پسربچه ای پرنده زيبايی داشت و به آن پرنده بسيار دلبسته بود.
حتی شبها هنگام خواب، قفس آن پرنده را كنار رختخوابش میگذاشت و میخوابید.
اطرافيانش كه از اين همه عشق و وابستگی او به پرنده باخبر شدند، از پسرڪ حسابی كار میكشیدند.
هر وقت پسرڪ از كار خسته میشد و نمیخواست كاری را انجام دهد، او را تهديد میڪردند كه الان پرندهاش را از قفس آزاد خواهند كرد و پسرڪ با التماس میگفت: نه، كاری به پرندهام نداشته باشيد، هر كاری گفتيد انجام میدهم.
تا اينڪه یڪ روز صبح برادرش او را صدا زد كه برود از چشمه آب بياورد و او با سختی و كسالت گفت، خستهام و خوابم مياد.
برادرش گفت: الان پرندهات را از قفس رها میڪنم، كه پسرڪ آرام و محكم گفت: خودم ديشب آزادش كردم رفت، حالا برو بذار راحت بخوابم، كه با آزادی او خودم هم آزاد شدم.
اين حكايت همه ما است. تنها فرق ما، در نوع پرنده ای است كه به آن دلبستهایم.
پرنده بسياری پولشان، بعضی قدرتشان، برخی موقعيتشان، پارهای زيبایی و جمالشان، عدهای مدرڪ و عنوان آكادمیڪ و خلاصه شيطان و نفس، هر كسی را به چيزی بستهاند و ترس از رها شدن از آن، سبب شده تا ديگران و گاهی نفس خودمان از ما بيگاری كشيده و ما را رها نكنند.
پرندهات را آزاد ڪن!
#حرف_حساب
#تلنگر
┅༅𖣔 @mesbah_family507 𖣔༅═┅
┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅
🆔Instagram.com/mesbah_family507
#روانشناسی🌱
نشانه های یک انسان بالغ و باکمالات:
_بیشتر می بخشی
_به تفاوت ها احترام میذاری
_عشق رو، زور نمیکنی
_ درد هایی که گاهی به قلبت وارد میشه رو میپذیری
_به سادگی قضاوت نمیکنی
_دیگه از بحث های به درد نخور و بی سرو ته به وجد نمیای(غیبت نمیکنی)
_ذهن باز تری داری
_خواب رو بهتر از شب جمعه الکی بیرون موندن میدونی
_گاهی ترجیح میدی ساکت بمونی تا اینکه درگیر یک دعوا و جدال غیر منطقی و بی معنی بشی
(بزرگی را گفتند:ذکری عنایت فرمایید.
گفت:شما را سفارش می کنم
به ذکرِ شریفِ سکوت)
_شادمانی تو به دیگران بستگی ندارد بلکه به خود درونی تو بستگی دارد.
#پندانه
#تلنگر
┅༅𖣔 @mesbah_family507 𖣔༅═┅
┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅
🆔Instagram.com/mesbah_family507
#روانشناسی🌱
نشانه های یک انسان بالغ و باکمالات:
_بیشتر می بخشی
_به تفاوت ها احترام میذاری
_عشق رو، زور نمیکنی
_ درد هایی که گاهی به قلبت وارد میشه رو میپذیری
_به سادگی قضاوت نمیکنی
_دیگه از بحث های به درد نخور و بی سرو ته به وجد نمیای(غیبت نمیکنی)
_ذهن باز تری داری
_خواب رو بهتر از شب جمعه الکی بیرون موندن میدونی
_گاهی ترجیح میدی ساکت بمونی تا اینکه درگیر یک دعوا و جدال غیر منطقی و بی معنی بشی
(بزرگی را گفتند:ذکری عنایت فرمایید.
گفت:شما را سفارش می کنم
به ذکرِ شریفِ سکوت)
_شادمانی تو به دیگران بستگی ندارد بلکه به خود درونی تو بستگی دارد.
#پندانه
#تلنگر
┅༅𖣔 @mesbah_family507 𖣔༅═┅
┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅
🆔Instagram.com/mesbah_family507
#تلنگر
👌کودک را به برقراری دوستی های سالم در مدرسه تشویق کنید.
🔺شخصیت کودک شما،
در لابلای این رفاقتها، بازیها و... استحکام می یابد.
#تربیت_فرزند
┅༅𖣔 @mesbah_family507 𖣔༅═┅
┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅
🆔Instagram.com/mesbah_family507
#تلنگر
📌 #عبد باشیم، نه #عابد
چرا که شیطان، عابد بود و رسول الله، عبد
🔻عابد، کسی است که از او عبادت سر می زند. نماز می خواند، روزه می گیرد، مستحبات را به جا می آورد اما ممکن است به واجب امر به معروف و نهی از منکر، بی توجه باشد!
🔺عبد، کسی است که از او عبودیت سر می زند، هر لحظه به یاد خداست، در همه حال آنطور است که خدایش می خواهد نه آنطور که خودش یا عرف جامعه می خواهند...
┅༅𖣔 @mesbah_family507 𖣔༅═┅
┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅
🆔Instagram.com/mesbah_family507
#تلنگر
👌کودک را به برقراری دوستی های سالم در مدرسه تشویق کنید.
🔺شخصیت کودک شما،
در لابلای این رفاقتها، بازیها و... استحکام می یابد.
#تربیت_فرزند
┅༅𖣔 @mesbah_family507 𖣔༅═┅
┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅
🆔Instagram.com/mesbah_family507
18.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ندای مردگان در هر روز چیست⁉️
🎤مرحوم حجه الاسلام مجتهدی تهرانی
#سبك_زندگی
#تلنگر
┈••••✾•💞🌺💞•✾•••┈┈•
┅༅𖣔 @mesbah_family507 𖣔༅═┅
┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅
#تلنگر
وجدان
مانندِ شمعی است در درونِ آدمی
که اگر روشن شود،
شاید گرمی اش آزارت دهد؛
ولی راهِ درست را
برایت روشن میکند...🌱
┅༅𖣔 @mesbah_family507 𖣔༅═┅
┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅
قطره عسلی بر زمین افتاد، مورچه کوچکی آمد و از آن چشید و خواست که برود اما مزه ی عسل برایش اعجاب انگیز بود،
پس برگشت و جرعه دیگری نوشید ...
باز عزم رفتن کرد، اما احساس کرد که خوردن از لبه عسل کفایت نمی کند و مزه واقعی را نمی دهد، پس بر آن شد تا خود را در عسل بیندازد تا هر چه بیشتر و بیشتر لذت ببرد ...
مورچه در عسل غوطه ور شد و لذت می برد ...
اما ( افسوس ) که نتوانست از آن خارج شود، پاهایش خشک و به زمین
چسبیده بود و توانایی حرکت نداشت
در این حال ماند تا آنکه نهایتا مرد ...
دنیا چیزی نیست جز قطره عسلی بزرگ!
پس آنکه به نوشیدن مقدار کمی از آن اکتفا کرد نجات می یابد، و آنکه در شیرینی آن غرق شد هلاک می شود ...
این است حکایت دنیا...
#تلنگر
🔴 #زندگی_کَلَمی
💠 شخصی گرسنه بود برایش کلم آوردند اولین بار بود که کلم میدید. با خود گفت: حتما میوهای درون این برگها است اولین برگش را کند تا به میوه برسد اما زیرش به برگ دیگری رسید. و زیر آن برگ یک برگ دیگر و... با خودش گفت: حتما میوهی ارزشمندی است که اینگونه در لفافهاش نهادند. گرسنگیاش بیشتر شد و با ولع بیشتر برگها را میکند و دور میریخت. وقتی برگها تمام شدند متوجه شد میوهای در کار نبود! آن زمان بود که دانست کلم مجموعهی همین برگهاست.
💠 ما روزهای زندگی را تند تند ورق میزنیم و فکر میکنیم چیزی اونور روزها پنهان شده که باید هرچه زودتر به آن برسیم درحالی که همین روزها آن چیزی است که باید دریابیم و درکش کنیم! زندگی، همین روزهایی است که منتظر گذشتنش هستیم بنابراین قدر فرصتها را ثانیه به ثانیه و ذره به ذره بدانیم.
#تلنگر
•┈┈✾🍀﷽🍀✾┈┈•
┅༅𖣔 @mesbah_family507 𖣔༅
┅═༅𖣔🌹🌹🌹𖣔༅═┅
#تلنگر..!
* روایت دختر سوری در محاصره داعشیها !*
پدرم اسلحه آورد خانه گفت: اگر اتفاقی افتاد و من نبودم خودتان را بکشید
از پدرم پرسیدم چرا ؟؟
گفت چون اگر خودتان را نکشید داعشیها بلایی سرتان میاورند، که ارزو میکنید بدنیا نیامده بودید.
فردای انروز چند خانواده از خانوادههای منطقه به دست داعش اسیر شدند، که پسرها و مردها و پیرمردها و پیرزنها را سربریده و دختران و زنان را برده بودند.
اینجا بود که مجبور شدیم یک نفر از اعضای خانواده را انتخاب کنیم که اگر اتفاقی افتاد همان، همه ما را بکشد و در بعد هم خودش را بکشد..
در اخر برادرم که 12سال داشت به اصرار مادرم قبول کرد که این کار را انجام دهد.
ما نه شب داشتیم و نه روز و واقعا در شدیدترین و سختترین شرایط روحی بودیم و مادرم با گریه به برادرم میگفت: که اسلحه را از خودت جدا نکن چون هر لحظه ممکن است که اوضاع جوری شود که از ان استفاده کنی و نگذاری که ما زنده به دست این داعشیهای کافر بیافتیم.
مادرم میگفت پسرم نکنه دلت به رحم بیاید که اگر دلت به رحم امد و ما را نکشتی انها به طرز فجیعی ما را میکشند.
چند روزی را با این اوضاع بد و استرس شدید گذراندیم و چند روز بعد داشتم نماز صبح میخواندم که صدای شلیک گلوله در روستا شروع شد، و درگیری خیلی شدید بود، همه بیدار شدیم و برادرم اسلحه
را به دست گرفته بود، مادرم گفت هر وقت بهت گفتم اول من رو بکش بعد سه خواهرت بعد هم خودت.
درگیری تقریبا سه ساعت طول کشید ما دیگه ناامید شده بودیم و گفتیم که دیگه کار تمومه. در همین لحظه پدرم در را باز کرد و وارد شد. مادرم گفت چی شده!!
پدرم گفت ما درگیر نشدیم، ایرانیها امدند و با داعشیها درگیر شدند، و میخواهند محاصره روستا را بشکنند، تا ما را از دست این کفار نجات بدهند.
یکساعت بعد محاصره شکسته شد.
🥹 خدا را شاهد میگیرم تمامی اهالی روستا با دیدن نیروهای ایرانی از خوشحالی گریه شوق میکردیم و بالاخره این کابوس حقیقی تمام شد.
انروزها را هیچ وقت فراموش نمیکنیم که چگونه شب را به صبح و روز را به شب میرساندیم.
*قدر شهدا و مرزداران و رزمندگان و مدافعان حرم را بدانیم*
•┈┈✾🍀﷽🍀✾┈┈•
┅༅𖣔 @mesbah_family507 𖣔༅
┅═༅𖣔🌹🌹🌹𖣔༅═┅
6.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙 #تلنگر | مقام شیطان
🎖•┈┈✾🍀﷽🍀✾┈┈•
┅༅𖣔 @mesbah_family507 𖣔༅
┅═༅𖣔🌹🌹🌹🌹𖣔༅═┅