eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.4هزار دنبال‌کننده
198.7هزار عکس
183.6هزار ویدیو
2هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 جرقه‌های طومارپیچ ✍️ 🔹 در مقابل سپاهیان ابوسفیان، مدینه در لاک دفاعی فرو رفته، در حلقه‌ محاصره‌ی نظامی گرفتار شده و در موضع ضعف قرار داشت. 🔸 در جدال سنگی سخت با کلنگ پیامبر (ص) برای حفر خندق، سه جرقه‌‌ی پیاپی برخاست و قوه‌ عاقله‌ عالم را به مکاشفه برد تا فتح ایران و روم و یمن را در آن آتش‌پاره‌ها ببیند و پیروانش را به گسترش اسلام بشارت دهد. ✅ منافقین اما در دل، او را نیشخند می‌زدند که محاصره‌ی نظامی کجا و فتح امپراطوری‌ها کجا! آنچه پیامبر (ص) در جرقه‌های کلنگ دید، منافقین در بدر و احد و خندق ندیدند. 🔹 آتش جنگ تحمیلی تازه فروکش کرده بود و ایران کشوری جنگ‌زده بود که امام خمینی (ره) به امپراطوری بلوک شرق نامه نوشت و آینده‌ شوروی و کمونیسم را عبرتِ موزه‌ تاریخ سیاسی جهان دانست. 🔸 لابد کمونیست‌های وطنی در آن روز به سخره می‌گفتند انقلابی جنگ‌زده کجا و فروپاشی یک ابرقدرت کجا! امام، صدای خورد شدن استخوان‌های مارکسیسم را در هیاهوی عالم به وضوح شنیده بود. آنچه امام در خشت خام مکاتب مادی دید، گورباچف در آینه‌ی ابرقدرتی ندید. ✅ در چنبره‌ کارزار فشار حداکثری و در اوج سخت‌ترین تحریم‌های بشری علیه ملت ایران، امام خامنه‌ای سرنوشت آمریکا را همان سرنوشت کشتی تایتانیک دانست که غرق خواهد شد. لیبرال‌هایی که رو به کدخدا سجاده می‌اندازند، به استهزاء در این گفته می‌نگرند که فشار تحریم اقتصادی کجا و پیش‌بینی غرق شدن ینگه‌ دنیا کجا! یقینا آنچه امام خامنه‌ای در جرقه‌های شورش داخلی آمریکا می‌بیند، غرب‌پرستان در ثبات مهد لیبرال دموکراسی نمی‌بینند. 💢 در پرتو جرقه‌‌ای، می‌توان طومار نظامات عالم را در هم پیچیده دید یا به اشارت نگاهی در هم پیچید. نظام تربیت الهی، دیده‌ها را تیزبین می‌کند. ➖➖➖➖➖➖➖ 📡 بهترین تحلیل‌های روز را در خیابان انقلاب بخوانید.👇 https://t.me/joinchat/AfthPTwgMHGpwWiF7qdfKA
🔴مدرس و سیر تا پیاز صحن علنی «اگر آن دورها را می‌بینم، بر شانه‌ی غول‌ها سوارم!» نیوتن که در فیزیک یگانه شده و احتمالا با اسلام بیگانه بود، آن‌قدر بی‌بخار نبود که حق پیشینیان را بر گرده‌اش سنگین نداند و با این جمله، فاتحه‌ای به زبان آنگلوساکسونی نثار جمله‌فاتحان علم نکند. اما باید فاتحه‌ی فرهنگی را خواند که در آن، مدرس‌ها را مثل اسکناس ده‌تومانی مدرس‌نشان، به بایگانی بی‌نشان‌های تاریخ سپرده است. مدرس با ریشه‌ی استبداد اژدهای پهلوی و استعمار روباه پیر درافتاد، اما مدرس‌پژوهی نسل ما محدود شد به همان اسکناس عتیقه؛ تا لابه‌لای ریش آن مرد بزرگ، دنبال اژدها و روباه بگردیم! مدرس که در دل‌نبستن به سراب دنیا آب‌دیده بود، در دریای متلاطم سیاست، ماهرانه شنا می‌کرد. زیرآب استبداد را می‌زد، اما در سیاست‌ورزی زیرآبی نمی‌رفت. سرهنگ نبود اما با همان یک دست عبای کرباسی، چکمه‌های رضاخانی را با ترفند حقوق‌دانی آچمز کرده بود. سردار سپه به او گفته بود: «از جان من چه می‌خواهی؟» و زهره‌دار جواب زهرداری به او داده بود که «می‌خواهم تو نباشی!» نگین انگشتری مجلس شورای ملی، زینت‌المجلس نبود. قیام و قعودش زلزله‌خیز بود و «دو دو»گفتن‌ها، نطق پیش از دستورش را متزلزل نمی‌کرد. مثل فولاد، نفوذناپذیر بود و پتک سرزنش در او هیچ اثری نداشت. آن‌قدر عرضه‌ داشت که رضاشاه قلدر را استیضاح کند! جنم مردم‌داری داشت و از فراری نبود. از مجلس که برمی‌گشت، سیر تا پیاز صحن علنی را می‌گذاشت کف دست اهل محل، تا به موکلان خود گزارش وکالت داده باشد. صداقتش عین کیاستش بود و کیاستش عین صداقتش. بادیگارد نداشت اما هیچ‌وقت گارد محافظه‌کارانه نگرفت. مدرس، دناپلاس با شیشه‌ی دودی و قفل مرکزی سوار نمی‌شد و خط ویژه برایش خط قرمز بود. با هیچ رجل وطنی مزدور در یک قاب نمی‌آمد؛ چه رسد به آن‌که بخواهد با اناث فرنگی‌مآب ناجور، سلفی بگیرد. ساختمان هرمی بهارستان، یکی از اهرام ثلاثه نیست که زبدگان بی‌حیات را در آن مومیایی کرده باشند. مجلس شورای اسلامی در «رأس امور» قرار نمی‌گیرد مگر خادمان ذی‌حیاتی از جنس مدرس، روی صندلی‌های سبزش نشسته باشند. 🔻متن کامل این یادداشت را در روزنامه مجازی حق دیلی به آدرس زیر بخوانید. http://haghdaily.ir/?nid=11&pid=32&type=0
🔴نماد کلید، چرخ سانتریفیوژ، دیوارکشی خیابانی، لوله کردن منتقدان، حمله‌ی گازانبری، دولت بی‌تفنگ، انتصابات اتوبوسی، شعار روی موشک، قبای ایتالیایی و امروز هم بیل به کمر تحریم؛ تا وقتی که خروار وعده‌ها روی گُرده‌ی مردم آوار است، اینها همه حکم ماله را خواهند داشت. مردم دولت می‌خواهند، نه سمساری! 😏 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 🔴📢 صدای انقلابیون انقلاب اسلامی را ازاینجابشنوید 🔻 با فوروارد کردن مطالب کانال، را به دوستانتان معرفی کنید . 🎋🌹 🌹☘🌺🌹🌿🍁🌸🌹🌼 https://eitaa.com/mesagh @mesagh 🌴🌴🌴 🗳 👈لطفا منتشرکنید
هدایت شده از mesaghمیثاق
دو روز پیش رهبر معظم انقلاب در مورد مدیریت تعرفه، گرا دادند اما گیرایی ما کم بود. مصائب مدیریتی این دولت مثنوی هفتاد من کاغذ است و عجیب نیست که چهارتکه کاغذ را نتوانند درست توزیع کنند. اراده‌‌ی مردم نصاب نظرسنجی‌ها را شکسته اما اراده‌‌ی دیگری در کار است تا محقق نشود. 🔻حضور مردم در ، انتقام از عاملین وضع موجود است. ✍ 🔴📢خلق حماسی انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری وششمین دوره شورای شهر وروستا برمردم همیشه درصحنه کشور مبارک باد 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 🔴📢 صدای انقلابیون انقلاب اسلامی را ازاینجابشنوید 🔻 با فوروارد کردن مطالب کانال، را به دوستانتان معرفی کنید . 🎋🌹 🌹☘🌺🌹🌿🍁🌸🌹🌼 https://eitaa.com/mesagh @mesagh 🌴🌴🌴 👈لطفا منتشرکنید 
فرعون که خود را خدای بنی‌اسرائیل می‌دانست، وقتی در شکاف نیل و در محاصره‌ی امواج سهمگین قرار گرفت، از خر شیطان پیاده شد و به پروردگار موسی (ع) ایمان آورد، هرچند که کار از کار گذشته بود. طالبان افغانستان را جارو کرده و کاخ ریاست‌جمهوری را گرفته و خرخره‌ی کابل را زیر دندان دارد، اما مشاور اشرف غنی همچنان دل از شیطان بزرگ نمی‌بُرد. آمریکایی که دُمش را روی کولش گذاشته و فرار چهارنعل را بر قرار ترجیح داده است. گاوهای شیرده خلیج‌فارس ببینند امنیتی که به بند خُرجین آمریکا وصل است، عاقبت به پوتین متجاوزان بند خواهد شد. همان‌ها که سیلی عین‌الاسد، انتقام خون شهید فخری‌زاده و تقابل‌به‌مثل خرابکاری نطنز را «تله‌ی تنش» می‌دانستند، امروز فریاد واکابلستانا سر می‌دهند تا ایران را وارد باتلاق افغانستان کنند. فردا که آوارگان کشور همسایه در پناه رأفت جمهوری اسلامی قرار گیرند، همین‌ها معترض می‌شوند که چرا نان‌خور و سربار برای خود تراشیده‌ایم. ، جانستان پارسی‌زبانان است و امنیت آن آرزوی ایران‌دوستان. شرط امداد، ابتدا قیام بالنفس مردم افغان و سپس درخواست رسمی دولت مردمی آنهاست. پوست‌موز غربگرایانی که در بغل آمریکا غش می‌کنند هیچگاه زیر پای دکترین امنیت ملی ایران قرار نمی‌گیرد. ✍️ 🛑📢 پویش_مردمی_محاکمه_روحانی_🔰 https://eitaa.com/joinchat/2802974849Gd08c28cee7 👈 👈 👈 _رهبری‌ https://eitaa.com/mesagh @mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
🔴 تانک انقلاب لایی کشید! عاقبت لایی‌کشی یکی‌در‌میان قوانین و آئین‌نامه‌ها همین است. در قضیه انتصاب پر داستان شهردار تهران، جریان انقلاب با چشم‌پوشی بر مدرک تحصیلی غیرمرتبط زاکانی و سوابق ناکافی اجرائی او در حوزه مدیریت شهری، خود را به آن راه زد و سر و ته ماجرا را با سلام و صلوات به هم آورد. مشکل ما همین شتر دیدی ندیدی قبیله‌ای‌ست. مشکل وضع استانداردهای دوگانه‌ی رفتاری و موضعی در مقابل جبهه‌ی خودی و غیرخودی است. مشکل پیچاندن قانون برای چپاندن دوستان در مناصب مرتبط و نامرتبط و گیر سه پیچ دادن به رقیبان برای پایین کشیدن آنها از قدرت است. توجیه بیخود و بی‌منطق شبیه دروغ است؛ زیر بار اولین توجیه که رفتی، مجبوری تن به توجیهات بعدی بدهی. از کنار انتصاب پرحاشيه‌ی شهردار تهران که به‌سادگی گذشتیم، حالا نوبت به توجیه انتصاب داماد نورچشمی او به جایگاه دستیار ویژه شهردار می‌رسد. دامادی که لابد پله‌های شایسته‌سالاری را دوتایکی طی کرده و از پدرخانم ضدباندباز و ضدفامیل‌بازش حکم گرفته! ادعای اینکه دستیار ویژه‌ی شهردار تهران قرار است مفت‌و‌مجانی و فی‌سبیل‌الله کار کند، ادامه‌ی سلسله‌توجیهات و سینه‌خیز رفتن بعد از زمین خوردن است. 🔻آقای زاکانی عزیز! پالسی که شما با این انتصاب مخابره می‌کنید، در حالت خوشبینانه اینگونه تعبیر می‌شود که در مملکت، قحط‌الرجال است و آدم مورد اعتماد و کاربلد در بین غیرفامیل شما پیدا نمی‌شود. با نگاه بدبینانه شما در حال تبدیل شدن به آنتی‌تز خود هستید و لوله‌ی تانک را سمت دستاوردهای مجاهدانه‌ی خود گرفته‌اید. برادر عزیز! شما بجای کرنش در برابر قوانین و مقررات، به دنبال خمش قانون برای تسلط بر آن هستید. قدرت رسانه و فشار افکار عمومی را دست‌کم گرفته‌ و بازتاب فعل خود را در اذهان مردم جامعه ناچیز پنداشته‌اید. این رویه‌ی ناصواب را متوقف کرده و آب رفته را به جوی باز گردانید. خود را اصلاح کنید تا حمایت مردم را پشت خود احساس کنید. ✍‌
🔴از ابلاغ نامه‌ی امام به گورباچف تا اقامه‌ی نماز رئیسی در کرملین درست ٣٣ سال پیش در چنین روزهایی یک فقیه برجسته، یک حقوق‌دان کارکشته و یک زن مبارز اجازه یافتند که حامل پیامی مکتوب از رهبر یک انقلاب نوپا و یک ملت جنگ‌زده برای رهبر امپراطوری بلوک شرق باشند و برای چند ساعت میهمان کرملین شوند. هر اتفاق شومی نظیر حادثه پرواز IR655 یا سرنوشت نامعلوم امام موسی صدر ممکن بود در انتظار آنها باشد. وقتی قرائت محتوای نامه به شنیده شدن صدای خرد شدن استخوان‌های کمونیسم رسید، سنگینی کوه‌مانند فضا را می‌شد بر دوش حاملان نامه احساس کرد. سفرای امام بلافاصله بعد از آن دیدار نماز را بدون فوت وقت در فرودگاه مسکو اقامه کردند و به ایران بازگشتند. درست ٣ سال بعد، اتحاد جماهیر شوری از هم فرو پاشید و کمونیسم در موزه‌ی تاریخ جا خوش کرد. آن سفر بی‌بدیل و آن نامه‌ی بی‌نظیر اما بر صفحه‌های کتاب تاریخ جاودانه شد. امروز ایران در آشوب هزار فتنه‌ی خاورمیانه، لنگرگاه ثبات و گرانی‌گاه امنیت شده است. معادلات چندوجهی منطقه بدون محاسبات و بازیگری ایران حل نمی‌شود. آرمان‌های دوربرد انقلاب اسلامی که روزی در مشکل تامین سیم‌خاردار برای جنگ تحمیلی گیر کرده بود، امروز به مدد امنیت زیر غرش موشک‌های نقطه‌زن، صادر می‌شود. پای روسیه را که تازه از خاکستر شوروی بلند شده و جان گرفته، ایران به منازعات سوریه و جنگ با غول داعش باز کرد. یک مجاهد انقلابی [و نه یک دیپلمات قر و فری]، در جلسه‌ای دو جانبه پوتین را متقاعد کرد که صلاح روسیه در پیوستن به ایران در سوریه است. آنچه گورباچف نفهمید، پوتین شیرفهم شد. آمریکا که گور خود را با نقشه‌ی خاورمیانه‌ی جدید کنده و پایگاه‌هایش در منطقه یکی پس از دیگری در حال تخلیه است، ایران را کارت بازی روسیه در تعامل با خود جا می‌زند تا با پروپاگاندای رسانه‌ای هرگونه ارتباط خارج از پهنه‌ی استیلای خود را یک بازی دو سر باخت برای طرفین رابطه معرفی کند. چون دست آمریکا از منابع و منافع جمهوری اسلامی کوتاه شده، شعار «نه‌شرقی، نه‌غربی» را از مفهوم تهی شده معرفی می‌کند و تحقق آن را در نفی تعامل ایران با جهان می‌نمایاند. بلندگوهای داخلی آمریکا و آنها که برای او غش و ضعف می‌روند، امروز نگران شده‌اند که مبادا ایرانِ گرفتار در چنبره‌ی تحریم‌های ظالمانه آمریکا، به روسیه و چین باج سبیل بدهد! پیمان‌های اقتصادی منطقه‌ای و دوجانبه سم مهلکی برای آقایی دلار و نقطه‌ی گریز اقتصاد ایران از آسیب‌پذیری تحریم است و طبیعی است که بجای کف و سوت، صدای جیغ‌ بنفش از حنجره‌هایی که نذر غرب شده‌اند، متصاعد شود. دو روز پیش ابراهیم رئیسی در سالروز ابلاغ نامه‌ی تاریخی حضرت امام به گورباچف، در اثنای ملاقات ٣ ساعته با پوتین سجاده را بر گوشه‌ای از کاخ کرملین پهن کرد و نماز خواند. با صرفنظر از اینکه آنروزها چه بودیم و امروز به کجا رسیده‌ایم، این اتفاق شاید ارزش رسانه‌ای خاصی نداشته باشد. اما مرحومه مرضیه دباغ می‌تواند شهادت دهد که چگونه آن زمان در موضع خوف بودیم و امروز در جایگاه رجا. طبیعی است وقتی که قوی می‌شویم، خاطرات دوران ضعف از یادمان برود. آنچه که روزی برای ما آرزو بود، امروز تبدیل به خاطره شده است. اگر از حافظه‌ی تاریخی ملت حراست نکنیم، درک عظمت سیر تاریخی تحول ایران در روزمرگی تحلیل‌های آبکی از رخدادهای سیاسی گم می‌شود. ٣٣ سال پیش در چنین روزهایی دست امام روح الله صفحه‌ای دیگر از تاریخ را به نفع ملت ایران ورق زد. ✍‌‌
هدایت شده از mesaghمیثاق
🔴از ابلاغ نامه‌ی امام به گورباچف تا اقامه‌ی نماز رئیسی در کرملین درست ٣٣ سال پیش در چنین روزهایی یک فقیه برجسته، یک حقوق‌دان کارکشته و یک زن مبارز اجازه یافتند که حامل پیامی مکتوب از رهبر یک انقلاب نوپا و یک ملت جنگ‌زده برای رهبر امپراطوری بلوک شرق باشند و برای چند ساعت میهمان کرملین شوند. هر اتفاق شومی نظیر حادثه پرواز IR655 یا سرنوشت نامعلوم امام موسی صدر ممکن بود در انتظار آنها باشد. وقتی قرائت محتوای نامه به شنیده شدن صدای خرد شدن استخوان‌های کمونیسم رسید، سنگینی کوه‌مانند فضا را می‌شد بر دوش حاملان نامه احساس کرد. سفرای امام بلافاصله بعد از آن دیدار نماز را بدون فوت وقت در فرودگاه مسکو اقامه کردند و به ایران بازگشتند. درست ٣ سال بعد، اتحاد جماهیر شوری از هم فرو پاشید و کمونیسم در موزه‌ی تاریخ جا خوش کرد. آن سفر بی‌بدیل و آن نامه‌ی بی‌نظیر اما بر صفحه‌های کتاب تاریخ جاودانه شد. امروز ایران در آشوب هزار فتنه‌ی خاورمیانه، لنگرگاه ثبات و گرانی‌گاه امنیت شده است. معادلات چندوجهی منطقه بدون محاسبات و بازیگری ایران حل نمی‌شود. آرمان‌های دوربرد انقلاب اسلامی که روزی در مشکل تامین سیم‌خاردار برای جنگ تحمیلی گیر کرده بود، امروز به مدد امنیت زیر غرش موشک‌های نقطه‌زن، صادر می‌شود. پای روسیه را که تازه از خاکستر شوروی بلند شده و جان گرفته، ایران به منازعات سوریه و جنگ با غول داعش باز کرد. یک مجاهد انقلابی [و نه یک دیپلمات قر و فری]، در جلسه‌ای دو جانبه پوتین را متقاعد کرد که صلاح روسیه در پیوستن به ایران در سوریه است. آنچه گورباچف نفهمید، پوتین شیرفهم شد. آمریکا که گور خود را با نقشه‌ی خاورمیانه‌ی جدید کنده و پایگاه‌هایش در منطقه یکی پس از دیگری در حال تخلیه است، ایران را کارت بازی روسیه در تعامل با خود جا می‌زند تا با پروپاگاندای رسانه‌ای هرگونه ارتباط خارج از پهنه‌ی استیلای خود را یک بازی دو سر باخت برای طرفین رابطه معرفی کند. چون دست آمریکا از منابع و منافع جمهوری اسلامی کوتاه شده، شعار «نه‌شرقی، نه‌غربی» را از مفهوم تهی شده معرفی می‌کند و تحقق آن را در نفی تعامل ایران با جهان می‌نمایاند. بلندگوهای داخلی آمریکا و آنها که برای او غش و ضعف می‌روند، امروز نگران شده‌اند که مبادا ایرانِ گرفتار در چنبره‌ی تحریم‌های ظالمانه آمریکا، به روسیه و چین باج سبیل بدهد! پیمان‌های اقتصادی منطقه‌ای و دوجانبه سم مهلکی برای آقایی دلار و نقطه‌ی گریز اقتصاد ایران از آسیب‌پذیری تحریم است و طبیعی است که بجای کف و سوت، صدای جیغ‌ بنفش از حنجره‌هایی که نذر غرب شده‌اند، متصاعد شود. دو روز پیش ابراهیم رئیسی در سالروز ابلاغ نامه‌ی تاریخی حضرت امام به گورباچف، در اثنای ملاقات ٣ ساعته با پوتین سجاده را بر گوشه‌ای از کاخ کرملین پهن کرد و نماز خواند. با صرفنظر از اینکه آنروزها چه بودیم و امروز به کجا رسیده‌ایم، این اتفاق شاید ارزش رسانه‌ای خاصی نداشته باشد. اما مرحومه مرضیه دباغ می‌تواند شهادت دهد که چگونه آن زمان در موضع خوف بودیم و امروز در جایگاه رجا. طبیعی است وقتی که قوی می‌شویم، خاطرات دوران ضعف از یادمان برود. آنچه که روزی برای ما آرزو بود، امروز تبدیل به خاطره شده است. اگر از حافظه‌ی تاریخی ملت حراست نکنیم، درک عظمت سیر تاریخی تحول ایران در روزمرگی تحلیل‌های آبکی از رخدادهای سیاسی گم می‌شود. ٣٣ سال پیش در چنین روزهایی دست امام روح الله صفحه‌ای دیگر از تاریخ را به نفع ملت ایران ورق زد. ✍‌‌
🔴جهاد تبیین و بودجه‌های بی‌نام و نشان رهبر معظم انقلاب اغلب در گفتمان‌سازی، کلیدواژه‌‌های جدیدی خلق کرده و آن را در بیانات خود پربسامد می‌کنند تا توجه جامعه را به اهمیت مسأله‌ای جلب نموده و بستری برای پرداختن نخبگان، مردم و مسئولین به آن امر خطیر ذیل کلیدواژه‌ی ابداعی فراهم کنند. این یک تکنیک تبلیغی شناخته شده است که رهبری عزیز به خوبی از آن بهره می‌برند. کلیدواژه‌‌های ابداعی لزوما حاوی مفاهیم جدید نیستند، بلکه واژه‌های خلق شده گاهی یک لباس نو برای مسائل مهم اما مورد غفلت‌اند. «کرسی‌های آزاد اندیشی»، «جنبش نرم‌افزاری» و «رزمایش مواسات» نمونه‌هایی از عناوینی‌ست که رهبری معظم با هدف گفتمان‌سازی ابداع نموده‌اند. تنگ‌چشمی و سطحی‌نگری مخاطبان، بدترین نوع برخورد با عناصر ظاهری و تبلیغی گفتمان‌هاست. از آن بدتر، کج‌فهمی و برداشت کلیدواژه‌‌ای از بیانات عمیق رهبری توسط مسئولین است. اخیرا ایشان در سخنرانی‌های خود به مسأله‌ی «جهاد تبیین» اشاره نموده‌اند. مفهومی که به اهمیت بازتعریف مفاهیم اصلی و آرمان‌های اساسی اسلام و انقلاب برای نسل جدید و دنیای امروز در مواجهه با جنگ ترکیبی ادراکی و شناختی دستگاه تبلیغی دشمن معطوف است. فهم غلط از عنوان گفتمانی و فرو رفتن نهاد نخبگانی مجلس شورای اسلامی در واژگان، به تصویب «بودجه‌های بی‌نام و نشان» می‌انجامد که چون ناشی از جوگیری و لبیک‌های بدون فکر است، حتما حیف و میل خواهد شد. این یعنی هنوز مختصات جهاد تبیین برای متولیان امر فرهنگ کشور ناشناخته است و خود نیاز به تبیین دارد. پولکی کردن ارزش‌ها گاهی به الکی شدن آن‌ها می‌انجامد. روشن است که همه نهادهای فرهنگی کشور و تمام تریبون‌داران و منبری‌ها و رسانه‌چی‌ها و کانال‌داران و همه علاقه‌مندان به نظام اسلامی و سربلندی آن مخاطب جهاد تبیین هستند. اما گویا باید برخی‌ها را مستثنی کرده و عاجزانه از آنها درخواست نمود که در این یک فقره مطالبه‌ی رهبری، احساس تکلیف نکنند و به تکالیف قبلی خود مشغول باشند. جهاد تبیین نیاز به قرارگاه و تشکیلات و نهادسازی و پول‌پاشی ندارد. برای جهاد تبیین باید فسفر سوزاند، نه بیت‌المال. ✍‌
خاورمیانه، از جده تا اربیل و از الانبار تا بیروت انبار باروت است. داعش، نسخه‌ی جانوری ناتو بود و گاوهای شیرده سعودی، جهش ژنتیکی فیل‌های ابرهه محسوب می‌شوند. نفت، زیر پای نوادگان حمّالةُ الحطب را خیس کرده و تا فتیله‌ی جنگ در پایین کشیده نشود، هر شب اویس‌مردی فندکی در عربستان می‌کشد. تکنولوژی استفاده از پهپادهای انتحاری را نه ایرانی‌ها بلکه پرندگان ابابیل به انصارالله انتقال داده‌اند تا مرتب بر شعله‌های آتش آرامکو، اسپند بریزند. به واقع وحوش شبه‌جزیره‌ی عربستان را چه به آرام‌کو؟! کل اقتصاد یمن یک‌چهارم ٣٠٠ میلیارد دلار قرارداد تسلیحاتی است که خائن الحرمین با کدخدا بسته بود، اما این انصارالله است که با خدا بسته. تا بن‌سلمان برای اصلاحات فرهنگی مشغول سربرهنه کردن زنان مکه است، پابرهنه‌های یمنی در عربستان اصلاحات ارضی انجام می‌دهند. مثل تمام دیکتاتورهای سرنگون شده‌ی بهار عربی که جنگ‌ها را آغاز می‌کنند اما برای پایان دادنش به این و آن دخیل می‌بندند، زود است که جوجه‌شاهزاده‌‌ی سعودی به پای ایران بیفتد. روزگاری غرب با چماق و هویج وارد مذاکره با ایران می‌شد، اما امروز به لطف به آتش‌ کشیده شدن پترودلارهای سعودی، دست برتر فشار از بالا و چانه‌زنی از پایین با ایران است. خاورمیانه مثل همیشه‌ی تاریخ آبستن حوادث بزرگ است و این‌بار برخلاف همیشه‌ی تاریخ، لُنگ و خنجر و عقیق بر نفت و دلار و اسلحه پیروز خواهد شد، ان‌شاءالله... ✍ ✅🌴https://eitaa.com/mesagh ✅🌴 @mesagh
🔴آواز دلفین‌ها و دعای گربه‌سیاه بهار سال ۱۳۸۷ و در دوران فترت اصلاح‌طلبان و دوری آنها از قدرت، معصومه علی‌نژاد خبرنگار روزنامه‌ی اعتماد ملی مقاله‌ای می‌نویسد و در آن سفرهای استانی رییس‌جمهور وقت را مورد انتقاد قرار می‌دهد. او حلقه‌ی مردمی را که به استقبال رئیس‌جمهور می‌آمدند و در حمایت از او شعار سرمی‌دادند و نامه‌ها و عریضه‌هایی همراه می‌آوردند، به دلفین‌های گرسنه‌ی پارک آبی تشبیه می‌کند که حاضرند آوازی هماهنگ اما ناهمگون سر دهند تا مربی آنها لقمه‌ای غذا برای آنها بیندازد. تشویق دولت به استمرار سفرهای استانی از جانب طرفدارانش را شبیه تشویق تماشاگران پارک آبی می‌داند که از مشاهده‌ی سمفونی باشکوه گرسنگی دلفین‌ها به وجد می‌آیند و کف و سوت می‌زنند. بعدا مهدی کروبی، صاحب امتیاز روزنامه‌ی اعتماد ملی به دلیل انتشار این مقاله‌ی موهن مجبور می‌شود از مردم ایران عذرخواهی کند. دنیا می‌چرخد و می‌چرخد و معصومه با دلی مملو از حقد و کینه و عقده نسبت به مردم ایران و جمهوری اسلامی ترک وطن کرده و رسماً اپوزیسیون می‌شود. در رقابت شدید میان سلطنت‌طلب‌ها و مجاهدین و براندازان ضد انقلاب و روح الله زم و جمیع اپوزیسیون مفلس برای کسب رضایت آمریکا و سعودی و اسرائیل جهت شل کردن سرکیسه و تخصیص بودجه (بخوانید یک لقمه نان) به فعالیت‌های این گروه‌ها، مسیح علی‌نژاد با تمرکز بر اباحه‌گری و مبارزه با حجاب، کم‌کم شناخته شده و مورد توجه قرار می‌گیرد. در میان گله‌ی گوسفندان، یک بُز اَخفَش سربرمی‌آورد. با توسعه‌ی شبکه‌های اجتماعی در دهه ۹۰، مسیح موج‌سواری خود را ذیل کمپین مجازی «آزادی‌های یواشکی» و «چهارشنبه‌های سفید» ادامه می‌دهد. او موفق می‌شود با تعدادی از سیاستمداران غربی مثل پمپئو، بلینکن، زلنسکی و همچنین تَرَکه‌ی پهلوی ارتباط بگیرد و از این طریق پول‌های خوبی به جیب بزند. مسیح که به تازگی از جامعه یهودیان آمریکا کاپ اخلاق گرفته، از وزیر امور خارجه این کشور خواسته که به جمهوری اسلامی (بخوانید مردم ایران) رحم نکند! این خوش‌رقصی و دم تکان دادن و التماس کردن، ناخودآگاه رفتار آن دلفین‌های گرسنه را در ذهن تداعی می‌کند. که از بیماری‌های روحی رنج می‌برد، برای ارتزاق و بقای خود ناچار است هر روز شعبده‌ای جدید رو کند و آوازی تازه سر دهد تا مربی تکه‌ای نان جلویش بیندازد. رسم شاه و تلخک همیشه با زمین خوردن دلقک و درآوردن شکلک همراه بوده تا بینوایی به نان و نوایی برسد. مسیح و کمپین‌ها و میتینگ‌هایش را نباید جدی گرفت. به دعای گربه‌سیاه باران نمی‌بارد. ✍‌‌
هدایت شده از mesaghمیثاق
آه از آن بیست و شش نهاد! 🔴 گشت ارشاد بر خلاف نامی که روی آن گذاشته‌اند نه ماموریت فرهنگی و تبلیغی دارد و نه حتی نهادی است برای امر به معروف و نهی از منکر. ، صرفا ضامن اجرایی قانون حجاب است. دقیق‌تر اگر بگوییم، وظیفه‌ی قانونی گشت ارشاد «تذکر به افراد بدحجاب و برخورد با آن‌ها طبق ضوابط قانونی در اماکن عمومی شهر» است. طبیعی است قوانین برای آنکه پا از صحن مجلس بیرون نهاده و قدم به عرصه‌ی حکمرانی اجتماعی بگذارند، باید ضابط اجرایی و ناظر بیرونی داشته باشند و الّا در حد آرزو و رؤیا باقی می‌مانند. با این زاویه‌‌ دید، شأن نزول و فلسفه‌ی وجودی گشت ارشاد باید پاسبانی از حجاب قانونی باشد. 🔵 اینکه برگزاری کلاس‌های آموزشی و توجیهی را به گرده‌ی پلیس می‌گذارند، از بی‌صاحبی مسأله‌ی در کشور است. اینکه به غلط تصور می‌شود گشت ارشاد در حال امر به معروف و نهی از منکر بانوان است، به این خاطر است که ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر جاخالی داده و عملا تعطیل است‌. اینکه پلیس در پایین‌دست با جین‌های مندرس و تاپ‌های بالانافی و ساپورت‌های زیرزانویی برخورد می‌کند (تازه اگر برخورد کند)، به این دلیل است که وزارت اقتصاد در بالادست، یا عُرضه‌ی کنترل بازار لباس را ندارد و یا در بغل مافیای قاچاق پوشاک غش می‌کند. ⚫️ صدا و سیمای جمهوری اسلامی که بیشترین وظایف قانونی را در ترویج فرهنگ حجاب و عفاف دارد، در آستین خود سلبریتی‌هایی پرورش می‌دهد که نه تنها به حجاب اعتقاد ندارند، بلکه در بزنگاه‌ها کشف حجاب کرده و آتش‌بیار معرکه‌ی ضدحجاب می‌شوند. سوپراستارها از تریبون رسانه‌ی ملی بالا می‌روند، شهرتی به هم می‌زنند، در بین مردم مرجعیتی پیدا می‌کنند، و درست در لحظه‌ای که باید دِین خود را ادا کنند، ادا در می‌آورند و به روی نظام اسلامی تف می‌کنند. چهار روز بعد دوباره صدا و سیما سراغ همین هنرمندان بی‌تعهد تفی می‌رود تا شبکه‌های تلویزیون جمهوری اسلامی بی‌مخاطب نمانند. بعد می‌بینیم که تلویزیون در شلوغی‌های این روزها، یکباره یادش می‌آید که ژست روشنفکری بگیرد و بین موافقان و مخالفان گشت ارشاد، مناظره برگزار کند. ⚪️ وزارت به اصطلاح فرهنگ و ارشاد اسلامی به فیلم‌هایی مجوز پخش در شبکه نمایش خانگی می‌دهد که خانوادگی نمی‌شود آنها را تماشا کرد. فیلم‌هایی که شاکله‌ی جذب مخاطب آنها بر جلوه‌های بصری شمایل بازیگران غرق آرایش زن و شوخی‌های جنسی سخیف و نشان دادن روابط خارج از عرف دختر و پسر بنا شده است. بعد در جمهوری اسلامی جشنواره فیلم فجر برگزار کرده و برای بازیگرانی که لباس پلنگی می‌پوشند، فرش قرمز پهن می‌کند و کسی هم جرأت ندارد به این سلبریتی‌های پلنگی بگوید خرتان به چند! قوه‌ی قضائیه در برخورد با سرشبکه‌های فساد اخلاقی و ترویج بی بند و باری فعال در اینستاگرام لاس می‌زند و تا تقی به توقی می‌خورد و حادثه‌ای اتفاق می‌افتد، با قیافه‌ی حق به جانب بازار گفتار درمانی و خط و نشان کشیدن‌ها را داغ می‌کند که ما چنین می‌کنیم و چنان. 🔵 آموزش و پرورش مدارس غیرانتفاعی را رها کرده تا با فراغ بال و زیرپوستی انواع و اقسام آموزش‌های ۲۰۳۰ را به خورد کودکان دهند. هنوز پخش آهنگ‌های سخیف ساسی مانکن و همخوانی دانش‌آموزان در مدارس از یاد ما نرفته است. وزارت خارجه در انتخاب سفرا وضعیت خانواده آنها را لحاظ نمی‌کند تا چند جوانک لندهور از این آقازاده‌ها با نمایش بی‌عفتی و خوش‌گذرانی آبروی نظام اسلامی را ببرند. ⭕️آری پشت ون‌های گشت ارشاد، بیست و شش نهاد متولی ترویج پوشش و حجاب قایم شده‌اند تا این روزها انگشت اتهام به سمت آنها نشانه نرود. پلیس، شاید آخرین حلقه‌ از سلسله‌نهادهایی باشد که در مسأله‌ی حجاب مسئولیت دارد. بر خلاف الباقی نهادها، استثنائا این نهاد کارهایی انجام می‌دهد. اگر گشت ارشاد خطا دارد (که دارد)، دیکته‌ی سایر نهادها نانوشته است. همان‌ها که دهانشان به انتقاد باز است و در بلبشوها دست پیش می‌گیرند تا پس نیفتند. 🔵 حکم الهی حجاب را رها کرده‌اند تا یک دخترک مو وزوزی‌ بیمار از آن طرف آب‌ها با همراهی اوباش سلطنت‌طلب و منافقین و تجزیه‌طلبان و حمایت تلویزیون‌های فارسی زبان بی‌بی‌سی و اینترنشنال و کوفت، از دل حجاب برای مردم ایران بحران امنیتی بسازند و به ریش نظام بخندند. اگر ضد انقلاب روی خون مهسا امینی اسکی می‌روند و بشکن می‌زنند و کمر می‌جنبانند، همان بیست و شش نهاد قایم‌باشکی صحنه‌گردان این تیاتر هستند. اگر اوباش، پلیس آتش می‌زنند و سرباز لخت می‌کنند و چادر از سر زن‌ها می‌کشند، همین نهادها باید پاسخگو باشند. نمی‌شود در فجازی فحش‌ها را پلیس بخورد و آقایان پشت میزشان پهلو به پهلو شده و از روی شکم‌سیری توییت بزنند و با خانواده‌‌ی مرحومه امینی ابراز همدردی کنند. آقای جمهوری اسلامی! خودت را در مسأله‌ی حجاب جمع کن قبل از آنکه خدا با تو قهر کند. ✍‌ 🛑 بررسی‌ها