❣️#عاشقانه_های_شهداء
💢 مادرم نمی گذاشت ما غذا درست کنیم. پدرم نسبت به غذا حساس بود؛ اگر خراب می شد، ناراحت می شد. تا قبل از عروسی برنج درست نکرده بودم.
❤️ شب اولی که تنها شدیم،آمد خانه و گفت: ما هیچ مراسمی نگرفتیم. بچه ها می خوان بیان دیدن. می تونی شام درست کنی؟ کته ام شفته شده بود. همان را آورد، گذاشت جلوی دوست هاش. گفت: خانم من آشپزیش حرف نداره، فقط برنج این دفعه ای خوب نبوده، وارفته.
📚 منبع: کتاب 365 خاطره برای 365 روز، ص 41
📎 #خانواده_سبک_زندگی
📎 #دفاع_مقدس
📎 #سیره_شهدا
📎 #شهدا
💢تو شهید نمیشی...
🔹وقتی با یه خانوادۀ تبریزی وصلت کرد، بهونه پیدا کردیم تا بهش اصرار کنیم که انتقالی بگیره و بیاد تبریز؛ اما هر چه گفتیم؛ قبول نکرد و گفت: من اگه پشتِ میز نشین بشم؛ میمیرم... اعتقاد داشت موندن توی تهران به معنیِ موندن در میانهی میدان، و برگشتن به تبریز مساویست با پشتِ میز نشینی... یه بار هم در جوابِ برادری که بهش پیشنهاد کرده بود خانواده اش رو برداره و بره تبریز برا زندگی؛ گفته بود: تو شهید نمیشی... چون معتقد بود که شهادت مزدِ کسانیه که در راه خدا پُر کارند...
👤خاطرهای از زندگی مدافعحرم شهید محمودرضا بیضایی
📚 منبع: کتاب “ تو شهید نمیشوی ” ؛ صفحه ۳۲
🔻خاکریز خاطرات ۱۲۳
📎 #شهدا
📎 #سیره_شهدا
📎 #خاطرات_شهدا
📎 #جهاد_تبیین
به#مصباح_خانواده ۹۰۷ بپیوندید
https://eitaa.com/mesbah_family907