eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
187هزار عکس
169.6هزار ویدیو
2هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از mesaghمیثاق
✨﷽✨ 🏴هفت مصیبتِ شام از زبان امام سجاد علیه السلام... ✍از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:‌ سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام ! در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: ▪️1.ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند. ▪️2.سرهای شهداء را در میان هودج‌های زن‌های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمه‌هایم زینب و ام کلثوم(علیها سلام) نگه‌داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند، و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم سُتوران قرار می‌گرفت. ▪️3.زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. ▪️4.از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: «ای مردم! بکُشید این‌ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!» ▪️5.ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می‌گفتند: این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند . امروز شما انتقام آن‌ها را از این‌ها بگیرید. ▪️6.ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت. ▪️7.ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم... 📚برگرفته از:‌‌ تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی ‌‌‌
هدایت شده از mesaghمیثاق
✍امام رضا علیه‌السلام: هر كس كه عاشورا، روز مصيبت و اندوه و گريه‏اش باشد، خداوند روز قيامت را براى او روز شادى و سرور قرار مى‏دهد. 📚بحارالانوار، ج ۴۴، ص۲۸۴ 🏴 السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
هدایت شده از mesaghمیثاق
✍امام حسین علیه السّلام فرمودند: ما أَهوَنَ المَوتَ عَلى سَبيلِ نَيلِ العِزِّ وَإِحياءِ الحَقِّ لَيسَ المَوتُ فى سَبيلِ العِزِّ إِلاّحَياةً خالِدَةً وَلَيسَتِ الحَياةُ مَعَ الذُّلِّ إِلاَّ المَوتَ الَّذى لاحَياةَ مَعَهُ؛ چه گواراست مرگى كه در راه رسيدن به سربلندی و زنده کردن حق باشد، همانا که رفتن به نام، زندگى جاويد است و ماندن به ننگ، مرگ هميشگى است. 📚احقاق الحق، جلد ۱۱ ▪️با آرزوی پذیرش سوگواری هایتان در درگاه یگانه مهربان ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅
هدایت شده از mesaghمیثاق
🏴 اَعْظَمَ اللهُ اُجُورَنا بِمُصابِنا بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ ، وَجَعَلَنا وَاِيّاكُمْ مِنَ الطّالِبينَ بِثارِهِ ، مَعَ وَلِيِّهِ الاِْمامِ الْمَهْديِّ مِنْ آلِ مُحَمَّد عَلَيْهِمُ السَّلامُ 🏴 عرض تسلیتمان را در این ساعات پر از رنج و اندوه پذیرا باشید.دل امام زمانمان را تسلی دهید به قرائت یکبار سوره ی توحید.
هدایت شده از mesaghمیثاق
روضه خانگی - حضرت زینب(س) - 1203.mp3
12.17M
🎙غروب بود و زنی بی قرار، تنها بود... 🔻روضه (س) ⏱ | 18:34 👤 استاد روضه‌های کوتاهِ کاملِ خانگی
هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◼️◼️قهرمان قهرمانان عصر عاشورا... استاد رحیم پور ازغدی
هدایت شده از mesaghمیثاق
⚫⚫گوشه هایی از سخنرانی استاد رحیم پور ازغدی در شب عاشورای 1401
هدایت شده از mesaghمیثاق
💠معجزه امام حسین(ع) 🦂عقربی که جان زائران حسینی(ع) را در اربعین نجات داد 👥زائران ایرانی و دیگر کشورها که امسال در مسیر عشق حسینی حرکت می کردند ،گزارش دادند: یک زن که به نظر می رسید خسته است،برای استراحت وارد یکی از خیمه ها شده و در خواب عمیق و طولانی فرو رفت طولانی شدن خواب این زن باعث شد که دیگران را متوجه خودش کنند،به همین دلیل به سمت زن آمدند و او را صدا زدند اما جوابی نداد و اینگونه متوجه شدند که وی مرده است و در کنارش عقربی را پیدا کردند که آن نیز مرده است و متوجه شدند که این زن توسط نیش عقرب مرده است زنان وقتی تلاش می کردند که جسد وی را به خیمه کناری ببرند ، احساس کردند که جسم عجیبی در وسط بدن زن است وقتی لباس وی را کنار زدند کمربندی(بمب) انفجاری را دیدند که به دور کمرش بسته شده بود پس از کشف کمربند انفجاری،نیروهای امنیتی خود را به محل رساندند و به راحتی و بدون هیچ تلفاتی آن را خنثی کردند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از mesaghمیثاق
※ عباس بن علی (ع) -※ ... ابونصر بخاری، از مفضل بن عمر روایت کرده که حضرت صادق (ع) فرمود: عموی ما عباس، بصیرت عمیقی داشت و ایمان محکمی، با ابا عبدالله جهاد کرد و خوب امتحان داد و به شهادت رسید و خونش در بنی‌حنیفه است، سی و چهار ساله بود که کشته شد، و مادر او و برادرانش عثمان و جعفر و عبدالله، ام البنین دختر خزام بن خالد بن ربیعه است. تا آن‌که گوید: از امیر المؤمنین (ع) روایت شده است که از برادرش عقیل که از انساب و خانواده‌های عرب مطلع بود خواست زنی از نژاد شجاعان عرب برای او بجوید تا او را بگیرد و پسر پهلوانی برایش بزاید. عقیل گفت: ام البنین کلاویه را تزویج کن که در عرب از پدران او شجاع‌تر نیست. و او را تزویج کرد. [م. ص ۲۹۷ و ۲۹۸] ابن شهر آشوب در «مناقب» گوید: عباس سقّا، قمر بنی‌هاشم و پرچمدار حسین (ع) و بزرگ‌ترین برادر‌های مادری خود به دنبال آب رفت، بر او حمله کردند و او هم حمله کرد. لشکر را پراکنده کرد و زید بن ورقاء جهنی پشت نخلی کمین کرد و به کمک حکیم بن طفیل سنبسی دست راستش را جدا کرد، شمشیر به دست چپش گرفت و بر آن‌ها حمله کرد. جنگید تا ضعف کرد و حکیم بن طفیل طائی از پشت نخلی کمین کرد و ضربتی به دست چپش زند. آن ملعون با عمود آهنین او را کشت، چون حسین (ع) او را در کنار فرات روی خاک دید، گریست. [م. ۱ ص. ۳۰۰] در «بحار» است که: چون عباس خود را تنها دید، نزد برادر آمد و گفت: اجازه می‌فرمایید؟ حسین (ع) سخت گریست و فرمود: برادر جان! تو علمدار منی و اگر بروی، لشکرم پراکنده شود. عباس گفت: دلم تنگ شد و از زندگی سیر شدم و می‌خواهم از این منافقان، انتقام خون برادران را بگیرم. حسین (ع) فرمود: آبی برای این کودکان بیاور. عباس رفت و به لشکر نصیحت کرد و آن‌ها را بر حذر داشت و سودی نبخشید، نزد برادر برگشت و به او خبر داد و شنید کودکان فریاد العطش دارند، مشکی برداشت و سوار بر اسب شد و به سوی فرات رفت و چهار هزار از موکلان فرات دور او را گرفتند و او را تیرباران کردند، بر آن‌ها حمله کرد و هشتاد کس از آن‌ها را کشت و آن‌ها را از هم شکافت تا وارد شریعه شد و خواست شربتی آب بنوشد، به یاد تشنگی برادرش حسین (ع) و اهل بیتش افتاد، آب را ریخت و مشک را پر آب کرد و به دوش راست انداخت و رو به خیمه‌ها کرد، راه را بر او بستند و گرد او را گرفتند و با آن‌ها جنگید تا نوفل با ضربتی دست راستش را انداخت و مشک را به دوش چپ گذاشت، نوفل دست چپش را هم از مچ قطع کرد و مشک را به دندان گرفت، تیری به مشک آب رسید و آبش ریخت و تیر دیگری به سینه‌ی او نشست و از اسب به خاک افتاد و فریاد زد: برادر! مرا دریاب. چون حسین (ع) به بالین او آمد، او را به خاک و خون غلطان دید و گریست. در «بحار» است که گفته‌اند: چون عباس شهید شد، حسین (ع) فرمود: الان کمرم شکست و چاره‌ام قطع شد. [م. ۱ ص. ۳۰۱ و ۳۰۲] ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ م. ۱ : در کربلا چه گذشت؛ ترجمه نفس المهموم؛ تألیف حاج شیخ عباس قمی م. ۲ : لهوف؛ سید بن طاووس؛ عباس عزیزی