هدایت شده از mesaghمیثاق
🌴 #کانال_میثاق_در_نرم_افزار_eitaa
🔴📢 نقدی بر دنیای فکری حجاریان (ها)
#اصلاحات با دو وجه «گفتمان» آن و «دستاوردهای» آن شناخته میشود. بسیاری در پاسخ به نقد اصلاحات، منتقدان را به #گفتمان اصلاحات به مثابه جوهر و هویت اصلاحات ارجاع میدهند با این استدلال که آنچه در صحنه عمل و بعنوان #عملکرد اصلاحات می بینید، جوهر و هویت آن نیست! جوهر و هویت آن، ایده اصلاحات از لحاظ گفتمانی و نظری است!
#اصلاحطلبان خود یکدیگر را به «اصلاح طلبان گفتمانی» و «اصلاح طلبان کانفورمیست» تقسیم میکنند. #کانفورمیست ها را اصلاح طلبانی میدانند که در #قدرت هستند، منصب گرفته اند، رانت میگیرند، حقوق میگیرند و.. و #اصلاح طلبان_گفتمانی را کسانی میدانند که #افلاطون وار، در حاشیه قدرت به ترسیم خط و خطوط و شاخص های اصلاح طلبی مشغولند!
#حجاریان در آخرین تز خود، با تفکیک تلویحی این دو نوع اصلاح طلب، پیشنهاد کرده برای وا نرفتن اصلاحات، هسته سختی از اصلاح طلبان مدل گفتمانی تشکیل شود تا جامعه، اصلاحات را به چشم دومی ها نبیند و قضاوت نکند! هدف از این تز را بعدا توضیح خواهم داد.
تکلیف اصلاح طلبان کانفورمیست و جذب قدرت شده مشخص است. چه در دولت 8 ساله #خاتمی و چه در دولت 5 ساله #روحانی، و چه حتی در دوران پشت پردگی اصلاح طلبان برای دولت #هاشمی، کشور شاهد بدترین عملکرد اقتصادی، افزایش شکاف طبقاتی و پایمال شدن عدالت، رواج فسادهای مالی، و بدترین سیاست ها در عرصه خارجی بوده است. آنها خود نیز از ضعف کشورداری خود مطلع اند و به همین دلیل، تقلا میکنند خود را از دولت اعتدال، از اصلاح طلبان کانفورمیست و عملگرا و.. جدا کنند.
🔻اما اگر قرار باشد اصلاحات را با گفتمانش بشناسیم، طبعا باید مختصات فکری اصلاح طلبان گفتمانی و افرادی نظیر حجاریان را بشکافیم. آنها تعریفشان از اصلاحات چیست؟! اصلاحات را در چه میدانند؟! هدفشان از اصلاحات چیست؟! سقف و نقطه نهایی اصلاح طلبی را در کجا میدانند؟!
✅ اصلاح طلبان گفتمانی، اصلاحات را دستیابی به حکومت #قانون، #اخلاق، #دموکراسی و #تحزب میدانند. دستگاه فکری اصلاح طلبان گفتمانی که چهره بارز آنها افرادی نظیر حجاریان است، بر سه ستون اصلی قرار دارد:
#نوسازی، #توسعه و مشخصا #توسعه_سیاسی، بت وارگی #دموکراسی و معصومیت #جمهور، #سکولاریسم و قداست #عرف.
حجاریان معتقد است " جوهر اصلاحات توسعه سیاسی با همه لوازماش است" و "توسعه و نوسازی سیاسی" #هسته_سخت اصلاحات است! او صریحا در مقاله «صدای جمهور، صدای معصوم» بیان میکند: " اعتبار قانون، نه از شارع و نص بلکه از رای #مردم به دست می آید". همچنین وی در مصاحبه ای با رسانه "عصر امروز" در پاسخ به سوالی درباره ملاک قانونگذاری، صراحتا "عرف" را ملاک میداند حتی اگر روزی عرف امور ضداخلاقی مثل همجنس بازی و.. را بپذیرد. به همه اینها، کمی ایرانیت هم اضافه کنید. این پیشنهاد خود اوست. اصلاحات ترکیبی از کمی #سکولاریسم، کمی #جمهوریت و کمی #ایرانیت!
اما میخواهم این خمیرمایه فکری و گفتمانی اصلاحات را اندکی محک بزنیم و ورز دهیم.
1⃣ یک. نوسازی و توسعه سیاسی
تئوری توسعه، در واقع، نسخه نظریه پردازان غربی دهه 1970 برای مدرنیزاسیون و صنعتی شدن کشورهای جهان سوم است. آنها مدلها و تیپ های مختلفی از توسعه را برای کشورهای مختلف جهان سوم تجویز کردند تا این کشورها هم شبیه کشورهای توسعه یافته شوند. برای یک کشور «توسعه درونزا»، برای دیگری «توسعه برونزا»، برای آن یکی «توسعه کاردوزو و ترکیبی»، «تجارت آزاد»، «توسعه پایدار»، «اقتصاد دموکراسی محور» و.. اما آنچه در عمل اتفاق افتاد، بسیار متفاوت از ساحت تئوریک بود. #مالزی با نسخه توسعه آمریکایی (جانشینی صادرات) و خروج یک شبه سرمایه گذاران خارجی، به ویرانه ای اقتصادی تبدیل شد که تا یک دهه مشغول آواربرداری بود. #لهستان لخ والسا با استراتژی دموکراسی محور نه تنها به شکوفایی اقتصادی نرسید که اینک به همراه #یونان ضعیفترین کشور اروپایی است. #برزیل، #آرژانتین و.. با استراتژی جایگزینی واردات، تا دو دهه مقروض های دائمی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول شدند.
نسخه برای ایران «توسعه سیاسی» با هدف تغییر ساختار سیاسی و تغییر جامعه و فرهنگ سیاسی مردم (تحت عنوان جامعه مدنی) بود. آنچه به صورت رسمی در دولت خاتمی دنبال میشد و پس از آن هم توسط اصلاح طلبان ادامه یافت.
ادامه دارد..
#کانال_میثاق_در_نرم_افزار_eitaa 🇮🇷
https://eitaa.com/mesagh
⭕️تهران، دیگر یک شهر فرهنگی نیست/ ایران فرهنگی با خطر تجزیه روبهروست/ تضاد، موجب حرکت است
👤پیام فضلینژاد مدیرمسئول مجله «نقد اندیشه»
🔹تضاد، موجب حرکت است. جامعه فکریِ زنده، جامعه تضادهاست که قدرت تغییر دارد.
اگر با یکسانسازیِ فرهنگ و قدرت، و به صورت تصنعی و کنترلشده، غیریتها را سرکوب کنیم، آن تضادها از اساس از بین نمیروند، بلکه جامعه خود را به قعر رکود میکشانیم.
🔹با درسهایی که از گذشته گرفتهایم، حکمرانی فرهنگی ما در این روزگار، دیگر نباید تضادها را تهدید بداند، بلکه باید آنها را فرصت تلقی کند، چرا که هویت تاریخی #ایران_فرهنگی وامدار همین تضادها، تعارضها و تفاوتهایی است که تجلی «وحدت در عین کثرت» به شمار میروند.
🔹تهران، دیگر یک #شهر_فرهنگی نیست، بلکه یک پاساژ بزرگ است و نقش الهامبخش آن افول کرده است. نمیتوان مانند دهههای قبل برای زایشهای فکری، امید چندانی به تهران داشت و اگر روند فعلی ادامه یابد، تهران تمام میشود. ناگزیر باید به مرکزگریزی فرهنگی و برقراری موازنه جدید اندیشید.
🔹دولتهای ما در ۳۰ سال گذشته، مرزهای فرهنگی ایران را تقلیل دادهاند و #تجزیه کردهاند. تجزیه ایران فرهنگی، مقدمه تجزیه #ایرانیت و #اسلامیت ماست.
🔹مسئولیت چنین فاجعهای نیز بر عهده هواداران تئوری #قدرت_منهای_فرهنگ است؛ کسانی که امروزه در حاکمیت کم تعداد نیستند و قدرت در دست آنهاست.
🔹هواداران تئوری «قدرت منهای فرهنگ» گمان میکنند که امنیت، در مقام قدرت سخت، همهٔ اقتدار است. در حالی که روی دیگر اقتدار، فرهنگ است که منشا قدرت نرم در جهان به شمار میرود.
آنها با این خطای محاسبا