eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.4هزار دنبال‌کننده
198.4هزار عکس
183.3هزار ویدیو
2هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢 ایستادگی شهید مطهری در برابر 🔹شهید مطهری با درک این مطلب که اسلام اگر در هسته و مغز خویش، وام‌دار و معارض باشد و تنها از جهت ظاهر و پوسته با اسلام در ارتباط باشد، از قدرت ماندگاری و تداوم برخوردار نیست و دیر یا زود، کنار نهاده می‌شود. تصریح می‌کند: 🔸افرادی مسلمان، اما به معارف اسلامی و شیفته مکتب‌های بیگانه، به نام اسلام، اخلاق می‌نویسند و تبلیغ می‌کنند، اما اخلاق بیگانه، فلسفه تاریخ می‌نویسند همان‌طور، فلسفه دین نبوت می‌نویسند همان‌طور، اقتصاد می‌نویسند همان‌طور، سیاست می‌نویسند همان‌طور، تفسیر قرآن می‌نویسند همان‌طور. (نهضت های صد ساله اخیر، ص 92) 🔹در دهه‌های 40 و 50، دو جریان معرفتی در درون بخش‌هایی از نیروهای اسلامی یا انقلابی شکل گرفت که اگرچه به اسلام، وابستگی و تعلق خاطر داشتند، اما در عرصه نظر و اندیشه، دچار شده و فرهنگ و تفکر اسلامی را در چهارچوب ایدئولوژی‌های سکولار غربی، معنا و فهم کردند. 🔸این دو جریان معرفتی عبارت بود از جریانی که برای علوم تجربی غربی اصالت قائل بود و جریانی که به ایدئولوژی مارکسیستی به عنوان شاخه‌ای از علوم انسانی سکولار غربی گراییده بود. 🔹در صدر جریان نخست، قرار داشت که به واسطه حوزه تحصیلی‌اش که علوم تجربی بود- و به صورت خاص، رشته ترمودینامیک- تلاش کرد تا تقسیم تجربه‌گرایانه و به اصطلاح علمی از اسلام عرضه نماید؛البته از آنجا که این جریان معرفتی به علت و غیر انقلابی بودن از بدنه و جایگاه اجتماعی برخوردار نبود و مخاطبان و هواداران اندکی داشت، چندان تهدید و چالشی نیز تولید نکرد و مهجور و منزوی باقی ماند. 🔸جریان دیگر، جریان التقاطی وابسته به ایدئولوژی مارکسیستی بود که دکتر علی شریعتی آن را رهبری و تئوریزه می‌نمود و از شاخه‌های تشکیلاتی و ساختاریافته همچون «سازمان مجاهدین خلق ایران» و «گروهک فرقان» نیز برخوردار بود. به علت آنکه تحصیلات اصلی و عمده‌اش را در غرب گذرانیده و بیشتر وام‌دار حوزه گفتمانی بود، تفکر اسلامی را از این زاویه معرفتی مطالعه و تحلیل کرد و چهره‌ای التقاطی از اسلام- که مشتمل بر آمیزه‌ای از اسلام و مارکسیسم بود- عرضه داشت. 🔹برخلاف جریان نخست، این جریان توانست- به ویژه در دهه 50- در لایه‌هایی در جوان نوخواه جامعه ایران نفوذ کند و هوادار و مدافع جدی و فراگیر بیابد. شهید مطهری بر مبنای همین درک و دریافت، بخش گسترده‌ای از توان تئوریک خود در این دهه را مصروف مقابله با فرآورده‌های معرفتی و ایدئولوژیک این جریان نمود و تلاش کرد تا از نفوذ یافتن انگاره‌ها و اندیشه‌های ساخته و پرداخته‌شده از سوی این جریان التقاطی به درون ایدئولوژی انقلاب و ذهنیت نیروهای انقلاب متعهد و اصیل، جلوگیری کند. 🔸اسلامی- که برای همه‌شان احترام فراوان قائلم- هشدار می‌دهم و بین خود و خدای متعال، اتمام حجت می‌کنم که نفوذ و نشر اندیشه‌های بیگانه به نام اندیشه اسلامی و با مارک اسلامی، اعم از آنکه از روی سوء نیت یا عدم سوء نیت صورت گیرد، خطری است که را تهدید می‌کند.(همان، ص93)(فصلنامه پانزده خرداد، ش ۳۴، صص۹۶- ۹۵) 🔹🔹🔹 www.Bonyadtarikhbook.ir 🔰 میثاق همه چیز را ببینید👇 🇮🇷 🆔https://eitaa.com/mesagh 🛑📢شماهم این پست راحداقل برای یک نفرارسال فرمائید باتشکر
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️ مردم ما علیه ظلم و بیداد، تحجر و واپسگرایی قیام کردند... ◀️ خلاف تصور بسیاری از ماها، امام، انقلاب را براندازی یک و بی‌دین، و استقرار نمی‌دانند! ایشان به صراحت معتقدند که مردم، قرائتی از اسلام را - با نثار جان و مال‌شان - کنار زدند و قرائت از دین را بر مسند نشاندند... 🔸 ایشان در پاسخ کوتاه - و در عین حال بسیار مهم و کلید‌ی‌ای - که به سید حمید روحانی (رئیس وقت مرکز اسناد انقلاب اسلامی) می‌دهند، چنین می‌نویسند: 🔹 باید پایه‌های تاریخ انقلاب اسلامی ما چون خود انقلاب بر دوش مغضوب قدرت‌ها و ابرقدرت‌ها باشد. 🔹 شما باید نشان دهید که چگونه مردم، علیه ظلم و بیداد، تحجر و قیام کردند و فکر اسلام ناب محمدی را جایگزین تفکر ، ، اسلام التقاط و در یک کلمه اسلام امریکایی کردند. 🔹 شما باید نشان دهید که در حوزه‌های علمیه آن زمان که هر حرکتی را متهم به حرکت و یا حرکت انگلیسی می‌کردند، تنی چند از عالمان دین باور، دست در دست کوچه و بازار، مردم و زجر کشیده گذاشتند و خود را به آتش و خون زدند و از آن پیروز بیرون آمدند. 🔹 شما باید به روشنی ترسیم کنید که در سال ۴۱، سال شروع انقلاب اسلامی و مبارزه ، در مرگ آباد تحجر و تقدس‌مآبی چه ظلم‌ها بر عده‌ای روحانی پاک‌باخته رفت، چه ناله‌های دردمندانه کردند، چه خون دلها خوردند، به جاسوسی و بی‌دینی شدند ولی با توکل بر خدای بزرگ کمر همت را بستند و از تهمت و ناسزا نهراسیدند و خود را به توفان بلا زدند و در جنگ نابرابر ایمان و کفر، علم و خرافه، روشنفکری و ، سرافراز- ولی غرقه به خون یاران و رفیقان خویش-پیروز شدند.(۲۵ دی ۱۳۶۷) ➖ متن کامل نامه
هدایت شده از mesaghمیثاق
مهدی بازرگان؛ گزینه‌ای مطلوب برای ایالات متحده آمریکا 🖊 حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی از روزهای پیروزی انقلاب اسلامی ١٣۵٧.١١.١٩ 🔹امروز نیز مردم تهران در یک راهپیمایی میلیونی به رای اعتماد دادند. 🔸 طی نطقی گفته است در یک کشور نمی‌شود دو دولت و دو قانون حاکم باشد. مردم در پاسخ به او، امروز شعار دادند: یک قانون، یک دولت اما به رای ملت 🔹دولت‌های و دولت بازرگان را به رسمیت شناختند. 🔸وزارتخانه‌های دارایی، بهداری، امور خارجه، دادگستری، آبادانی و مسکن، آب و برق وفاداری خود را به دولت بازرگان اعلام کردند. کارمندان برخی از وزارتخانه‌ها از ورود وزرای کابینه بختیار به وزارتخانه جلوگیری کردند و با مشت‌های گره کرده و با شعار «مرگ بر بختیار نوکر بی‌اختیار» وزرای کابینه قلابی او را فراری دادند. 🔹آیت‌الله حاج به ملاقات امام آمد. جعفر (فرزند آیت‌الله خوانساری) نیز او را همراهی می کرد. آن‌گاه که به امام خبر رسید آیت‌الله خوانساری برای دیدار ایشان وارد اقامتگاه شده اند و جعفر نیز با ایشان همراه است. امام اعلام کرد، جعفر نباید به ملاقات من بیاید. از این رو، جمعی از محافظان در راهرویی که به اتاق امام منتهی می‌شد صف کشیدند و پس از ورود آیت‌الله خوانساری راه را بر جعفر بستند و از ورود او به محل ملاقات امام جلوگیری کردند. ملاقات آقای خوانساری با امام بیش از چند دقیقه نپایید. 🔸ساعت ده صبح امروز که در دفتر آقای نشسته بودم یکی از محافظان وارد شد و خطاب به ایشان اظهار کرد شخصی که خود را از فرماندهان ارتش معرفی می کند درخواست ملاقات با شما را دارد. آقای ربانی پرسیدند که نام او چیست؟ پاسخ داد که نام خود را نمی‌گوید آقای ربانی گفتند او را بیاورید. چند دقیقه بعد مرد میان سالی که لباس سویل بر تن داشت وارد شد و چون نگارنده و چند تن از میهمانان آقای ربانی که از شهرستان آمده بودند در آن جا حضور داشتند، از نشستن خودداری کرد و به آقای ربانی گفت با شما کار خصوصی دارم. آقای ربانی او را به یکی از اتاق های مجاور بردند. 🔹پس از مدتی آقای ربانی آمدند، گفتند این شخص خود را سرهنگ عزلتی معرفی کرد و گفت من در محاکمه شما در دادگاه نظامی عضو هیئت دادرسان بودم. آقای ربانی گفتند قیافه او برای من اشنا نبود. 🔸سخن خصوصی و محرمانه او این بود که آمریکایی‌ها با همدستی عوامل خود می خواهند انقلاب ایران را به شکست بکشانند و به دو منظور به ایران آمده بود نخست اینکه اگر امام یک چهره چپی و ضدآمریکایی را بر سر کار آورد، به بهانه حمایت از دولت بختیار به کودتا دست بزنند و در برابر امام و مردم بایستند حتی اگر ایران به ویتنام دیگری بدل شود، دوم اینکه برخی از سلاح های پیشرفته و تجهیزات پیچیده نظامی از جمله هواپیماهای اف – ١۴ را پیش از آن که به دست عوامل شوروی بیفتد و اسرار آن فاش شود از ایران خارج کند. او در ادامه گفته بود وقتی امام بازرگان را به عنوان رییس دولت موقت تعیین و منصوب کرد، خیال هایزر و آمریکا کاملا راحت شد، چون از نظر آمریکا مهندس بازرگان با بختیار تفاوتی ندارد، بلکه بازرگان از نظر کاخ سفید از بختیار معقول‌تر و مورد اعتماد بیشتری است. 🔹و لهذا هایزر به فرماندهان ارتش ایران سفارش کرد که از پشتیبانی از بختیار دست بردارند و به شما بگویم که بختیار در ظرف امروز و فردا سقوط می کند. درباره وسایل پیچیده نظامی و هواپیماهای اف – ١۴، هایزر توانست با دار و دسته بازرگان به توافق برسد که این تجهیزات را از ایران خارج سازد و هایزر با آسودگی خاطر چند روز پیش ایران را ترک کرد. 🔸او به آقای ربانی گفته بود اگر امام می‌خواهد انقلاب ایران با شکست مواجه نشود، به دولت چین نزدیک شود! و من نیز به سهم خود می‌توانم در ایجاد ارتباط میان انقلاب ایران و دولت چین نقشی ایفا کنم! آقای ربانی گفتند به او پاسخ دادم به اسلام و ملت ایران متکی است و به کمک این و آن نیازی ندارد. 🔹اقای ربانی گفتند نامبرده با نگرانی و اضطراب سخن گفت و حالت عادی نداشت و می‌گفت به زودی از ایران خارج می شود. آقای ربانی دیدگاه ها و نظریات او را بر پایه تحلیل و برداشت کردند و با وجود این گفتند حرف‌های او را برای امام بازگو می کنم. بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
هدایت شده از mesaghمیثاق
••• "بر تو و آن خاطر ِ آسوده ، سوگند!... 🔻مجید شریف‌واقفی، که از نبوغ بالایی در رشته مهندسی برق برخوردار بود به شکل دراماتیکی به دست دوستانش در سازمان مجاهدین خلق، ترور شد اما چهار سال بعد نامش جایگزین «آریامهر» شد و دانشگاه صنعتی شریف به نامش خورد! 🔻انشقاق و جدایی در بزنگاه های تاریخی یک ملت و یک کشور در بسیاری از تشکیلات و گروه‌های سیاسی و اجتماعی با بزرگترین و کوچکترین زاویه فکری، رخ می دهد و این اجتناب ناپذیر است، جایی که لحظه انتخاب فرا می رسد، افتراق رخ خواهد داد! 🔻قصه‌ی مجید شریف واقفی که یکی از موسسین و عضو کادر مرکزی سازمان مجاهدین بود، قصه ی یک رویش است نه ریزش! سازمان منافقین که در ابتدا خود را سازمان مجاهدین خلق ایران می‌‏نامید همزمان با تاسیس دانشگاه صنعتی آریامهر در سال ۱۳۴۴ برای مبارزه مسلحانه با رژیم پهلوی تأسیس شد. اما کارکرد این سازمان به دلیل غلبه افکار بر آن به تدریج از مبارزه علیه رژیم به حذف فیزیکی اعضای جدا شده از خود، مردم عادی ،زنان و بچه ها و...رسید. ، مدعی بود اسلام ظرفیت مبارزه چریکی را ندارد! چون در اسلام کشتار زنان و کودکان و بی گناهان مجاز نیست! و سازمان نباید در گیر این محدودیت ها بشود! 🔻مجید شریف واقفی اما نمی پذیرد و همراه با مرتضی صمدی لباف از سازمان جدا می شوند. مجید با قدرت سازماندهی و کادرسازی و با تفکر تشکیلاتی اقدام به جذب نیروهایی از سازمان می کند که هنوز به اسلام معتقدند. اما همسرِ تشکیلاتی او( لیلا زمردیان) در حقیقت خبرچین سازمان و شخص تقی شهرام است و لحظه به لحظه فعالیت های مجید برای تشکیل شاخه اسلامی سازمان را بگوش کادر مرکزی می رساند! آنها اجازه فکر کردن و اندیشیدن نداشتند و مطیع بی چون و چرای رهبرانی بودند که هیچ انگیزه و هدفی جز قدرت طلبی، رهبری طلبی و جاه طلبی نداشتند. 🔻با غلبه تفکرات مارکسیستی – لنیستی بر گرایش‏های اسلامی، تصفیه حساب اعضای مسلمان سازمان شروع شد. سید مجید شریف واقفی و مرتضی صمدی لباف از مطرح‏‌ترین آنان بودند که پس از این تغییر مواضع سازمان، تصفیه شده و به طرز فجیعی به شهادت رسیدند. قدرت طلبی قطعا به فساد منجر خواهد شد و قدرت مطلق، به فساد مطلق سرنوشت بسیاری از سازمانها، تشکیلات سیاسی و اجتماعی و حتی حکومت ها پس از فساد ناشی از قدرت طلبی هلاکت است.