eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
185.2هزار عکس
167.1هزار ویدیو
1.9هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از mesaghمیثاق
🔴📢ایمان به غیب‏ 🔹«الَّذینَ یؤْمِنونَ بِالْغَیبِ وَ یقیمونَ الصَّلوةَ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ ینْفِقونَ‏». [بقره، ۳] در عرف ما این‏طور معروف است که به بعضی از افراد می‌گوییم . می‌گوییم فلان کس مرد مؤمنی است. مقصود این است که مرد عابد و متعبدی است؛ یعنی واجباتش را انجام می‌دهد، مستحبات را هم زیاد انجام می‌دهد، زیارت می‌رود، نافله می‌خواند، ذکر زیاد می‌گوید. اما درباره فرد دیگری که دارای این مشخصات نیست، می‌گوییم فلان کس آدم مؤمنی یا آدم مقدس مآبی نیست. این اصطلاح عرف است، ولی یک اصطلاح هم قرآن دارد. به بعضی از مردم می‌گوید مؤمن و به‏ بعضی دیگر می‌گوید کافر و غیرمؤمن. در اصطلاح یعنی چه؟ یعنی . غیرمؤمن یعنی کسی که فاقد ایمان است. ایمان یعنی چه؟ از خود ایمان شروع کنیم؟. ایمان مربوط به دل، قلب و اعتقاد است و این، نصّ قرآن مجید است. 🔹عده‌ای از اعراب بادیه‌نشین آمدند خدمت پیغمبر اکرم (ص) و گفتند: «امَنّا یا رَسولَ الله» ما ایمان آوردیم. آیه قرآن نازل شد: «قالَتِ الْاعْرابُ امَنّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنوا وَ لکنْ قولوا اسْلَمْنا وَ لَمّا یدْخُلِ الْایمانُ فی قُلوبِکمْ‏» [حجرات، ۱۴] یعنی گروهی از اعراب بادیه نشین آمدند نزد تو (پیغمبر) و گفتند ما ایمان آوردیم. به آنها بگو: شما نگویید ما ایمان آوردیم، بگویید ما اسلام آوردیم. (اسلام آوردن یعنی شهادتین را به زبان آوردن، ولی ایمان مربوط به دل و قلب است، مربوط به اعتقاد باطن است) هنوز در دل شما مردم نفوذ نکرده است. از این آیه می‌فهمیم که واقعیت و حقیقتی است مربوط به نه مربوط به بدن انسان، نه مربوط به پیشانی انسان که آثار سجده داشته باشد یا نداشته باشد، و نه مربوط به زبان انسان که متذکر خدا باشد یا نباشد، 🔹بلکه به ریشه این امور - که عبارت است از یک حالت قلبی و فکری و اعتقادی - مربوط است. شما می‌پرسید: ایمان به چه؟ بگویم به خدا؟ بگویم ایمان به صفات خداوند؟ بگویم ایمان به رسالت پیغمبر و نزول وحی بر او؟ بگویم ایمان به اینکه معادی هست؟ بله، همه اینها درست است، ولی خود تمام اینها را در یک کلمه جمع کرده است که من فقط می‌خواهم آن را توضیح بدهم. آن کلمه کلمه‌ای است که در اولین آیه سوره بقره به یک اعتبار و در سومین آیه آن به اعتبار دیگر ذکر شده است. در سوره بقره این‏طور می‌خوانیم: «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ. الم. ذلِک الْکتابُ لا رَیبَ فیهِ هُدَی لِلْمُتَّقینَ. الَّذینَ یؤْمِنونَ بِالْغَیبِ وَ یقیمونَ الصَّلوةَ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ ینْفِقونَ‏» [بقره، ۳-۱] در عبارت‏ «الَّذینَ یؤْمِنونَ بِالْغَیبِ‏» (آنها که به حقایق نهانی ایمان دارند) کلمه یک کلمه است به جای چندین کلمه؛ ایمان به خدا هست، ایمان به صفات پروردگار هست، ایمان به دستگیری‌های نهانی و غیبی در یک شرایط معین هست... 📕آزادی معنوی، مرتضی مطهری، ص ۲۱۲ و ۲۱۳ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️غیب یعنی چه؟ 🔹 یعنی نهان، پشت پرده، یعنی آن چیزهایی که از حواسّ ظاهری ما نهان است و پشت پرده محسوسات واقع شده است. قرآن کریم این کلمه را زیاد به کار برده است، گاهی تنها، مثل اینکه می‌فرماید: «الَّذینَ یؤْمِنونَ بِالْغَیبِ؛ [بقره، ۳] آنان که به ایمان دارند»؛ یا می‌فرماید: «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیبِ لا یعْلَمُها الّا هُوَ؛ [انعام، ۵۹] نزد خداست و جز او کسی از آنها آگاه نیست»، و گاهی همراه با کلمه «شهادت» مثل اینکه می‌فرماید: «عالِمُ الْغَیبِ وَ الشَّهادَةِ؛ [انعام، ۷۳] خداوند هم به آگاه است و هم به شهادت». 🔹فلاسفه اسلامی از همین تعبیر قرآنی استفاده کرده، جهان طبیعت را «عالم شهادت» و را اصطلاح کرده‌اند. برای ایمان و اعتقاد ما به عالم شهادت، حواسّ ما کافی است. اساساً این عالم از آن جهت «شهادت» نامیده شده است که ما با حواسّ خود با آن سر و کار داریم و محسوس و ملموس ماست، علیهذا نیازمند به معرّف و معلّمی برای اینکه به وجود چنین جهانی مؤمن بشویم نیستیم. نیازمندی ما به معلّم و تعلیم و تحقیق، برای آشنا شدن بیشتر با حقایق آن است. امّا این حواس برای ایمان و اعتقاد به کافی نیست؛ 🔹برای ایمان و اعتقاد به جهان غیب، که خود مرتبه غیب وجود ماست باید دست به کار و فعّالیت بشود، و یا قوّه‌ای نهان‏تر و مخفی‏تر از عقل باید غیب را شهود نماید. راهنمایان جهان غیب‏اند، آمده‌اند که مردم را به غیب و ماورای ظاهر و محسوسات، مؤمن و معتقد نمایند. پیغمبران به اینکه مردم به وجود غیب ایمان داشته باشند اکتفا نکرده‌اند، پیغمبران آمده‌اند که میان مردم و غیب رابطه برقرار کنند، حلقه اتّصال میان مردم و جهان غیب باشند، مردم را مؤمن به مددهای غیبی و عنایتهای خاصّ در شرایط خاصّی بنمایند. اینجاست که مسئله‌ عملًا با زندگی بشر تماس پیدا می‌کند. 📕امدادهای غیبی در زندگی بشر، مرتضی مطهری، ص ۵۹-۶۱ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️مددهای غیبی‏ 🔹گذشته از اینکه اشیاء در اصل هستی خود از مدد می‌گیرند، به عبارت دیگر سراسر طبیعت مدد غیبی است، در زندگی بشر یک سلسله مددهای غیبی خاصّی هم وجود دارد. یعنی چه؟ مگر مددهای عمومی و خصوصی در کار است؟ بلی. لازم است قبلًا اصطلاحی از قرآن ذکر کنم و سپس به توضیح مطلب بپردازم. قرآن، خداوند را هم با صفت «رحمان» و هم با صفت «رحیم» یاد می‌کند. «بسم اللّه» که خود آیه‌ای از قرآن است هم مشتمل بر رحمان است، هم مشتمل بر رحیم. 🔹رحمان و رحیم دو مشتق از «رحمت» می‌باشند با این تفاوت که «رحمت رحمانی» عبارت است از رحمت عمومی که شامل همه موجودات است - وجود هر موجودی برای آن موجود رحمت است، وسائلی که برای ابقاء و ادامه وجود او آفریده شده است رحمت است - امّا «رحمت رحیمیه» عبارت است از الطاف و دستگیری‌های خاصّی که یک موجود مکلّف در اثر حسن انجام وظیفه مستحقّ آن می‌گردد؛ لطف خاصّی است که طبق قانون خاص، نه قانون عامّ طبیعت، شامل حال می‌گردد. پیامبران آمده‌اند که ما را به این گونه مددهای غیبی مؤمن نمایند. اگر چنین ایمانی در ما پیدا شود ما عملًا با خداوند وارد معامله و بده و بستان می‌شویم، 🔹احساس می‌کنیم که نیکی کردیم و خداوند به ما پاداش نیک داد، ما را حفظ و نگهداری کرد؛ بر عکس، بدی کردیم و کیفر دیدیم. به‌ هر حال بشر در زندگی خاصّ خود، اعمّ از زندگی فردی یا اجتماعی، احیاناً مشمول لطفها و رحمتهای خاصّی می‌شود که او را دستگیری می‌کند و از سقوط نجات می‌دهد. خداوند درباره رسول اکرم می‌فرماید: «ألَمْ یجِدْک یتیماً فَاوی‏، وَ وَجَدَک ضالّا فَهَدی‏، وَ وَجَدَک عائِلًا فَاغْنَی‏». [ضحی، ۶ الی ۸] ما در نمازهای پنجگانه می‌گوییم: «ایاک نَعْبُدُ وَ ایاک نَسْتَعینُ؛ خدایا! تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو کمک می‌خواهیم»، این خود نوعی است. 📕امدادهای غیبی در زندگی بشر، مرتضی مطهری، ص ۷۰ و ۷۱ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢ای (ع) آگاهی خود از «علم غیب» را چگونه برای مردم مطرح نموده است؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۹۳ «نهج البلاغه» مى فرمايد: «فَاسْأَلُونی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونی؛ از من سؤال كنيد [و آنچه را مى خواهيد درباره سرنوشت آينده از من بپرسيد] پيش از آن كه مرا از دست دهيد». سپس حضرت مى فرمايد: «فَوَ الَّذِی نَفْسِی بِيَدِهِ! لَا تَسْأَلُونِی عَنْ شَيْ‏ءٍ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ السَّاعَةِ، وَ لَا عَنْ فِئَةٍ تَهْدِی مِائَةً وَ تُضِلُّ مِائَةً إِلَّا أَنْبَأْتُكُمْ بِنَاعِقِهَا وَ قَائِدِهَا وَ سَائِقِهَا، وَ مُنَاخِ رِكَابِهَا، وَ مَحَطِّ رِحَالِهَا وَ مَنْ يُقْتَلُ مِنْ أَهْلِهَا قَتْلاً، وَ مَنْ يَمُوتُ مِنْهُمْ مَوْتاً؛ سوگند به كسى كه جانم در دست قدرت اوست! از هيچ حادثه اى كه از امروز تا دامنه قيامت واقع مى شود از من سؤال نمى كنيد، [مگر اينكه پاسخ آن را آماده دارم] و همچنين درباره هيچ گروهى كه حتّى يك صد نفر را هدايت يا گمراه مى كنند پرسش نمى كنيد، مگر اينكه از دعوت كننده و رهبر و كسى كه آنها را به پيش مى راند و از جايگاه خيمه و خرگاه و محلّ اجتماع آنها و كسانى كه از آنها كشته مى شوند، يا به مرگ طبيعى مى ميرند، [از همه اينها] شما را آگاه مى سازم». 🔹بسيارند كسانى كه ممكن است مسائلى را به صورت مبهم و كلّى در آينده اى نزديك پيش بينى كنند، و اين كارى است كه سياستمداران، در مسائل مربوط به اطراف عصر خود، هميشه دارند و ممكن است گاهى صحيح و گاهى اشتباه از آب درآيد؛ ولى پيش بينى دقيق جزئيّات با تمام مشخّصات، آن هم در زمان هاى بسيار دور، براى هيچ كس ممكن نيست، جز آنها كه با سرچشمه وحى ارتباطى دارند و از علم بى پايان پروردگار، مدد مى گيرند و جالب اين است كه امام علی (ع) در جمله هاى بالا از يكسو، تأكيد بر اين دارد كه من تمام حوادث آينده را تا دامنه قيامت مى توانم براى شما پيش گويى كنم، و از سوى ديگر اشاره به تمام جزئيّات آنها مى كند؛ چيزى كه براى غير پيغمبر (ص) و كسانى كه از علوم خاص او بهره دارند، امكان پذير نيست. 🔹در اينجا فوراً اين سؤال به ذهن مى آيد كه آيا پيامبر (ص) يا امام (ع)، - آن هم به اين گستردگى - مى توانند داشته باشند با اينكه «قرآن مجيد» با صراحت مى گويد: «قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللهُ؛ [۱] بگو كسانى كه در آسمان و زمين هستند جز خدا از غيب آگاه نيستند»؛ اين سخن پاسخ روشن و معروفى دارد كه هم از آيات «قرآن مجيد» استفاده مى شود، و هم در كلمات خود آن حضرت آمده است و آن اينكه به صورت ذاتى مخصوص خداست، ولى خداوند هر مقدار از آن را لازم بداند در اختيار اولياء الله مى گذارد؛ همان گونه كه در آيات ۲۶ - ۲۷ سوره «جنّ» مى‌خوانيم: «عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَداً - إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ؛ خداوند عالِم به امور پنهانى است و هيچ كس را بر آگاه نمى كند - مگر رسولى كه او را برگزيده و از وى راضى شده است». 🔹هنگامى كه امام علی (ع) از پاره اى از حوادث آينده خبر داد و كسى همين سؤال را مطرح كرد حضرت در پاسخ او فرمود: «لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ، وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْمٍ؛ اين، علم غيب نيست، بلكه آموزشى است از صاحب علم». اشاره به اينكه ، مخصوص خداست و علم من [امام علی (ع)] جنبه اكتسابى دارد؛ من همه اين امور را از پيامبر (ص) آموختم و او از خداوند متعال. به هر حال، هيچ كس بعد از پيغمبر اكرم (ص)، جز اميرالمؤمنين امام علی (ع) چنين سخنى را نگفته و نمى توانسته بگويد؛ ولى امام علی (ع) اين سخن را فرموده و بارها پيش گويى هايى كرده كه عيناً واقع شده است. «ابن ابى الحديد» در «شرح نهج البلاغه» خود فصلى تحت عنوان «امور غيبى كه امام (عليه السلام) از آن خبر داد، سپس تحقّق يافت» در ذيل همين خطبه آورده است. پی نوشت‌؛ [۱] سوره نمل، آيه۶۵ (در آيات متعدّد ديگرى شبيه به اين مضمون نيز آمده است) 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج۴، ص۲۲۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
کلام نور 🔸الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ ﴿٣﴾ 🔹آنان که به ایمان دارند و را بر پا می دارند و از آنچه به آنان روزی داده ایم، می کنند. (۳) 🔸وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ ﴿٤﴾ 🔹و آنان که به آنچه به سوی تو و به آنچه پیش از تو نازل شده، مؤمن هستند و به یقین دارند. (۴) 🔸أُولَٰئِكَ عَلَىٰ هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ ۖ وَ أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿٥﴾ 🔹آنانند که از سوی پروردگارشان بر [راهِ] هدایت اند و آنانند که رستگارند. (۵) 📕قرآن کریم، سوره مبارکه بقره