🔳 امام حسین علیه السلام:
💠 خدا مى داند که من
▫️نمازِ براى او
▫️و تلاوت کتابش (قرآن)
▫️و راز و نیازِ فراوان
▫️و استغفار را دوست دارم.
┄┅✿🍃❀🔘❀🍃✿┅┄
⬅️ عمرسعد لعنة الله علیه براى گرفتن بیعت اجبارى و یا کشتن امام و یارانش در عصر تاسوعا فرمان حمله را صادر کرد.
▫️با این فرمان هزاران تن سواره و پیاده به سمت اردوى اباعبدالله(علیه السلام) روانه شدند،
▫️صداى همهمه آنها در بیابان کربلا پیچید و به گوش لشکریان امام(علیه السلام) رسید.
▫️حضرت عبّاس بن على(علیه السلام) محضر امام(علیه السلام) شرفیاب شد و عرض کرد:
«اى برادر! دشمن بدین سو مى آید».
▫️امام حسین(علیه السلام) برخاست و فرمود:
⬅️ «یا عَبّاسُ! اِرْکَبْ بِنَفْسِی أَنْتَ ـ یا أَخِی ـ حَتّى تَلْقاهُمْ فَتَقُولَ لَهُمْ: ما لَکُمْ؟ وَ ما بَدالَکُمْ؟ وَ تَسْأَلْهُمْ عَمّا جاءَ بِهِمْ»؟؛
💠 اى عبّاس! جانم به فدایت اى برادر!
▫️سوار شو و برو از آنها بپرس!
▫️هدف آنها چیست؟ چه روى داده است؟ و بپرس: چه دستور تازه اى به آنان داده شده؟
▫️ «قمر بنى هاشم» حضرت عبّاس علیه السلام، با بیست سوار که زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر از جمله آنان بودند، در برابر سپاه دشمن آمد و پرسید:
«شما را چه شده است؟ و چه مى خواهید؟».
▫️گفتند:
به تازگى فرمان امیر به ما رسیده است که به شما بگوییم یا حکم او را بپذیرید [به طور کامل تسلیم شوید] یا آماده کارزار باشید.
▫️حضرت عبّاس علیه السلام فرمود:
«شتاب مکنید تا نزد [برادرم] ابى عبدالله(علیه السلام) بروم و پیام شما را به ایشان برسانم».
▫️آنان پذیرفتند و گفتند:
«پیام ما را به ابى عبدالله(علیه السلام) برسان و پاسخش را به ما ابلاغ کن».
▫️عبّاس(علیه السلام) به تنهایى نزد امام(علیه السلام) برگشت و ماجرا را به عرض رساند
▫️و همراهانش همانجا (در برابر سپاه دشمن) ماندند و به نصیحت سپاه ابن سعد پرداختند.
▫️هنگامى که عبّاس(علیه السلام) پیام ابن سعد را به عرض امام(علیه السلام) رساند،
▫️امام(علیه السلام) به برادر خطاب کرد و فرمود:
⬅️ «اِرْجَعْ اِلَیْهِمْ فَاِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ إِلى غُدْوَة وَ تَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیَّةَ لَعَلَّنا نُصَلِّىَ لِرَبِّنَا اللَّیْلَةَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ، فَهُوَ یَعْلَمُ أَنِّی کُنْتُ أُحِبُّ الصَّلاةَ لَهُ وَ تِلاوَةَ کِتابِهِ وَ کَثْرَةَ الدُّعاءِ وَ الاِسْتِغْفارِ»؛
💠 نزد آنان برگرد، چنانچه توانستى از آنان بخواه که جنگ را تا سپیده دم فردا به تأخیر بیاندازند و یک امشب را مهلت بگیر، تا در این شب به درگاه خداوند نماز بگذاریم و به راز و نیاز و استغفار بپردازیم. خدا مى داند که من نمازِ براى او و تلاوت کتابش (قرآن) و راز و نیازِ فراوان و استغفار را دوست دارم.
▫️عبّاس(علیه السلام) سوار بر اسب به سمت دشمن برگشت و هنگامى که رو در روى سپاه قرار گرفت، به آنان خطاب کرد و فرمود:
«اى مردم! ابا عبدالله(علیه السلام) یک امشب را از شما مهلت مى خواهد».
▫️پس از این سخن، در میان سپاهیان عمر بن سعد گفتگوهایى ردّ و بدل شد تا آن که عمرو بن حجّاج زبیدى گفت: سبحان الله! به خدا سوگند! اگر اینان از مردم دیلم (کفّار) بودند و از تو چنین تقاضایى مى کردند، سزاوار بود که بپذیرى.
▫️قیس بن اشعث گفت:
«درخواست آنها را بپذیر، به جانم سوگند! که آنان بیعت نخواهند کرد و فردا با تو خواهند جنگید».
▫️ابن سعد گفت:
به خدا سوگند! اگر بدانم که چنین کنند هرگز این شب را به آنان مهلت نمى دهم!
▫️در روایتى از على بن حسین(علیه السلام) آمده است که فرمود:
فرستاده عمرسعد نزد ما آمد و در جایى که صدایش به گوش مى رسید ایستاد و گفت:
«ما تا فردا به شما مهلت مى دهیم، اگر تسلیم شدید شما را نزد عبیدالله بن زیاد خواهیم برد و اگر سر باز زدید، از شما دست نخواهیم کشید».
📓 « تاریخ طبرى، ج 4، ص 315-316 »
▫️بحارالانوار، ج 44، ص 391-392
(با مختصر تفاوت)
💠 @mesbah_sadeghin_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°
🔳 « روضه خوانی مقتل »
حضرت ابوالفضل علیه السلام
💠 آیت الله وحید خراسانی
💠 @mesbah_sadeghin_ir
🏴 مجموعه پوستر احادیث امام سجاد علیه السلام
◼️ سالروز شهادت امام سجّاد علیه السلام رو تسلیت عرض می نماییم
🆔 @hadisgraph
🔸🔶 احادیث ارزشمندی از امام حسین علیه السلام
خواستم بگویم هر یک از احادیث "دریای معرفت" است دیدم در حق حدیث کوتاهی است...
خواستم بگویم هر حدیث "اقیانوس معرفت" است دیدم باز هم در حق حدیث جفا شده و حق مطلب ادا نشده است...
و خوب تر که فکر کردم دیدم اصلا بنده که باشم که بخواهم معرفت موجود در احادیث را با مثالی تشبیه کنم...
فقط می توانم به خود و شما بگویم که به راحتی از کنار این احادیث گذر نکنیم و در عمق آن ها تفکر و تعمق کنیم...
🆔 @hadisgraph
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°
🔳 « بانوی صبر »
▫️صبر و عزتِ حضرت
زینب سلام الله علیها
💠 « حجت الاسلام عالی »
⬅️ قدْ عَجِبَتْ مِنْ صَبْرِکَ مَلآئِکَةُ السَّماواتِ
💠 همانا فرشتگان آسمانها
از صبر و شکیبائى ات به شگفت آمدند.
⬅️ لقب شَریکةُ الحسین
برای حضرت زینب سلام الله علیها
ترویج دین اگرچه به خون حسین شد
تکمیل آن به موی پریشان زینب است
┄┅✿🍃❀🏴❀🍃✿┅┄
🔘 فرازی از خطبه کوبندهٔ
حضرت زینب سلام الله علیها در
مجلس یزید علیه اللعنة والعذاب
⬅️ أ مِنَ الْعَدْلِ يَا ابْنَ الطُّلَقاءِ
▫️تخْديرُكَ حَرائِرَكَ وَ إِماءَكَ
▫️و سَوْقُكَ بَناتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبايَا
▫️قدْ هَتَكْتَ سُتُورَهُنَّ وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ
▫️تحْدُو بِهِنَّ الْأَعْداءُ مِنْ بَلَدٍ إِلىٰ بَلَدٍ؟! ...
💠 آیا این عدالت است، ای پسر کفار آزاد شده
▫️که زنان و کنیزان تو پشت پرده باشند
▫️و دختران رسول خدا را به اسیری
اینسو و آنسو بکشانی
▫️حجابشان را بدری و چهرهشان را نمایان کنی
▫️و دشمنان از شهری به شهری
ببرندشان؟!...
📓 « بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۳۴ »
💠 @mesbah_sadeghin_ir
°
⬅️ ملاحبیب کاشانی(ره)
در تذکرة الشهداء نقل می کند:
🔳 از امام سجاد(ع) پرسیدند:
▫️سخت ترین
مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟
💠 امام(ع) در پاسخ سه بار فرمودند:
🏴 « اَلشّام، اَلشّام، اَلشّام! »
┄┅❅❁❅┅┄
⬅️ طبق روایت دیگر
امام سجاد علیه السلام
به نعمان بن منذر مدائنی فرمود:
🔳 در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند
▫️که از آغاز اسیری تا آخر
▫️چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود
از جمله آنکه فرمود:
⬅️ زنهای شامی از بالای بامها
آب و آتش بر سر ما می ریختند
آتش به عمامهام افتاد
و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند
نتوانستم آن را خاموش کنم
عمامهام سوخت و آتش به سرم رسید
و سرم را نیز سوزاند
⬅️ دیگر اینکه
از طلوع خورشید تا نزدیک غروب
در کوچه و بازار با ساز و آواز
ما را در برابر تماشای مردم
گردش دادند و میگفتند:
▫️« ای مردم! بکُشید اینها را که
در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند! »
💠 @mesbah_sadeghin_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°
🔳 الثالث عشر مِنَ المُحَرَّم
▫️ دفنُ الأجْسادِ الطّاهِرَة
@ImamAliNet
🏴
🔳 « هفت مصیبت »
▫️جانسوز شام از زبان
▫️امام سجاد علیه السلام
⬅️ در روایت آمده
از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:
▫️سخت ترین مصائب شما
در سفر کربلا کجا بود؟
▫️در پاسخ سه بار فرمودند:
▫️اَلشّام، اَلشّام، اَلشّام!
🔳 امان از شام، امان از شام، امان از شام
┄┅✿🍃❀🏴❀🍃✿┅┄
⬅️ طبق روایت دیگر
امام سجاد علیه السلام
به نعمان بن منذر مدائنی فرمود:
🔳 در شام
هفت مصیبت بر ما وارد آوردند
▫️که از آغاز اسیری تا آخر
چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
1) ستمگران در شام
▫️اطراف ما را به شمشیرهای برهنه
▫️و استوار کردن نیزهها احاطه کردند
▫️و بر ما حمله مینمودند
▫️و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند
▫️و ساز و طبل میزدند
2) سرهای شهداء را در میان
▫️هودجهای زنهای ما قرار دادند
▫️سر پدرم و سر عمویم عباس(ع) را
▫️در برابر چشم عمههایم
▫️زینب و ام کلثوم(ع) نگهداشتند
▫️و سر برادرم علی اکبر
▫️و پسر عمویم قاسم(ع) را
▫️در برابر چشمان خواهرانم
▫️سکینه(س) و فاطمه(س)
▫️میآوردند و با سرها بازی میکردند
▫️و گاهی سرها به زمین میافتاد
▫️و زیر سم سُتوران قرار میگرفت
3) زنهای شامی از بالای بامها
▫️آب و آتش بر سر ما می ریختند
▫️آتش به عمامهام افتاد و چون
▫️دستهایم را به گردنم بسته بودند
▫️نتوانستم آن را خاموش کنم
▫️عمامهام سوخت و آتش به
▫️سرم رسید و سرم را نیز سوزاند
4) از طلوع خورشید تا نزدیک غروب
▫️در کوچه و بازار با ساز و آواز
▫️ما را در برابر تماشای مردم
▫️گردش دادند و میگفتند:
« ای مردم! بکُشید اینها را که
در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
5) ما را به یک ریسمان بستند و با این حال
▫️ما را در خانه یهود و نصاری
▫️عبور دادند و به آن ها میگفتند:
« اینها همان افرادی هستند که پدرانشان
پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند
و خانههای آنها را ویران کردند
امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.»
6) ما را به بازار برده فروشان بردند و
▫️خواستند ما را به جای غلام و کنیز
▫️بفروشند ولی خداوند این موضوع را
▫️برای آن ها مقدور نساخت
7) ما را در مکانی جای دادند که
▫️سقف نداشت و روزها از گرما
▫️و شبها از سرما، آرامش نداشتیم
▫️و از تشنگی و گرسنگی
▫️و خوف کشته شدن
▫️همواره در وحشت و اضطراب
▫️به سر میبردیم
📓 « تذكرة الشهداء »
▫️ملاحبيب كاشانی(ره)
💠 @mesbah_sadeghin_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسينٌ أيُّ جرحٍ من جِراحاتِكَ أعظم
ومن أين لمحزونٍ بها أن يتكلّم
#وفاء_للحسين
#العتبة_الحسينية_المقدسة