eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
185.2هزار عکس
167.1هزار ویدیو
1.9هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از mesaghمیثاق
🌴 🔴📢 نقدی بر دنیای فکری حجاریان (ها) با دو وجه «گفتمان» آن و «دستاوردهای» آن شناخته میشود. بسیاری در پاسخ به نقد اصلاحات، منتقدان را به اصلاحات به مثابه جوهر و هویت اصلاحات ارجاع میدهند با این استدلال که آنچه در صحنه عمل و بعنوان اصلاحات می بینید، جوهر و هویت آن نیست! جوهر و هویت آن، ایده اصلاحات از لحاظ گفتمانی و نظری است! خود یکدیگر را به «اصلاح طلبان گفتمانی» و «اصلاح طلبان کانفورمیست» تقسیم میکنند. ها را اصلاح طلبانی میدانند که در هستند، منصب گرفته اند، رانت میگیرند، حقوق میگیرند و.. و طلبان_گفتمانی را کسانی میدانند که وار، در حاشیه قدرت به ترسیم خط و خطوط و شاخص های اصلاح طلبی مشغولند! در آخرین تز خود، با تفکیک تلویحی این دو نوع اصلاح طلب، پیشنهاد کرده برای وا نرفتن اصلاحات، هسته سختی از اصلاح طلبان مدل گفتمانی تشکیل شود تا جامعه، اصلاحات را به چشم دومی ها نبیند و قضاوت نکند! هدف از این تز را بعدا توضیح خواهم داد. تکلیف اصلاح طلبان کانفورمیست و جذب قدرت شده مشخص است. چه در دولت 8 ساله و چه در دولت 5 ساله ، و چه حتی در دوران پشت پردگی اصلاح طلبان برای دولت ، کشور شاهد بدترین عملکرد اقتصادی، افزایش شکاف طبقاتی و پایمال شدن عدالت، رواج فسادهای مالی، و بدترین سیاست ها در عرصه خارجی بوده است. آنها خود نیز از ضعف کشورداری خود مطلع اند و به همین دلیل، تقلا میکنند خود را از دولت اعتدال، از اصلاح طلبان کانفورمیست و عملگرا و.. جدا کنند. 🔻اما اگر قرار باشد اصلاحات را با گفتمانش بشناسیم، طبعا باید مختصات فکری اصلاح طلبان گفتمانی و افرادی نظیر حجاریان را بشکافیم. آنها تعریفشان از اصلاحات چیست؟! اصلاحات را در چه میدانند؟! هدفشان از اصلاحات چیست؟! سقف و نقطه نهایی اصلاح طلبی را در کجا میدانند؟! ✅ اصلاح طلبان گفتمانی، اصلاحات را دستیابی به حکومت ، ، و میدانند. دستگاه فکری اصلاح طلبان گفتمانی که چهره بارز آنها افرادی نظیر حجاریان است، بر سه ستون اصلی قرار دارد: ، و مشخصا ، بت وارگی و معصومیت ، و قداست . حجاریان معتقد است " جوهر اصلاحات توسعه سیاسی با همه لوازم‌اش است" و "توسعه و نوسازی سیاسی" اصلاحات است! او صریحا در مقاله «صدای جمهور، صدای معصوم» بیان میکند: " اعتبار قانون، نه از شارع و نص بلکه از رای به دست می آید". همچنین وی در مصاحبه ای با رسانه "عصر امروز" در پاسخ به سوالی درباره ملاک قانونگذاری، صراحتا "عرف" را ملاک میداند حتی اگر روزی عرف امور ضداخلاقی مثل همجنس بازی و.. را بپذیرد. به همه اینها، کمی ایرانیت هم اضافه کنید. این پیشنهاد خود اوست. اصلاحات ترکیبی از کمی ، کمی و کمی ! اما میخواهم این خمیرمایه فکری و گفتمانی اصلاحات را اندکی محک بزنیم و ورز دهیم. 1⃣ یک. نوسازی و توسعه سیاسی تئوری توسعه، در واقع، نسخه نظریه پردازان غربی دهه 1970 برای مدرنیزاسیون و صنعتی شدن کشورهای جهان سوم است. آنها مدلها و تیپ های مختلفی از توسعه را برای کشورهای مختلف جهان سوم تجویز کردند تا این کشورها هم شبیه کشورهای توسعه یافته شوند. برای یک کشور «توسعه درونزا»، برای دیگری «توسعه برونزا»، برای آن یکی «توسعه کاردوزو و ترکیبی»، «تجارت آزاد»، «توسعه پایدار»، «اقتصاد دموکراسی محور» و.. اما آنچه در عمل اتفاق افتاد، بسیار متفاوت از ساحت تئوریک بود. با نسخه توسعه آمریکایی (جانشینی صادرات) و خروج یک شبه سرمایه گذاران خارجی، به ویرانه ای اقتصادی تبدیل شد که تا یک دهه مشغول آواربرداری بود. لخ والسا با استراتژی دموکراسی محور نه تنها به شکوفایی اقتصادی نرسید که اینک به همراه ضعیفترین کشور اروپایی است. ، و.. با استراتژی جایگزینی واردات، تا دو دهه مقروض های دائمی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول شدند. نسخه برای ایران «توسعه سیاسی» با هدف تغییر ساختار سیاسی و تغییر جامعه و فرهنگ سیاسی مردم (تحت عنوان جامعه مدنی) بود. آنچه به صورت رسمی در دولت خاتمی دنبال میشد و پس از آن هم توسط اصلاح طلبان ادامه یافت. ادامه دارد.. 🇮🇷 https://eitaa.com/mesagh
⭕️تهران، دیگر یک شهر فرهنگی نیست/ ایران فرهنگی با خطر تجزیه روبه‌روست/ تضاد، موجب حرکت است 👤پیام فضلی‌نژاد مدیرمسئول مجله «نقد اندیشه» 🔹تضاد، موجب حرکت است. جامعه فکریِ زنده، جامعه تضادهاست که قدرت تغییر دارد. اگر با یکسان‌سازیِ فرهنگ و قدرت، و به صورت تصنعی و کنترل‌شده، غیریت‌ها را سرکوب کنیم، آن تضادها از اساس از بین نمی‌روند، بلکه جامعه خود را به قعر رکود می‌کشانیم. 🔹با درس‌هایی که از گذشته گرفته‌ایم، حکمرانی فرهنگی ما در این روزگار، دیگر نباید تضادها را تهدید بداند، بلکه باید آن‌ها را فرصت تلقی کند، چرا که هویت تاریخی وام‌دار همین تضادها، تعارض‌ها و تفاوت‌هایی است که تجلی «وحدت در عین کثرت» به شمار می‌روند. 🔹تهران، دیگر یک نیست، بلکه یک پاساژ بزرگ است و نقش الهام‌بخش آن افول کرده است. نمی‌توان مانند دهه‌های قبل برای زایش‌های فکری، امید چندانی به تهران داشت و اگر روند فعلی ادامه یابد، تهران تمام می‌شود. ناگزیر باید به مرکزگریزی فرهنگی و برقراری موازنه‌ جدید اندیشید. 🔹دولت‌های ما در ۳۰ سال گذشته، مرزهای فرهنگی ایران را تقلیل داده‌اند و کرده‌اند. تجزیه ایران فرهنگی، مقدمه تجزیه و ماست. 🔹مسئولیت چنین فاجعه‌ای نیز بر عهده هواداران تئوری است؛ کسانی که امروزه در حاکمیت کم تعداد نیستند و قدرت در دست آنهاست. 🔹هواداران تئوری «قدرت منهای فرهنگ» گمان می‌کنند که امنیت، در مقام قدرت سخت، همهٔ اقتدار است. در حالی که روی دیگر اقتدار، فرهنگ است که منشا قدرت نرم در جهان به شمار می‌رود. آن‌ها با این خطای محاسبا