هدایت شده از mesaghمیثاق
در محیطی که اندیشمندان و صاحبان قلم، به جای اینکه مردم را به سوی خدا و سعادت دنیا و آخرت دعوت نمایند، با ایفای #نقش دوگانه و #مزورانه به فکر #منافع_خویش باشند، چنین جامعهای روی سعادت به خویش نخواهد دید.
🔷 #حرمت_نگذاشتن_به_بزرگترها: از دیگر نشانههای نابسامانی جامعه این است که کوچکترها احترام بزرگترها را نگه نمیدارند؛ زیرا در محیطی رشد یافتهاند که از نظر تربیت دینی و اخلاقی دچار نقص بوده است. پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «... وَقِّرُوا کِبَارَکُم...»؛[۳] (و بزرگان خود را احترام کنید). و فرمودند: «مِنْ إِجْلَالِ اللَّهِ إِجْلَالُ ذِی الشَّیْبَةِ الْمُسْلِم»؛[۴] از جملهی تجلیل خدا، احترام گذاشتن به پیران مسلمان است. اگر به این توصیهها عمل نشود، جامعه رو به انحطاط خواهد بود.
🔷بیتوجهی به رشد #فاصلهی_طبقاتی: جامعهی منحط و فاسد جامعهای است که در آن شکاف و فاصلهی طبقاتی روز به روز بیشتر میشود که در چنین جامعهای ثروتمندان نه تنها به فکر فقرا و مستضعفان نیستند، بلکه با انباشت ثروت و پایمال کردن حق تنگدستان هر روز بر این شکاف و فاصله میافزایند، در حالیکه بر اساس صریح قرآن خداوند در مال ثروتمندان حقی برای بیچارگان قرار داده شده است: «وَ فی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُوم».[ذاریات، ۱۹] اما در جامعه منحط صاحبان ثروت به جای اینکه بخشی از سرمایهی خود را در جهت فقرزدایی به کار گیرند، با حرص و طمع و نقشههای گوناگون همواره به دنبال تصاحب اندک ثروتی هستند که در دست مستمندان است، و با این کار روز به روز بر فاصلهی طبقاتی میافزایند.
پی نوشت:
[۱]. بحرانی، ابن میثم، شرح نهج البلاغه، مترجمان، محمدی مقدم، قربانعلی و دیگران، ج 6، ص 138
[۲]. همان، ص 139.
[۳]. امالی صدوق، ص ۹۴
[۴]. کافی ج ۲، ص ۱۶۵
|منبع: وبسایت اسلام کوئیست
تبین
https://eitaa.com/mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢چگونه تعصّبات نژادى یهود مانع ایمان به پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) گردید؟
🔹خداى متعال در آیات ۹۱ - ۹۳ «سوره بقره» به یکى از جنبه هاى تعصبات نژادى #یهود که در دنیا به آن معروفند اشاره کرده، چنین می فرماید: «وَ إِذا قیلَ لَهُمْ آمِنُوا بِما أَنْزَلَ اللهُ قالُوا نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَیْنا وَ یَکْفُرُونَ بِما وَرائَهُ». (هنگامى که به آنها گفته شود: به آنچه خداوند نازل فرموده #ایمان بیاورید، مى گویند: ما به چیزى ایمان مى آوریم که بر خود ما نازل شده باشد (نه بر اقوام دیگر) و به غیر آن کافر مى شوند). آنها نه به #انجیل ایمان آوردند و نه به #قرآن، بلکه تنها #جنبههای_نژادى و #منافع_خویش را در نظر مى گرفتند؛ (در حالى که این #قرآن حق است و منطبق بر نشانه ها و علامت هایی است که در کتاب خویش خوانده بودند). «...وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ...».
🔹پس از آن پرده از روى #دروغ آنان بر داشته مى فرماید: اگر بهانه عدم ایمان شما این است که محمّد (صلى الله علیه و آله) از شما نیست (پس چرا به #پیامبران خودتان در گذشته ایمان نیاوردید؟ پس چرا آنها را کشتید اگر راست مى گوئید و ایمان دارید)؟!؛ «قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیاءَ اللهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ». اگر به راستى آنها به #تورات ایمان داشتند، توراتى که #قتل_نفس را گناه بزرگى مى شمرد، نمى بایست #پیامبران بزرگ خدا را به قتل برسانند. از این گذشته، اصولاً این سخن که ما تنها به دستوراتى ایمان مى آوریم که بر ما نازل شده باشد، #انحراف_روشنى از اصول توحید و مبارزه با شرک است، این یک نوع #خودخواهى و خود پرستى است، چه در شکل شخصى باشد، یا در شکل نژادى. #توحید آمده است که این گونه خوهاى زشت را از وجود انسان ریشه کن سازد، تا انسان ها دستورات خدا را فقط به خاطر این که از ناحیه خدا است بپذیرند.
🔹به عبارت دیگر اگر پذیرش دستورات الهى مشروط به این باشد که بر خود ما نازل گردد، این در حقیقت #شرک است، نه ایمان، و #کفر است، نه اسلام؛ و قبول چنین دستوراتى هرگز دلیل ایمان نخواهد بود. جالب این که: در آیه فوق مى فرماید: «هنگامى که به آنها گفته شود به آنچه خدا نازل کرده ایمان بیاورید...» که در این عبارت، نه محمّد (صلى الله علیه و آله) مطرح است، نه موسى و نه عیسى (علیهما السلام) بلکه صرفاً «ما أَنْزَلَ الله». #قرآن براى روشن تر ساختن دروغ و #کذب_آنها، در آیه بعد، سند دیگرى را بر ضد آنها افشا مى کند و مى فرماید: «وَ لَقَدْ جاءَکُمْ مُوسى بِالْبَیِّناتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ». (#موسى آن همه معجزات و دلائل روشن را براى شما آورد، ولى شما بعد از آن #گوساله را انتخاب کردید و با این کار ظالم و ستمگر بودید)!.
🔹اگر شما راست مى گویید و به پیامبر خودتان ایمان دارید، پس دلیل #گوساله_پرستى بعد از آن همه دلائل روشن توحیدى چه بود؟ این چه ایمانى است که به محض غیبت #موسى (علیه السلام) و رفتنش به کوه طور از دل هاى شما پرواز مى کند و #کفر جاى آن، و گوساله جاى توحید را مى گیرد؟ آرى شما با این کارتان هم به خود ستم کردید و هم به جامعه خود و نسل هاى آینده تان. در سومین آیه مورد بحث، سند دیگرى بر بطلان این ادعاى آنها ذکر کرده مسأله #پیمانکوهطور را به میان مى کشد، مى فرماید: «وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَکُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّة وَ اسْمَعُوا قالُوا سَمِعْنا وَ عَصَیْنا». (ما از شما #پیمان گرفتیم و کوه طور را بالاى سرتان قرار دادیم و به شما گفتیم، دستوراتى را که مى دهیم محکم بگیرید و درست بشنوید؛ اما آنها گفتند شنیدیم و مخالفت کردیم).
🔹«وَ أُشْرِبُوا فی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِکُفْرِهِمْ». (آرى دل هاى آنها به خاطر کفرشان با محبت گوساله آبیارى شده بود)!. آرى، #شرک و #دنیاپرستى که نمونه آن عشق به گوساله طلایی سامرى بود در تار و پود قلبشان نفوذ کرد، و در سراسر وجودشان ریشه دواند، و به همین دلیل، خدا را فراموش کردند. شگفتا! این چگونه ایمانى است که هم، با کشتن پیامبران خدا مى سازد، هم گوساله پرستى را اجازه مى دهد، و هم میثاق هاى محکم الهى را به دست فراموشى مى سپرد؟! آرى (اگر شما مؤمنید ایمانتان بد دستوراتى به شما مى دهد)؛ «قُلْ بِئْسَما یَأْمُرُکُمْ بِهِ إیمانُکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ».
📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازى، دار الکتب الإسلامیه، چاپ پنجاه و پنجم، ج ۱، ص ۴۰۴
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#یهود