eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
189.2هزار عکس
172.1هزار ویدیو
2هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از mesaghمیثاق
🔹مجتبى مطهرى: 🔹قاتل پدرم پامنبری ‎موسوی خوئینی ها(پدر معنوی اصلاحات) بود و تحت تأثير القائات او پدرم را ترور کردند !! 🔸‏‎شهید مطهری راجع به ‎موسوی ‌خوئینی‌ها گفتند: این فرد افکار دارد. 🔹منبرهای ایشان در مسجد جوستان ‎گروه فرقان را پرورش می‌داد و پای منبر ایشان در این مسجد کسانی مانند اکبر گودرزی (رئیس گروه فرقان) و محمود کشانی که عامل ترور شهید مفتح بود، می‌نشستند . https://eitaa.com/mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
♦️ناگفته‌هایی از حیات سیاسی مصدق: از نوشیدن شربت شهادت در راه وطن! تا هموطنان در راه منافع انگلستان 🔻به مناسبت سالروز کودتای ۲٨مرداد 🔹چهره دکتر مصدق در تاریخ سیاست این مملکت به گونه‌ای است که روزی وی خود را چنان وطن پرست معرفی می کند که حاضر است در راه کشور شربت شهادت بنوشد و روزی پرده از خود با انگلیسی ها بر می دارد. 🔸وی بعد از اتمام تحصیلات در حال بازگشت به ایران از بندر مارسی با یک کشتی به سوی بمبئی در هندوستان حرکت کرد. در این کشتی وزیر مختار انگلستان و امضاء کننده قرار داد ۱۹۱۹ نیز حضور داشت! کاکس خود را به مصدق نزدیک کرده و اطلاعات مربوط به سفر به ایران را در اختیار وی می گذارد!! 🔹«از مارسی با یک کشتی که پانزده روز بعد به بمبئی می رسید، حرکت کردم و از بحر احمر که می گذشتم، یک شب پس از صرف شام (سرپرسی کاکس) همان وزیر مختار انگلیس که قرارداد (پسرخاله مصدق) را امضاء کرده بود و به سمت کمیسر عالی انگلیس به بغداد می رفت، خود را به من نزدیک نمود و بعد از معارفه سؤال کرد چند روز در (بمبئی) می مانم و بعد به کدام یک از بنادر خلیج فارس وارد می شوم؟ گفتم توقف من در بمبئی زیاد نخواهد بود و مایلم در بصره پیاده شوم و از آن جا با راه آهن بغداد مسافرت نمایم، که وعده داد در عدن تحقیقات کند و مرا از چگونگی وضعيات آن هر دو مطلع نماید. شب دیگر باز پس از صرف شام نزدیک من آمد و گفت تحقيقاتم به این نتیجه رسید که راه آهن بغداد را اعراب خراب کرده اند و اکنون از این خط نمی توان عبور نمود.(خاطرات و تألمات ، صفحه ۱۲۰) 🔸و اینگونه محمد مصدق جوان از فرنگ برگشته به پیشنهاد دایی خود به والی گری فارس منصوب می گردد. 🔹مصدق ، علت پیشنهاد والیگری فارس به خودش را دو چیز می داند: مردم و ! که در خاطراتش یکی را مفصل توضیح داده و از دیگری می گذرد. 🔸«نه مردم می خواستند کسی به فارس برود که از رویه ولایت سابق پیروی کند، نه سیاست خارجی می خواست در آن وقت که تبلیغات رو به شدت می گذاشت، مردم ناراضی شوند..لذا از تمام طبقات و احزاب و دستجات به تلگرافخانه رفتند و انتصاب مرا به آن ایالت از نخست وزیر پیرنیا مشیر الدوله در خواست کردند.(خاطرات و تألمات، صفحه ۱۲۱) 🔹از تلاش های فرمانفرما و انگیزه وی از بقا خواهرزاده اش به عنوان والی فارس که بگذریم، سیاست خارجی مورد اشاره مصدق در آن هنگام، تنها انگلیس بود. 🔸چنانچه مصدق در جای دیگر به ارتباط نزدیک خود با برخی مأموران انگلیسی تصریح می کند. (خاطرات و تألمات،ص۱۲۳) 🔹ارتباط مصدق با انگلیسی ها به رفاقتش با کلنل فریزر(ژنرال انگلیسی برجسته پلیس جنوب) هم می رسد و وی از رفتار انگلیسی ها به نیکی یاد می کند و حتی از ماژور هود که قصد سرکوب تنگستان را داشت به نیکی یادکرده و او را شریف و وطن‌دوست می‌داند و تلاش می‌کند به جای آن‌که سرکوب تنگستان برای پلیس جنوب زحمتی ایجاد کند، خود این مأموریت وطن‌پرستانه (!!!) را انجام دهد: «من مأمورین بسیار شریف و وطن­ دوست از انگلستان دیده­ ام من مذاکراتى در شیراز و در تهران با اینها دارم یک روزى قنسول انگلیس آمد به من گفت ما حکم داده­ ایم تنگستانى­ ها را بلند بکنند من حالم به هم خورد گفت شما چرا حالتان به هم خورد گفتم چون این صحبتى که کردید نه در نفع شما بود نه در نفع ما گفت توضیح بدهید گفتم شما از پلیس جنوب شکایت دارید و می­گویید که پلیس جنوب در شیراز منفور است پس وقتى که شما را مأمور بیشه تنگستان بکنید بر منفوریت آنها افزوده می­شود تنگستانى­ ها اگر شرارت می­کنند من تصدیق می­کنم اگر بعضى از آنها راهزنى می­کنند من تصدیق دارم اگر آنها را پلیس جنوب تنبیه کند آنها جزء شهدا و وطن­ پرست­ها می­شوند و من راضى نیستم ولى اگر من که والى هستم آنها را تنبیه کنم به وظیفه خودم عمل کرده­ام و کار صحیحى کرده­ام گفت توضیحات شما مرا قانع کرد شما کار خودتان را بکنید من از شما تشکر می­کنم بعد از چند روز من را امن کردم و ماژور هود آمد از من تشکر کرد این سابقه­ای است که من با ماژور هود قنسول انگلیسى دارم با هم که امروز ماژر ژنرال فریزر شده سابقه دارم(مشروح مذاکرات مجلس ملى، دوره‏۱۴ جلسه ۳ صورت مشروح مجلس روز سه‌شنبه ۱۶ اسفندماه ۱۳۲۳) مصدق اینجا ضمن اینکه منافع دولت انگلستان را بر منافع ملت خودمان ترجیح می دهد با ذوق زدگی از رفاقت خود با اشغالگران انگلیسی به نیکی یاد می کند و حتی در فرازهای بعد از پذیرایی خود از آنان یاد می کند (خاطرات و تالمات، ص۱۲۵) نکه مهم آن‌که انگلستان در آن روزها، هم‌چون امروزِ خود هرنوع اقدام استقلال‌طلبانه علیه خود را به «دزدی، راه‌زنی، اقدام غیرانسانی و...» تعبیر می‌کردند. 🛑📢 پویش_مردمی_محاکمه_روحانی_🔰 https://eitaa.com/joinchat
🔴«چپ‌گرایی»؛ تهمت ناروای ارتجاع نجف علیه امام ◀️لشکر ارتجاع علیه امام خمینی قدس سره الشریف/٢ 🔻١٣ مهر سالروز تبعید امام به عراق 🔹 به جاى آنكه در مقابل عظمت علمى امام سر تعظيم فرود آورند و كينه‏توزى و عصيان را كنار بگذارند، آنگاه كه دريافتند مقام علمى او تا آنجا محرز و روشن است كه نمى‏توان كوچكترین خدشه‏اى در آن وارد كرد، از شركت در حوزه درس امام خوددارى كرده، كوشيدند ديگران را نيز از استفاده از او باز دارند و هر كه براى شركت در حوزه درس او اصرار مى‏ورزيد، با تهمت و افترا و نسبت‏هاى نارواى عناصر وابسته به استعمار حوزه نجف رو به رو مى‏شد، تا آنجا كه بسيارى بر خلاف ميل و اشتياق وافرى كه براى استفاده از حوزۀ درس امام داشتند ناچار شدند كه از شركت در آن خوددارى ورزند. بعضى از آنان با افسوس فراوان به بعضى از فضلاى حوزه كه منافع كمترى در حوزه نجف داشتند توصيه مى‏كردند: «ما كه متأسفانه جرأت شركت در حوزۀ درس آقاى خمينى را نداريم شما حتماً از اين فرصت استفاده كرده، به درس ايشان برويد كه ارزنده و قابل استفاده است». 🔸 ارتجاع نجف تنها به منع استفاده از حوزۀ درس امام بسنده نكرد بلكه كوشيد او را در نجف از هر نظر و از هر طرف و كند، از اين رو تمام نيروى خود را به كار گرفت تا هرگونه رابطۀ افراد و مردم عراق را با منزل امام و با برادران مبارزى كه از ايران متوارى بودند و راه امام را دنبال مى‏كردند، قطع كند. با ‏سازى، ‏پردازى و با ‏هاى_ناروا به امام از قبيل: ‏گرايى، ، و... كوشيدند امام را در ميان حوزه و جامعۀ عراق بدنام و لكه‏دار كنند و از رسيدن صداى زندگى‏ساز، بيداركننده و حماسه‏آفرين او به گوش توده‏هاى محروم و مستضعف عراق و ديگر كشورهاى عربى جلوگيرى به عمل آورند. 🔹 ارتجاع نجف كه جز ‏نظرى و حركت‏هاى اصيل و مثبت در آن حوزه، كارى نداشت مى‏انديشيد اگر امام را از نمازگزاردن بر مرده‏اى بازدارد يا مثلاً از برگزارى از طرف امام در ردۀ به اصطلاح مراجع نجف جلوگيرى به عمل آورد و او را در رديف طراز دوم‏ها قرار دهد و يا آنكه مردم را از شركت در نماز جماعت و درس او باز دارد، مى‏تواند را به شكست بكشاند و و را از سقوط و تباهى در ايران نجات بخشد. 🔸 امام در برابر اين و در حقيقت مذبوحانه به مصداق « و اذا مرّوا باللغو مرّوا كراماً » بى‏تفاوت، آرام و بى‏اعتنا مى‏گذشت و با به خداوند بزرگ و با تكيه بر ملت وفادار خويش، با ‏هاى_سياسى_و_انقلابى در راه بيدارى توده‏ها گام برمى‏داشت. چشم به دور دستى روشن و نويدبخش داشت. بر آن بود كه با سلسله برنامه‏ها، روشنگرى‏ها و به كار بستن تاكتيك‏هاى فرهنگى و سياسى، در حوزۀ علميه نجف، دگرگونى پديد آورد و با آگاه كردن مقامات روحانى، 🔹دست مرموز استعمار و عوامل آن را از آن حوزه كوتاه كند، ليكن براى رسيدن به اين ، راه دراز و پرنشيب و فرازى در پيش بود و تحمل رنج‏ها، دشوارى‏ها و ناملايماتى را لازم داشت، كه امام دلاورانه و قهرمانانه آن را پذيرفت و نزديك ١۵ سال سخت‏ترين و توان‌فرساترين دوران زندگى خويش را در جوّ آلوده و اختناق‌آور نجف، با بردبارى و پايدارى پشت سر گذاشت و بر آرمان مقدس خويش پاى فشرد.هرچند زيست اجبارى امام به مدت 15 سال در نجف، ضربه‏اى بزرگ بود كه بر پيكر نهضت اسلامى ايران وارد آمد و به وجود آمدن انقلاب و جهانى شدن آن را به تأخير انداخت و راه امام را براى رسيدن به سرمنزل مقصود در كوتاه‏مدت سد كرد.(نهضت امام خمینی ج٢ ص٢۵٧-٢۵۵)
هدایت شده از mesaghمیثاق
بی توجهی به اصول قانون اساسی آری ، به قرائتی خاص از اقتصاد کلان نه! به نظر مجله تجارت فردا دکتر مقصودی برای دفتر اقتصاد کلان "سازمان برنامه و بودجه جمهوری اسلامی ایران" مناسب نیست چون تکیه به "مکانیسم بازار" را افسانه می داند و "رابطه نقدینگی و تورم" با قرائت مکتب پولی آن را رد می کند و در مقابل، آقایان طبیبیان و نیلی و... که اینگونه نظریات در اقتصاد کلان را خدشه ناپذیر می دانند! برای این مسئولیت مناسبند ولو ایشان فصل اقتصادِ قانون اساسی را اصلا قبول نداشته باشند و کمونیستی بدانند. برای اهل علم مشخص است که اینجا دعوای "دانش و ارزش" و "علم و ایدئولوژی" در میان نیست بلکه دعوای "ارزش - ارزش" و "مکتب - شبه علم" است! نکته اول اینکه "مکانیسم بازار" در ادبیات اقتصادی لیبرال هم قرائت واحد ندارد؛ حتی فریدمن هم مطلقِ دخالت دولت را نفی نمی کند! از "بازار آلمان" تا "بازار انگلیس" و حتی آمریکا همه بازارند اما با مکانیسم های مختلف و میزان متفاوتی از مداخله دولت. بنابراین اصل گرفتن مکانیسم بازار در یک قرائت واحد، واقعا افسانه ای بیش نیست. هنگ کنگی دیدن و هنگ کنگی خواستن اقتصاد ایران از هر ایده ای هم ایدئولوژیک تر و هم نشدنی تر است. نکته دوم اینکه "رابطه نقدینگی و تورم" نیز غیر از متاثر بودن از یک نظریه پولی، مطالعات اقتصادی متعددی در اقتصاد ایران و جهان دارد که الزاما دلخواه تجارت فردا را نتیجه نمی دهد. مثلا اقتصاددانان نوبلیستی چون کروگمن و برنانکی از جمله مخالفین و منتقدین این رابطه با قرائت فریدمنی آن هستند که اهل تحقیق می توانند نظرات آنها را بررسی کنند و به این نکته پی ببرند که حتی انتخاب و پذیرش یا رد یک نظریه در ساحت علم اقتصاد سرمایه داری نیز یک انتخاب ایدئولوژیک است. به لحاظ اقتصاد سیاسی ایران هم ظاهراً به نظر برخی آقایان متعلق به جریان لیبرال در کشور، بین "نقدینگیِ مخلوق بانک خصوصی" با "نقدینگیِ حاصل از افزایش دستمزد کارگر" فرق است و فقط دومی موجب تورم می شود و یا اگر اولی هم موجب تورم شود ارزش نقد و انتقاد ندارد! نکته جالب و البته کمی شبیه به شوخی سرمقاله تجارت فردا این است که خود را آینه جامعه فرض کرده و از نگرانی جامعه بخاطر انتصاب دکتر مقصودی می گوید و علت آن را از زبان مردم خدشه دار شدن ساحت مقدس علم اقتصاد سرمایه داری بیان کرده است اما تجارت فردا چیزی از نگرانی جامعه ایرانی نسبت به ادامه بیش از سه دهه تسلط و حکمرانی جریان لیبرال (که برخی از آنها را نام برده است) بر اقتصاد کشور و تعطیلی فصل اقتصادی قانون اساسی نگفته است! وجه مشترک ستوده شدگان این یادداشت و برخی از مدیران اقتصادی دهه های پیشین و احتمالا کنونی که نام نبردند این است که اعتقادی به فصل اقتصادی قانون اساسی نداشته و آنرا همواره با برچسب و رد و تعطیل نگه داشته اند! و عجیب است که همزمان که خود را نماینده جامعه و مردم می دانند به چیزی اعتقاد ندارند که توسط معتمدین و نمایندگان "مردم" و با رأی اکثریت آنها تصویب شده است. خوب است اجازه بدهیم خود مردم قضاوت کنند که فاصله فقر و غنا و شکاف طبقاتی در جامعه چقدر بخاطر مصاحبه های برخی از مدیران انقلابی مثل دکتر مقصودی است -که اعتقادی به برخی قرائت های خاص نئولیبرال ها ندارند- و چقدر بخاطر تعطیلی اصل۴۳ و کاریکاتوری شدن اصل۴۴ قانون اساسی است! جالب اینکه قانون اساسی وقتی پس ازبررسی خبرگان، رای اکثریت قاطع ملت ایران را هم گرفت، گروه های کمونیستی وچپ گرا - که نوعا رفراندوم قانون اساسی را تحریم کرده بودند- اصول اقتصادی قانون اساسی را سرمایه داری خواندند! و در مقابل طرفداران لیبرالیسم اقتصادی هم که بیش از سه دهه در مصادر اصلی اقتصاد نشستند، آنرا کمونیستی و چپ خواندند و تعطیلش کردند! این است سرنوشت قانون اساسی بین ایدئولوژی زدگی چپ و راست اقتصادی؛ بین تحریم یا تعطیل! سؤالی که تجارت فردا خوب است از خودش بپرسد این است که آیا جامعه (به معنای واقعی کلمه) نگران ادامه تعطیلی فصل اقتصادی قانون اساسی است یا خدشه و بازبینی برخی قرائت های خاص در حوزه نظریه پولی؟! در بین قرائت های موجود از مکانیسم بازار و میزان و چگونگی دخالت دولت، جانب نظریه ای -که نزدیک به اصول قانون اساسی است- را گرفتن ایدئولوژیک تر است؟ یا "قرائتی ایدئولوژیک" از بازار را بر بقیه قرائت ها و هم قانون اساسی فائق کردن؟ استاد محسن قنبریان (با ویرایش اندک)