپذیر بر دنیای مسیحی داشت و اروپایی‌ها سرانجام دریافتند که باید از «شیوه آموزشی» آ‌ن‌ها اقتباس کنند؛ الگویی که بعدها در خود سرزمین‌های اسلامی فروپاشید. همه این‌ها مدیون سنت در میان مسلمین بود که از ناب‌ترین سرچشمه‌های دینی و علمی ما می‌جوشید. ابوحامد ابن ابی الحدید در جلد بیستم شرح «نهج‌البلاغه» از حکمت‌های نقل کرده که جوانان خود را به و توصیه کنید. در بحارالانوار نیز آمده که امام صادق فرمود جدال به طور مطلق نهی نشده، بلکه از جدال غیر احسن نهی شده است؛ اما افسوس که چنین سنت تمدن‌سازی که چهار راه افکار و خاستگاه دانشمندان جامع بود، از سده‌های گذشته به تدریج رو به رفت و در نتیجه آن جامعه ایرانی به بحران فراموشی دچار گشت و دریغا که در عصر ما، با پایان نسلی طلایی از متفکران جسور، آخرین شعله‌های تفکر نیز رو به خاموشی است. حتی اگر به ظاهر، موافقان و مخالفان فلسفه با یکدیگر‌ به تفاهمی نرسند، یا فیلسوفانی چون دکتر با شیمیست‌هایی چون دکتر زبان مشترکی نیابند، باز هم احیاء و ترویج این سنت، سازنده است. 📝 پیام فضلی‌نژاد ✅صدای انقلاب را از اینجا بشنوید
هدایت شده از mesaghمیثاق
💢 تفاوت جوهری امام خمینی با دیگر علماء علامه : این سخن خواجه نصیر در وصف عبارات مرحوم بو علی ( ) است. او در مقامات العارفین اشارات در مورد می گوید: حشٌ بشٌ بسّامٌ وَ هُوَ شُجاع وَ کَیفَ لا وَ هُوَ بِمُعزلِ عَنْ تَقیَّهِ المَوت. عارف از موت تقیّه ای ندارد. خصوصیّت بارز امام (رضوان الله علیه) این بود که از مرگ نمی ترسید؛ چون مرگ ارادی را تجربه کرده بود . وقتی مرگ ارادی را تجربه کرده بود ، وقتی که ترس از مرگ نباشد ، انسان چیزی کم نمی آورد و بقیه مسائل برای او حلّ است . از این رو در مورد تبعیدشان بعد از واقعه ۱۵ خرداد می فرمودند : این ها می ترسیدند ، من نمی ترسیدم . هم چنین در واقعه ۲۵ شوال که عوامل رژیم پهلوی بعضی از طلاب را مجروح کردند و بعضی را به شهادت رساندند و بسیاری از آقایان ترسیدند و گفتند: وقت تقیّه است و ساکت شدند، اعلامیه امام در فردای آن روز که در آن خطاب به رژیم فرمودند : شما روی مُغول را سفید کردید! کسی که از مرگ نترسد، چنین آثاری دارد: اَلْعارِفُ شُجاعٌ‌ کَیفَ لا وَ هُوَ بِمُعزِلٍ عَنْ تَقیَّهِ المَوت. و کسی از مرگ طبیعی نمی ترسد، که بالاتر اش را تجربه کرده باشد، و آن مرگ ارادی است. انسان وقتی امیال اش را اِماته کند ، متحرّک بِالهَواء نباشد، متحرّک بِالهَوس نباشد ، متحرّک بِالمِیل نباشد ، بلکه متحرّک بِالولایه باشد ، از مرگ هراسی ندارد . وقتی که از مرگ هراسی نداشت ، چنین می شود . در انجام وظیفه آن چه که جلوی دیگران را می گرفت و می گیرد ، همان ترس از مرگ است. بنده در همان بحبوحه قیام ایشان رفتم خدمت یکی از مراجع که از اساتید من هم بودند. دیدم بحار مرحوم علامه مجلسی را باز کرده اند و مشغول مطالعه بحث تقیّه هستند. او گرچه ممکن بود بحثی از جهاد و مبارزه و فداکاری مطرح کند، ولی حرف جهاد را می زد و فکر تقیّه در ذهنش بود. امّا امام حرف جهاد را می زد، فکر جهاد را می کرد، و قلبش برای جهاد می تپید.
هدایت شده از mesaghمیثاق
💢 تفاوت جوهری امام خمینی با دیگر علماء علامه : این سخن خواجه نصیر در وصف عبارات مرحوم بو علی ( ) است. او در مقامات العارفین اشارات در مورد می گوید: حشٌ بشٌ بسّامٌ وَ هُوَ شُجاع وَ کَیفَ لا وَ هُوَ بِمُعزلِ عَنْ تَقیَّهِ المَوت. عارف از موت تقیّه ای ندارد. خصوصیّت بارز امام (رضوان الله علیه) این بود که از مرگ نمی ترسید؛ چون مرگ ارادی را تجربه کرده بود . وقتی مرگ ارادی را تجربه کرده بود ، وقتی که ترس از مرگ نباشد ، انسان چیزی کم نمی آورد و بقیه مسائل برای او حلّ است . از این رو در مورد تبعیدشان بعد از واقعه ۱۵ خرداد می فرمودند : این ها می ترسیدند ، من نمی ترسیدم . هم چنین در واقعه ۲۵ شوال که عوامل رژیم پهلوی بعضی از طلاب را مجروح کردند و بعضی را به شهادت رساندند و بسیاری از آقایان ترسیدند و گفتند: وقت تقیّه است و ساکت شدند، اعلامیه امام در فردای آن روز که در آن خطاب به رژیم فرمودند : شما روی مُغول را سفید کردید! کسی که از مرگ نترسد، چنین آثاری دارد: اَلْعارِفُ شُجاعٌ‌ کَیفَ لا وَ هُوَ بِمُعزِلٍ عَنْ تَقیَّهِ المَوت. و کسی از مرگ طبیعی نمی ترسد، که بالاتر اش را تجربه کرده باشد، و آن مرگ ارادی است. انسان وقتی امیال اش را اِماته کند ، متحرّک بِالهَواء نباشد، متحرّک بِالهَوس نباشد ، متحرّک بِالمِیل نباشد ، بلکه متحرّک بِالولایه باشد ، از مرگ هراسی ندارد . وقتی که از مرگ هراسی نداشت ، چنین می شود . در انجام وظیفه آن چه که جلوی دیگران را می گرفت و می گیرد ، همان ترس از مرگ است. بنده در همان بحبوحه قیام ایشان رفتم خدمت یکی از مراجع که از اساتید من هم بودند. دیدم بحار مرحوم علامه مجلسی را باز کرده اند و مشغول مطالعه بحث تقیّه هستند. او گرچه ممکن بود بحثی از جهاد و مبارزه و فداکاری مطرح کند، ولی حرف جهاد را می زد و فکر تقیّه در ذهنش بود. امّا امام حرف جهاد را می زد، فکر جهاد را می کرد، و قلبش برای جهاد می تپید.
9.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️ سخن نغز و پرمغز شیخ الرئیس در مورد امام علی (علیه السلام) _ استاد ابراهیمی