🇮🇷آمریکاییها به دنبال تجزیه منطقه غرب آسیا
برای بررسی وضعیت امروز سوریه باید سیراظهارنظر سیاستمداران غرب در چند دهه گذشته را مرور کرد. چراکه افرادی همانند برنارد لوئيس انگلیسی و هنرى کیسینجر آمریکاییاین تحولات را پیشبینی و در خصوص آنها حتی دستورالعمل نیز مطرح میکردند و به این شکل برای آینده منطقه برنامههایشان را پیش میبردند.به این ترتیب عنوان این رویکرد غرب را به شکل کلی میتوان باز تجزیه جهان اسلام و خاورمیانه دانست. این واقعیتی است که نمیتوان انکار کرد. در واقع آمریکاییها پس از گذشته حدود یکصد سال از تجزیه منطقه شامات در سال ۱۹۱۶ با عنوان «سايكس پیکو» میان انگلیس و فرانسه مجددا به دنبال تجزیه منطقه هستند. به عبارت دیگر بعد از یکصد سال آنها دوباره به دنبال اجرای این رویکرد هستند، زیرا در تجزیه نخست آمریکاییها نه نقشی داشتند و نه سودی بردند و حالا به دنبال جبران شرایط و سهم خواهی فوقالعاده خود هستند. به همین دلیل مسائل امروز را باید در این چارچوب بررسی کرد تا بتوان تحلیل درستی از شرایط داشت. کاندولیزا رایس، وزیر خارجه پیشین آمریکا نیز زمانی که فکر میکرد، مقاومت پایان یافته و حزب الله تمام شده است در جنگ ۳۳ روزه و سال ۲۰۰۶ وارد بیروت شد و همان جا با نگاهی به شرایط خاورمیانه و کشتاری که راه افتاده بود، جمله معروف خود را بر زبان آورد،«این درد، درد زایمان خاورمیانه جدید است»، این در حالی بود که بلافاصله شکست آنها آشکار شد. در واقع این شرایط بعد از عملیات طوفانالاقصی دوباره رخ داد. رژیم صهیونیستی پس از ترور سران مقاومت و حزب الله و ضربه سنگینی که به مقاومت زد، تصور میکرد مقاومت پایان یافته است. به همین دلیل بلافاصله بحث تغییر چهره خاورمیانه را مطرح کرد. در واقع این رویکرد نیز در راستای همان سیر اظهار نظرهای مقامات آمریکایی است که از چند دهه پیش مطرح شده است.
بنابراین عنوان کلی تحولات اخیر را باید در این جمله دید که آنها به دنبال تغییرات جدید و باز تجزیه جهان اسلام هستند. به عبارت دیگر آن چه در سوریه میگذرد ادامه همین رویکرد است. سردار سلیمانی در یک مقطع توانست ماشین این تجزیه را زمینگیر کند، زیرا قرار بود در یک روند دموکراتیک کردستان عراق جدا شود و در سال ۲۰۱۱ در حلب نیز این رویکرد را پیگیری میکردند. به همین دلیل گروههای تکفیری با پشتیبانی غرب و برخی کشورهای منطقه وارد سوریه شدند. به این شکل آنها حلب را برای حدود ۴-۵ سال در اختیار داشتند. آنها حتی به دروازههای بغداد نیز رسیده بودند در و اقع بعد از توطئه تمام عیار در موصل که با همکاری ارتش آن زمان عراق رقم خورد، این سردار سلیمانی و نیروهای مقاومت بودند که جلوی این تجزیه را به صورت مرحلهای گرفتند.به این ترتیب با نگاهی کلان و پازلی باید مسائل منطقه را ارزیابی کرد و به یاد داشت که سوریه یک قطعه از این پازل است. به عبارت دیگر برای حادثه سخت و پیچیدهای که این روزها در سوریه رقم خورده، سالها برنامهریزی دقیق انجام شده و توام با جنگ روانی باهماهنگی مجموعهای از نیروهای داخلی وهمکاری برخی کشورهای همسایه و البته تمهیدات رژیم جعلی صهیونیستی بستر سازی لازم برای این اقدامات انجام شده است. لازم به یادآوری است که چند سال اخیر زیر ساختهای نظامی، اقتصادی وبنیادی سوریه توسط رژیم صهیونیستی بمباران شده است تا شرایط برای این اقدامات فراهم شود.مسلما بدون حمایت برخی کشورهای منطقه امکان ارسال تجهیزات نظامی پیشرفته مانند پهپاد و موشک و یا حضور هزاران نیرو با ملیتهای مختلف در سوریه وجود نداشت. به همین دلیل این مسائل جای پرسش جدی دارد.به این ترتیب باید تاکید کرد که این وضعیت نشان دهنده برنامه ریزی جدی آمریکا و رژیم صهیونیستی برای این اتفاقات است که بلافاصله پس از شکست در جنوب لبنان در دستور کار اجرایی آنها قرار گرفت. نباید فراموش کرد که بازیگران منطقهای و جهانی کارتهای متعددی در دست دارند و زمانی که در یک منطقه شکست بخورند، بلافاصله از کارت دیگری استفاده میکنند. در این خصوص صاحبنظران نیز اقرار میکنند که رژیم صهیونیستی در برابر لبنان شکست خورده است، زیرا به اهداف سه گانه خود یعنی بازگشت آوارگان صهیونیست به شمال سرزمین اشغالی، از بین بردن حزب الله و تغییر چهره منطقه دست پیدا نکرده است. بنابراین درشکست رژیم صهیونیستی درلبنان تردیدی نیست. اما آنها کارتهای دیگری برای بازی دارند که یکی از آنها سوریه است. درواقع این اتفاقات که بلافاصله بعد از آتشبس رخ داده به هیچ وجه ساده و اتفاقی نیست و برای اجرای آنها برنامهریزی بلند مدتی انجام شده است.برای نمونه محاصره اقتصادی سوریه از سوی دنیای غرب ازحدود ۱۵سال پیش تاکنون این کشور را زمینگیرکرد و توان دفاع را از آن گرفت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر معظم انقلاب:
نباید تردید کرد که عامل اصلی آنچه در سوریه اتفاق افتاد، در اتاق فرمان آمریکا و اسرائیل طراحی شده است/ برای این قرائنی داریم/ یک دولت همسایه سوریه هم در آن نقش دارد ولی نقشهکش اصلی آمریکا و رژیم صهیونیستی است
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی، هماکنون در جمع هزاران نفر از اقشار مختلف مردم:
🔹 نباید تردید کرد که آنچه در سوریه اتفاق افتاده، محصول یک نقشه مشترک آمریکایی و صهیونیستی است. بله یک دولت همسایهی سوریه نقش آشکاری را در این زمینه ایفا میکند و ایفا کرده، الان هم ایفا میکند - این را همه میبینند- ولی عامل اصلی توطئهگر و نقشهکش اصلی و اتاق فرمان اصلی در آمریکا و رژیم صهیونیستی است. قرائنی داریم. این قرائن برای انسان جای تردید باقی نمیگذارد.
چهارشنبه، ۲۱ آذر ۱۴۰۳.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر انقلاب: من به شما عرض میکنم به حول قوهی الهی گسترهی مقاومت بیش از گذشته تمام منطقه را فرا خواهد گرفت
🔹رهبر انقلاب اسلامی هماکنون در دیدار اقشار مختلف مردم در سخنان پیرامون تحولات اخیر منطقه:
✏️ مقاومت این است، جبهه مقاومت این است: هرچه فشار بیاورید محکمتر میشود، هرچه جنایت کنید، پرانگیزهتر میشود. هرچه با آنها بجنگید، گستردهتر میشود و من به شما عرض میکنم به حول قوهی الهی گسترهی مقاومت بیش از گذشته تمام منطقه را فرا خواهد گرفت.
✏️ آن تحلیلگرِ نادانِ بیخبر از معنای مقاومت خیال میکند که مقاومت که ضعیف شد، ایران اسلامی هم ضعیف خواهد شد و من عرض میکنم به حول و قوهی الهی، به اذن الله تعالی، ایران قوی مقتدر است و مقتدرتر هم خواهد شد. ۱۴۰۳/۹/۲۱
🇮🇷جبهه آمریکایی-صهیونیستی بازیگردان تحولات سوریه
حضرت آیتالله خامنهای(مدظله العالی)،رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار هزاران نفر از قشرهای مردم، با «تبیین لایههای مختلف حوادث سوریه، ترسیم منطق حضور ایران در این کشور، تشریح روند آینده تحولات منطقه و بیان درسها و عبرتهای قضایای سوریه»، تأکید کردند:" این حوادث محصول یک نقشه آمریکایی-صهیونیستی است."
به طور کلی سقوط حکومتها در کشورهای مختلف میتواند دلایل گوناگونی داشته باشد که در مورد سوریه دستِکم میتوان به دو دلیل مهم اشاره کرد: اول سناریوی از پیش طراحیشده خارجی همزمان با فشار های بیرونی و دیگری عدم درک مقامات عالی این کشور از تحولات سیاسی، منطقهای و بینالمللی و افزایش درخواستهای سیاسی- اجتماعی مردم سوریه. البته موضوع عدمآمادگیهای ضروری برای ایجاد مقاومت مردمی و عدمآمادگی ارتش برای انجام وظایف ذاتی خود از جمله موارد درجه دومی است که باید به آن دو دلیل اصلی اضافه کرد. به بیان دقیقتر، بار شدن موضوعات داخلی بر فشارهای بیرونی، سناریوی خارجی برای انهدام سوریه را تکمیل کرد تا طبق یک برنامهریزی قبلی، جبههای منسجم با محوریت آمریکا و رژیم جعلی صهیونیستی یکی از بزرگترین حوادث منطقه پرآشوب غرب آسیا را رقم بزند. نکته آنکه؛ ازدولت بشار اسد انتظارمیرفت درپنج سالگذشته درخصوص موضوعات یادشده بهویژه درزمینه نقشآفرینی مردم در حوزه مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اقداماتی را انجام دهد اما بهنظر میرسد مشاوران او در حزب بعث و مقامات امنیتی کوتاهیهای قابلتوجهی انجام دادند که در مجموع نارضایتیهای مردمی زیادی را به دنبال داشت. بر این اساس شاید بتوان گفت که اگر پشتوانه مردمی مناسبی وجود داشت، حتی با وجود عملیاتها و تحرکات گروههای مسلح مخالف و تروریستهای اجارهای مستظهر به حمایت خارجی، سقوط دولت اسد بسیار بعید به نظر میرسید، پس فروپاشی درونی و از بین رفتن یکپارچگی حاکمیتی در درون ساختار سیاسی این کشور را ناگزیر باید عاملی مهم در این خصوص دانست. با این۸ وجود اما،در این چند دهه نقش سوریه در پیکره جبهه مقاومت اثرگذار بود و مسلما تحولات اخیر از این منظر به مقاومت ضربه وارد کرد و تأثیرات عمیقی بر وضعیت منطقه و به ویژه بر مسأله فلسطین دارد. ضمنا باید در نظر داشت که «مقاومت» فقط در میادین نبرد نیست بلکه در عرصههای سیاسی و دیپلماتیک نیز وجود دارد که قطعا ادامه خواهد یافت. با این تفاسیر و بر اساس اهداف طراحی شده جبهه آمریکایی-صهیونیستی به نظر نمیرسد سوریه دستکم در میان مدت حتی بتواند رنگ ثبات وآرامش به خودبگیرد.انهدام تمام زیرساختهای دفاعی و نظامی این کشور همراه بااشغال مناطق وسیعی از آن توسط صهیونیستها طرف همین دو روز گذشته نشان میدهد دشمنان مقاومت چه خوابی برای این کشور و در نهایت جبهه مقاومت دیدهاند. نکته آنکه، امثال ابومحمد جولانی قطعا گزینه نهایی آمریکا و رژیم غاصب صهیونیستی برای بقا در سوریه نیستند و تنها گزینهای برای انجام ماموریت اسقاط اسد بودهاند. اختلافات شدید گروههای معارض نظام سوریه و همچنین تفاوت نگاه بازیگران موثر خارجی در این پروژه به طور حتم اجازه تشکیل نظامی با ثبات طی چند سال آینده در این کشور رانمیدهد.درچنین شرایطی بایدمنتظر ماند ودید که آیا مردم این کشور به عنوان ستون اصلی آن میتوانند خواست خود را برای تشکیل یک حکومت دموکراتیک اجرایی سازند.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسمه تعالی:
کلیپ آموزشی #جلسه_شانزدهم دوره 91درصد از حقایق فضای مجازی 👆 👆به همراه سوالات👇👇:
✍️ #سوال_اول)آیا گوگل همیشه بر یک اساس محتوا را رتبهبندی میکند؟
1)بله بر اساس سئو سایت و شخصیت مخاطب رتبه بندی می کند.
2)بله بر اساس تاریخ بارگذاری و زمان رتبه بندی می کند.
3)خیر همیشه بر اساس قاعده عمل نمیکند و نتائج را دستکاری میکند.
✍️ #سوال_دوم)یکی از دلایل جریمه گوگل توسط اتحادیه اورپا چه چیزی می باشد؟
1)مدیریت تولید محتوا در فضای مجازی
2) رتبه بندی محتوا بر اساس شخصیت کاربران
3) دستگاری در نتایج جستجوی کاربران
💥 پاسخ سوالات به صورت پیامک به
📞 سر شماره (30002375) ارسال شود.
📌 نحوه شرکت در دوره 91درصد از حقایق فضای مجازی به شرح ذیل می باشد:
💥نام نیرو نام و نام خانوادگی پاسخ سوال
مثال: نداجا حسن رضایی 12یا 22 یا 32(مثال:اگر گزینه 1 سوال اول و گزینه 2 سوال دوم صحیح باشد پاسخ به صورت 12 ارسال شود)
✍️ #ادمین های #کانال_های #فضای_مجازی نظارت مستمر داشته باشند که این آموزش ها تا سرپنجه ها به اشتراک گذاشته شود.
📫 مخاطب این طرح کلیه #کارکنان_پایور، #خانواده های محترم آنها، #دانشجویان دانشگاه های افسری، #دانش_آموزان مراکز آموزشی و #کارکنان_وظیفه در آجا می باشد.
🕰مهلت ارسال پاسخ تا ساعت 24 روز جاری می باشد.
📱 Splus.ir/mesbah_amoozesh4
.......
سلام
لطفا پاسخ سوال #جلسه_شانزدهم رو به صورت زیر به شماره
30002375 ارسال فرمایید.
نداجا نام ونام خانوادگی 33
امکان شرکت اعضای خانواده در مسابقه نیز وجود دارد.
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ صدام حسین: آزادسازی فلسطین بدون ایران ممکن نیست
فیلمی قدیمی از صدام حسین در مورد ایران و سوریه و علت حمایت سوریه از ایران در جنگ ایران و عراق
◽️تا قبل از ایران مهمترین کشورهایی که در ردیف دشمنان اسرائیل فهم میشدند مصر و سوریه و لیبی و عراق بود. مصر که کمی قبل از انقلاب ایران با کمپ دیوید از مبارزه دست کشید. عراق نیز با حماقت صدام حسین وارد جنگ با ایران شد و موجب تضعیف جبههی ضد اسرائیلی شد و بعد هم با حمله آمریکا سقوط کرد. لیبی نیز با اعتراضات خشونتآمیز علیه قذافی وارد جنگ داخلی شد و تا امروز سر برنیاورده است. حالا فقط سوریه یعنی شاهراه محور مقاومت باقی مانده که سالها جنگ داخلی را پشت سر گذاشت و با تصمیم ایران باقی ماند؛ بقایی که این روزها به خطر افتاد و دیدیم که در همان روز اول بعد از سقوط اسرائیل تمام زیرساختهای این کشور را نبود کرد.
چیزی که صدام حسین اینجا به نقل از حافظ اسد میگوید گویای همین ارادهای است که ایران در نگه داشتن جغرافیای سیاسی منطقه از خود نشان داده و تمام امیدها برای استقلال منطقه معطوف به آن است.
🔰تحولات در سوریه
🔰منطقه غرب آسیا همچنان روی گسل های ملتهب
🔷این بار مجدد نوبت به سوریه کشوری به اندازه استان کرمان و با ۲۳میلیون جمعیت و همسایگی با ۵ کشور مهم و متصل به دریای مدیترانه ، رسید .
🔷بعد از آتش بس در جنوب لبنان در ۷ آذر ۱۴۰۳
ناگهان گدازههای باقی مانده از آتشفشان ترکیبی ته مانده تفکرات داعش ، ارتش مستعفی و اپوزیسیون و مردم مخالف ، حکومت بشار اسد در سوریه ، سر باز میزند.
🔷 در طی ۱۲ روز کشور سوریه بدون مقاومت حداقلی در ۱۸ آذر ۱۴۰۳ در اختیار گروه های نیابتی قرار گرفت و حکومت ۵۳ ساله خاندان اسد سقوط و به اتمام رسید .
🔷 سیاست دو لایه نهان و لایه پنهان در سوریه ؛ آنچه در میدان و استان ها و خیابان های سوریه اتفاق افتاد همان لایه نهان بود و آنچه در جلسات و نشست ها و مذاکرات کشورهای اثر گذار منطقه و فرا منطقه شکل گرفته حقیقت و لايه پنهان ماجرا بود.
🔷 اینکه تا چه میزان تحلیل های چگونگی رویدادهای اخیر با واقعیت میدانی همخوانی دارد را در گذر زمان میتوان تایید و رد نمود .
🔷همچنان در این برهه از زمان رسانه ها رسمی و اجتماعی و روایت ها نقش تعیین کننده ای و هدایت گری در چگونگی روند و پیشبرد اهداف ایفا نمودند.( البته که نمره قابل قبولی رسانه ملی به جهت پریشانی و سردرگمی ، نگرفت )
🔷 فرصت های جدید برای دولت رژیم پادگانی اسرائیل و رسیدن به هدف گسترش سرزمینی و از بین بردن تاسیسات زیر ساختی کشور سوریه با همکاری آمریکا و در مقابل عدم واکنش و مخالفت و مقاومت تظاهری ، تحریر الشام در مقابل ارابه های جنگی صهیونیستی ، ایجاد نمود
🔷 نظر نداریم تصویری سیاه از بشار اسد ارائه نماییم واشتباهاتش را به ردیف بیان کنیم ولی کوتاهی و تعیین سیاستهای محافظ کارانه او بویژه در تحولات غزه و لبنان و عدم توجه به مسایل زیر بنایی و اقتصادی کشور ، بسیار مهم بود.
🔷 یکی از محاسبات اشتباه و روایت های تکراری غلط دشمنان ،بیان شکست جبهه مقاومت است . در صورتیکه به نظر شاید کار مقاومت سخت شده باشد ولی به نقل از شهید مقاومت سردار سلیمانی ؛ در درون بحران ها ، فرصت های جدید میتوان ساخت و مثال آن را در ارتباط با همسایگی کشور ج ا ا میتوان به وضوح دید .
🔷 یکی از دلایل اصرار تحریر الشام جهت تشکیل دولت و استفاده پر کاربرد از دولت انتقالی به جهت سفید شویی گروه تروریستی تحریر الشام است.
🔷 میتوان بر عدم وحدت کلمه در بین مسئولان نطام جمهوری اسلامی ایران در میدان ،دیپلماسی و رسانه هم در جهت دهی و وحدت سرمایه اجتماعی و افکار عمومی ، انتقاد نمود
🔰 رویدادهای اخیر ، بخشی از واقعیت تاریخ منطقه غرب آسیا است( خیلی به مسایل اعتقادی و دینی گره نزنیم) بی گمان در آن درس های زیادی برای مردم سوریه و جبهه مقاومت وجود دارد که می توان در مسیر عزت و استقلال و اقتدار کشور بهره برد .
✍مهدی فرخ پور
🇮🇷 رمزگشایی از پیام های سفر دو مقام ترکیه ای به سوریه
هاکان فیدان و ابراهیم کالین، وزیر خارجه و رئیس سرویس اطلاعاتی ترکیه به تازگی در سفری معنادار و قابل تامل، وارد دمشق پایتخت سوریه شده اند و با فرماندهان و مقام های ارشد گروه تروریستی تحریر الشام دیدار و رایزنی داشته اند. موضوعی که با بازتاب های گسترده منطقه ای و بین المللی همراه شده و تحلیل و تفسیرهای مختلفی در رابطه با این رویداد مطرح می شود.بسیاری از تحلیلگران به طور خاص سعی در رمزگشایی از پیام های سفر دو مقام ترکیه ای مذکور به سوریه داشته اند. به نظر می رسد در این رابطه توجه به ۳مولفه ضروری است.
۱)به نظر می رسد سفر مذکور را باید نشانه ای از سرخوشی فزاینده و قابل توجه دانست که مقام های ارشد ترکیه ای در روزهای گذشته نسبت به تحولات سوریه پیدا کرده اند و از بروز دادنِ آن نیز ابایی نداشته اند.در روزهای گذشته رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه در موضع گیری هایی مدعی شده که وی در کنار پوتین تنها رهبران کارکشته جهان هستند و یا اینکه بار دیگر وی ادعاهایی را مطرح کرده و گفته است که اگر جنگ جهانی دوم و مناسبات مطرح در قالب آن وجود نداشت، بخش بزرگی از خاک سوریه اکنون جزو قلمرو ترکیه بود. اردوغان و تیم متحدش در قدرت، در شرایط کنونی بیش از هر زمان دیگری سعی دارند خود را فاتح میدان سوریه نشان دهند. از این رو، این که شاهدیم وزیر خارجه و رئیس سرویس اطلاعاتی ترکیه به طور همزمان به سوریه سفر می کنند،در نوع خود این پیام را به ذهن مخابره می کندکه آنکارا سعی دارد به همگان بفهماند که به بازیگر اصلی تحولات سوریه تبدیل شده است.
۲)منتقدان اردوغان در طی سال های اخیر نقدهای جدی را به جنس حکمرانی وی در حوزه های مختلف مطرح کرده اند.حال رئیس جمهور ترکیه و متحدانش در قدرت به واسطه فخرفروشی آن چه پیروزی خود در سوریه می خوانند سعی دارند این نکته را برجسته کنندکه سیاست های آنها برای ترکیه مفید و دستاوردساز است و نقدهای منتقدانشان درست نیست.
۳)اردوغان و تیم متحدش در قدرت، همواره بر توسعه نفوذ و قدرت ترکیه در محیط منطقه ای و بینالمللی در قالب تفکرات نوعثمانیگری تاکید داشته اند.حال این که وزیر خارجه و رئیس سرویس اطلاعاتی ترکیه، در سوریه به عنوان کشوری که در طی سال های گذشته مشکلات جدی را در روابط خود با ترکیه داشته حاضر می شوند و ژست فاتح و پیروز می گیرند، تفکر و نوع ایدئولوژی رهبران فعلی ترکیه را نشان می دهد.البته که اساسا همین جنس از تفکر ترکیه است که طیفی از کشورهای عربی و در عین حال بازیگران موثر نظیر ایران و روسیه را نیز در مقابل رویکردهای جاه طلبانه ترکیه قرار می دهد.معادله ای که نشان می دهدهیچ بعید نیست سرخوشیهای فزاینده ترکیه با محوریت تحولات سوریه،خیلی زود به شکست های راهبردی برای این کشور تبدیل شود.
🇮🇷بهره برداری استراتژیک رژیم صهیونیستی از تحولات سوریه.
هیچ نظامی در سوریه نمیتواند واقعیت حضور رژیم جعلی صهيونيستي و انتظارات جهانی درباره نحوه تعامل با آن را نادیده بگیرد. این مسئله نهتنها در عرصه بینالمللی، بلکه در سطح داخلی نیز اهمیت ویژهای دارد. مردم سوریه همچنان بلندیهای جولان اشغالی را بخشی از خاک کشور خودمیدانند که باید باز پس گرفته شود. این منطقه برای بسیاری از سوریها نماد مقاومت است. حتی احمد الشرع، رهبر کنونی هیئت تحریر الشام که پیشتر با نام «ابو محمد الجولانی» شناخته میشد، نام خود را ازهمین منطقه الهام گرفته است.چندین سناریو برای آینده تعامل نظام جدید سوریه با چالش وجود اسرائیل در مرزهایش قابل بررسی است.
سناریوی اول این است که اسرائیل بتواند دیدگاه خود را بهطور کامل بر نظام جدید سوریه تحمیل کند. این احتمال زمانی تقویت میشود که اسرائیل جدید، مشغول تثبیت امنیت داخلی و جلوگیری از هرجومرج باشد. در چنین وضعیتی، سوریه ممکن است برای جلب حمایت جامعه بینالمللی و تسریع در روند بازسازی، ناچار به پذیرش شرایطی شود الشام اسرائیل تعیین میکند.این روند با حمایت جامعه بینالمللی، بهویژه آمریکا،همراه است. واشنگتن و اتحادیه اروپا با اشارههایی درباره احتمال حذف نام هیئت تحریر الشام و رهبر آن، احمد الشرع، از فهرست های تروریستی، سیاستی دوگانه را دنبال میکنند. از یک سو، وعده حذف تحریمها و به رسمیت شناختن این گروه مطرح میشود و از سوی دیگر، تهدید به اعمال تحریمهای سنگین یا حتی محاصره علیه نظام جدید سوریه. این راهبرد که بهنوعی سیاست «چماق و هویج» است، با تلاشهای رژیم غاصب صهیونیستی و متحدانش همسو شده و بهویژه در آستانه روی کار آمدن دونالد ترامپ در۲۰ژانویه ۲۰۲۵ (۱بهمن۱۴۰۳) بهعنوان رئیسجمهور جدید آمریکا شدت گرفته است.
سناریوی دیگری که قابل تصور است، سوق دادن نظام آینده سوریه به تقابل با جامعه جهانی از طریق واکنش به اقدامات تحریکآمیز اسرائیل در مراحل ابتدایی شکلگیری این نظام است. چنین واکنشی میتواند زمینه ساز انزوای سوریه در عرصه بینالمللی شود. با توجه به باقی ماندن هیئت تحریر الشام در فهرست گروههای تروریستی، هرگونه اقدام تهاجمی از سوی سوریه ممکن است بهانهای برای افزایش فشارها و حتی اعمال محاصرهای مشابه آن چه در گذشته علیه عراق دیده شد، فراهم کند. این سناریو، سوریه را درگیر پیامدهای محاصرهای طولانیمدت کرده و موقعیت استراتژیک اسرائیل را برای سالهای بیشتری تثبیت خواهد کرد.در مقابل، سناریوی دیگری نیز مطرح است که با سناریوی اول کاملاً متفاوت است. در این سناریو، شرایط شکننده سوریه و تحریکات مداوم اسرائیل میتواند به فعال شدن گروههای مسلح محلی در داخل یا اطراف مناطق اشغالی منجر شود. این گروهها ممکن است بهطور مستقل و بدون هماهنگی با حکومت جدید سوریه، هیئت تحریر الشام، یا هر۹ نهاد دیگری، حملاتی محدود علیه نیروهای اسرائیلی مستقر در بلندی های جولان یا روستاهای نزدیک آن ترتیب دهند. چنین اقداماتی میتواند تنشهای جدیدی در منطقه ایجاد کند و کنترل اوضاع را برای طرفهای درگیر پیچیدهتر سازد.این وضعیت میتواند رژیم نامشروع صهیونیستی را وارد یک جنگ فرسایشی تازه کند،نبردی که ارتش اسرائیل، بهویژه در جنگهای چریکی، همواره از آن گریزان بوده و تجربه شکستهای سنگینی در آن داشته است، چه در غزه و چه در جنوب لبنان. چنین جنگی میتواند فشارهای داخلی بر بنیامین نتانیاهو را تشدید کرده و جایگاه سیاسی او را تضعیف کند، همانطور که شکست های او در مهار حملات زمینی در جنوب لبنان پیشتر به بحرانی سیاسی برای او منجر شد. این سناریو با توجه به تداوم درگیریهای ارتش اسرائیل در غزه، بهویژه در شمال آن، طی چهارده ماه گذشته، بهوضوح محتمل به نظر میرسد و میتواند اوضاع را برای اسرائیل پیچیدهترکند.این سناریو را نمیتوان بهراحتی کنار گذاشت، زیرا ترکیب متنوع نیروهای مبارز در سایه انقلاب سوریه، بستر مناسبی برای درگیری مستقیم با ارتش اشغالگر اسرائیل فراهم کرده است. بهویژه این که اسرائیل با تجاوز به خاک سوریه و لغو توافقنامه جداسازی نیروهای سال ۱۹۷۴، خود را در موضع متهم قرار داده است.از سوی دیگر،عدم هماهنگی این گروهها با دولت انتقالی جدید سوریه، فضایی ایجاد میکند که این دولت تعهدی در قبال اسرائیل نداشته باشد و نیازی به مداخله در اقدامات این گروهها نبیند، بهویژه زمانی که هدف این گروهها صرفاً نیروهای متجاوز اسرائیلی است. علاوه بر این، ناتوانی دولت جدید سوریه در اعمال کنترل کامل بر کشور، وضعیتی پدید میآورد که اسرائیل و شخص بنیامین نتانیاهو، با پیامدهای ناخواسته و احتمالی اقدامات خود مواجه شوند.
🇮🇷 الگوی مذاکراتی ترامپ با ایران چگونه خواهد بود؟
دونالد ترامپ، رئیس جمهور منتخب آمریکا ۵/نوامبر/۲۰۲۴در روز رای گیری در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا درباره ایران گفته بود: امکان ندارد بگذاریم ایران به سلاح هستهای دست یابد. ما نمیخواهیم به ایران صدمه بزنیم،اما امکان ندارد که این کشور به بمب اتمی برسد!سیاست خارجی ترامپ در برابر جمهوری اسلامی ایران تابعی است از اولویتهای کلیتری که در سیاست خارجی بسیاری از کشورهای «غربی» در قبال ایران بازتاب دارد: ۱)مطمئن شدن از اینکه ایران به سلاح هستهای دست پیدا نمیکند ۲)جلوگیری از دسترسی به فناوریهای نظامی پیشرفته و هرگونه ادوات و امکاناتی که بتوانند به ایران در برابر متحدان و شرکای آمریکا در منطقه (به ویژه اسرائیل) برتری نظامی بدهند۳)و در نهایت قطع کمکهای ایران به گروههای اسلامگرای مسلح در خاورمیانه.موضع ترامپ در خصوص ایران بیشتر تاکید بر مذاکره و این که خواهان براندازی نظام ایران نیست، میباشد.حتی «ریچارد گرنل» که احتمال انتصاب او در سمت فرستاده ویژه ترامپ در امور ایران میرود اگرچه با گفتوگو با جمهوری اسلامی مخالف بوده و مدعی است ایران تنها زبان فشار و زور و قدرت را میفهمد ولی مخالف صد در صد مذاکره با تهران نیست و معتقد است در صورتی که به ایران فشار وارد شود، میتوان با رهبران ایران مذاکره کرد.
در خصوص الگوی مذاکراتی ترامپ سخنان «جوزف نای» واضع قدرت نرم و استاد پیشین دانشگاه هاروارد جالب توجه است. نای بر آن است پیشبینی سیاستهای ترامپ دشواری دوچندان دارد، زیرا سخنان او عامدانه مبهم است و مواضعش مدام تغییر میکند. از سوی دیگر، او غیرقابلپیشبینی بودن را ابزاری مفید برای مذاکره میداند. بااینحال، میتوان با توجه به اظهارات او در روزها انتخابات، مقامات ارشدی که قصد دارد در دولت جدیدش منصوب کند و کارنامه دوره نخست ریاستجمهوریاش از ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰، به تصوری از سیاست خارجی او دست یافت.به گفته «نای» گرچه همواره گفته میشود که در آمریکا میتوان خط مشی دولت را از انتصاب مقامات دریافت، اما مشکل این است که دیدگاههای افراد موردنظر ترامپ گاهی با یکدیگر تناقض دارد. ازآن جاکه در دور اول ریاستجمهور ترامپ، جمهوریخواهان سنتی او را محدود کردند، ترامپ این بار مهمترین معیار در انتخاب مقامات دولتش را وفاداری و فرمان برداری قرار داده، اما حتی این ویژگی نیز کمکی به پیشبینی سیاستهای او نمیکند.در خصوص شیوه مذاکراتی ترامپ، جان کری وزیر خارجه پیشین آمریکا نیز معتقد است: «پیش بینیناپذیری دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب آمریکا، میتواند در تقابل با دشمنان یک مزیت باشد. او پیشبینیناپذیری را به یک مزیت تبدیل میکند که واقعاً میتواند به سود شما تمام شود.سخنان «کری» یادآور «تئوری مرد دیوانه» است. بر این اساس ترامپ سعی میکند خود را فردی غیرقابل پیش بینی و متغیر جلوه دهد که احتمال هر کاری از او بر میآید. در این صورت حرفهای دیوانه وار او بیشتر جنبه واقعی به خود میگیرد تا صرفاً یک بلوف.الگوی مذاکراتی ترامپ در دور اول نیز مورد بحث میان نظریه پردازان مطرح روابط بین الملل بوده است.«گراهام آلیسون» نظریه پرداز معروف روابط بین الملل و استاد دانشگاه هاروارد آمریکا معتقد است ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری در خصوص برخی توافقات صرفا میخواست بگوید«او مذاکره کننده بهتری است» و تغییرات اساسی در توافق حاصل شده نیز ایجاد نمیشد.به نظر میرسد الگوی رفتاری ترامپ با ایران به بازی «لبه پرتگاه» شباهت دارد و ایران را تا لبه پرتگاه نزدیک میکند تا بتواند مواضع ایران را به نفع خود تغییر دهد
🔴 طالبان و تحریرالشام؛ دوقلوهای ناهمسان
🔻 علیرغم توجه هیئت تحریرالشام به تجربه موفق طالبان در افغانستان و تشابه دو گروه در نحوه تسلط سرزمینی، توجه به عوامل افتراق و تفاوتهای این دو گروه نیز از مسائلی است که میتواند پیوست مناسبی برای ارزیابی روند تحرکات شورشیان هیئت تحریرالشام در سریه ارائه دهد.
🔻هر دو گروه طالبان و هیئت تحریر الشام، گروههای اسلامگرای افراطی هستند که از خشونت استفاده میکنند، اما در اهداف، ایدئولوژی، ساختار و تاکتیکهای آنها تفاوتهایی وجود دارد که در درک ماهیت و اهداف این دو گروه بسیار مهم هستند.
◽️ایدئولوژی
🔻طالبان در درجه اول یک گروه ملیگرای افغانستانی است که ایدئولوژی خود را بر اساس تفسیر خاص و سختگیرانهای از اسلام سنی حنفی بنا نهاده است. در مقابل، هیئت تحریرالشام متشکل از شورشیان سلفی-تکفیری است که ایدئولوژی خود را بر اساس تفسیر سلفی از اسلام بنا نهاده است. این گروه بر خلاف طالبان، از خشونت تئوریزه شده عقیدتی برخوردار است.
◽️اهداف
🔻هدف اصلی طالبان در ابتدا برقراری یک حکومت اسلامی در افغانستان بود و پس از به قدرت رسیدن نیز تمرکز خود را بر اعمال قوانین سختگیرانه اسلامی، کنترل جامعه و مبارزه با مخالفان داخلی گذاشت.
🔻 تحریرالشام امروزه هدف خود را برقراری یک حکومت اسلامی سرزمینی عنوان کرده و در عین حال به دنبال از بین بردن ساختارهای نظام سیاسی دولت سابق سوریه و مبارزه با دیگر گروههای رقیب داخلی مثل داعش و کردهاست.
🔻این گروه همچنین به دنبال مشروعیتبخشی به خود در میان گروههای مختلف ائتلافی بوده و سعی در ایجاد نوعی دولت اسلامی دارد که شبیه به دیگر حکومتها باشد.
◽️ساختار و سازماندهی
🔻طالبان دارای یک ساختار فرماندهی متمرکز با رهبری واحد است که تحت فرمان ملا هبتالله آخوندزاده عمل میکند. همچنین این گروه نیروی نظامی منسجم و تجدید سازمانیافتهای دارد. در مقابل، ساختار هیئت تحریرالشام غیرشفاف است؛ این گروه از شبکههای پیچیده و سلولهای پراکنده تشکیل شده است و بر خلاف طالبان، دارای درگیری داخلی با دیگر گروههای شورشی است.
◽️نحوه به قدرت رسیدن
🔻علیرغم ادعای آمریکا برای مبارزه با طالبان و حمله به افغانستان در سال 2001، عدم موفقیت این کشور در دستیابی به این هدف سبب شد تا این گروه پس از 20 سال، با تقویت و سازماندهی گروهها و نیروهای داخلی مخالف حضور آمریکا و مخالف دولت افغانستان، مجدداً قدرت را در این کشور به دست بگیرد.
🔻در واقع، تسلط مجدد طالبان بر افغانستان بیش از هر چیز متأثر از عوامل و نیروهای داخلی بود؛ در مقابل، هیئت تحریرالشام با تجهیز، برنامهریزی و سازماندهی نیروها و کشورهای خارجی توانست عملیات خود را آغاز و بر سوریه مسلط شود.
◽️تاکتیکها
🔻طالبان از تاکتیکهای نظامی متفاوتی استفاده کرده و میکند، از جمله جنگ چریکی، حملههای انتحاری و بمبگذاری؛ این گروه در مقابله با تهدیدات سرزمینی و جغرافیایی ماهیت دفاعی دارد.
🔻تحریرالشام نیز تاکتیکهای نظامی مشابهی استفاده میکند، اما تمرکز آنها بر جنگهای شهری و جنایات انسانی گسترده و عریان مبتنی است و برخلاف طالبان نسبت به تجاوزات و اشغال سرزمینی واکنش تدافعی و مقابلهای از خود نشان نمیدهند./ «سعیده اسعدی
🟡 #اینفوگرافی | گزیده بیانات رهبر انقلاب در دیدار هزاران نفر از زنان و دختران
🇮🇷سوریه و چالش شناسایی رسمی
سوریه جدید با چالشی به نام به رسمیت شناختن خودتوسط جامعه بینالمللی مواجه است که یک روند نسبتا طولانی و توام با شروط مختلف میباشد. برای نمونه حاکمیت طالبان با گذشت بیش از دو سال هنوز موفق به شناسایی رسمی از سوی جهان نشده است. از سال ۲۰۱۱، تعدادی از تحریمهای بینالمللی علیه سوریه اعمال شده است که با وضع "قانون سزار" توسط کنگره آمریکا به اوج خود رسید.همچنین گروهها غالب بر سوریه با محوریت تحریر الشام همچنان در لیست تروریسم بسیاری از کشورها از جمله آمریکا قرار دارند. این امر جایگاه نخست وزیر موقت، محمد بشیر را به عنوان یک شریک سیاسی در جامعه بینالمللی و توانایی آن برای دستیابی به همکاریهای اقتصادی و دیپلماتیک تضعیف میکند. در این زمینه، دولت جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا، در بیانیهای از سوی آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه چند شرط را برای به رسمیت شناختن دولت جدید تعیین کرد که بر اساس آن، باید متعهد به رعایت کامل حقوق اقلیتها شود و نیز تسهیل جریان کمکهای بشردوستانه به همه نیازمندان،جلوگیری از استفاده از سوریه به عنوان پایگاهی برای تروریسم یا تهدید همسایگانش و تضمین امنیت و نابودی هر گونه انبار سلاحهای شیمیایی یا بیولوژیکی.
این شروط به نحوی به معنای تمدید تحریم ها، تحت شرایط جدید، بر سوریه ویران شده است، پیش از این که این کشور بتواند خود را بازیابی و بازسازی کند. در واقع این شروط جدید مانع ازبازگشت سوریه به شرایط عادی میشود و سوریها را مجازات میکند و محدودیتهای اعمال شده بر جابجایی پول و کالا، بحران اقتصادی را تشدید میکندو مانع ازتلاشهای بشردوستانه میشود. این در حالی است که لغو تحریمها به اجماع بینالمللی و منطقه ای، و نیز حذف افراد و نهادها از لیستهای تروریستی بینالمللی نیاز دارد. حل این معضل مستلزم آن است که دولت جدید سوریه گامهای متعددی بردارد، از جمله ارائه تضمین های بینالمللی برای عدم رابطه با گروههای تروریستی، اجرای سیاست های موثر برای مبارزه با افراط گرایی خشونت آمیز و انحصار تسلیحات به قلمروی دولت و همچنین افزایش شفافیت در مدیریت کمکهای بینالمللی و نیز زمینه سازی برای تشکیل حکومت فراگیر از طریف جذب افراد و نیروهای سیاسی غیرنظامی مخالف، که این امر در مدیریت دولت برای بازسازی اعتماد بینالمللی و رفع تدریجی تحریمهای اقتصادی نقش دارد.در سطح منطقه،مصر اداره امور سیاسی مخالفان سوری در دمشق، نشستی را در ۱۰ دسامبر ۲۰۲۴ (۲۰آذر۱۴۰۳)برگزار کرد که در آن تعدادی از سفرای عرب از کشورهای عربستان سعودی، عراق، بحرین، عمان، مصر، امارات متحده عربی، اردن و نیز سفیر ایتالیا و دیگر کشور های عربی حضور داشتند. قطر با مقامات جدید در دمشق تماس گرفت و از اقدامات مثبت نیروهای مخالف به ویژه حفظ امنیت غیرنظامیان و ثبات را ابراز خشنودی کرد. دوحه تاکید کرد دولت قطر پس از انجام هماهنگی های لازم، به زودی سفارت خود را در جمهوری عربی سوریه بازگشایی خواهد کرد. عربستان سعودی از گامهای مثبتی که برای تامین امنیت مردم سوریه برداشته شده است، ابراز رضایت کرد. با وجود مواضع مثبت کشورهای عربی در مورد تغییر سوریه، دولت جدید با چالشهای بزرگی روبرو است که این کشورها را نگران میکند. برجستهترین این چالشها نگرانیهای امنیتی مرتبط با گسترش گروههای مسلح، هجوم پناهندگان و قاچاق اسلحه و مواد مخدر است. علاوه بر این، پیشینه سلفی - جهادی دولت جدید باعث نگرانی بسیاری از این کشورها شده که بیم آن دارند که وضعیت نوین سوریه در شرایط داخلی آنها منعکس شود. با این حال، کشور های عربی خود را از موقعیت نسبتا بهتری میبیند، زیرا موجب آسودگی برخی کشورهای عربی به ویژه در حاشیه خلیج فارس از خروج سوریه از محور ایران شده است. از سوی دیگر، سوریه از مداخله مستقیم برخی کشورها در حمایت از شورش مسلحانه با سوء استفاده از تعدد جناحهای مسلح نگران است، همانطور که درلیبی و سودان این اتفاق افتاد. در مجموع می توان گفت سوریه پس از سرنگونی نظام اسد وارد مرحله جدیدی شده و با چالشهای بزرگی در عرصههای مختلف سیاسی، امنیتی، اقتصادی و خارجی مواجه خواهد بود. با توجه به میراث گذشته و۸ ویرانی عظیمی که در اثر جنگ و بحران داخلی پدید آمده است، موفقیت هر دولت در رویارویی با این چالشها به توانایی آن برای دستیابی به گسترده ترین اجماع سیاسی ممکن، با مشارکت طیف وسیعی از نیروهای سیاسی بازمی گردد. همچنین وظیفه حاکمیت جدید بازسازی نهادهای دولتی، مهار کردن سلاح و کنترل خشونت و جلب اعتماد و همکاری مردم، رعایت آزادی های فردی و همچنین عدم تحمیل گرایش سیاسی و فرهنگی خاص به جامعه متنوع و متکثر سوریه میباشد. ایجاد ثبات در داخل، به تدریج زمینه مناسبات خارجی و شناسایی حاکمیت جدید را توسط جامعه بینالملل فراهم خواهد نمود.
🇮🇷راهبرد جدید آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران
اندیشکدهی «شورای آتلانتیک» به عنوان یکی از سرشناسترین و تأثیر گذارترین اندیشکدههای آمریکا طی گزارش مفصلی تحت عنوان «یک راهبرد دوحزبی دربارهی ایران برای دولت بعدی آمریکا و دو دههی آینده» که در اکتبر۲۰۲۴،تنظیم کرده به دولت ترامپ و دولتهای بعدی آمریکا پیشنهاد میکند سیاست موفقیتآمیز واشنگتن برای تغییر رژیم کمونیست لهستان در دههی ۱۹۸۰ را الگوی خود برای تقابل با جمهوری اسلامی قرار دهند.درحوادث لهستان، آمریکا اگرچه بهطور مستقیم حکومت وقت این کشور را سرنگون نکرد، بلکه نقش مهمی در حمایت ازمخالفان و جنبش های کارگری و سیاسی به ویژه جنبش "سالیدارنوش" به رهبری لخ والسا ایفا کرد،بخشی از این کمکها،حمایت مالی از سازمانهای غیر دولتی و بنیاد های مربوط به جنبشهای دموکراسی خواه در لهستان بود و بخشی از آنها کمکهای رسانهای چراکه رسانههای غربی در پوشش اخبار و رویدادهای لهستان و تحریک مردم نقش مهمی داشتند.همچنین تغییرات سیاسی در کشورهای همسایه لهستان مانند مجارستان و چکسلواکی بر فضای سیاسی این کشور تأثیر گذاشت و به جنبشهای شکل گرفته در این کشور انگیزه بخشید.طبق آن چه این اندیشکده آمریکایی منتشر کرده است، احتمالاً راهبرد آمریکا برای ضربه به ایران، با توجه به تحولات منطقه و فروپاشی حکومت اسد و پیشروی غیرمنتظره گروههای مسلح و تروریستها، در دو رویکرد بهصورت جدی دنبال شود، اول حمایت مالی از اپوزیسیون و جبهه ضدایران و تحریک مردم در داخل کشور مانند حوادث ۱۴۰۱ و دیگری، هدایت افکار عمومی از طریق سکوهای خارجی، کانالهای خبری و ایجاد رسانههای جدیدی که بتوانند جهت فکری جامعه را تغییر دهند.اندیشکدهی «شورای آتلانتیک» پیشنهاد بودجهی بیشتر به منظور تقویت ظرفیت پخش برنامههای فارسیزبان درون ایران، یک کانال تلویزیونی ماهوارهای کانالهای یوتیوب، مانند «رادیو اروپای آزاد» را داده است که ایرانیها بتوانند به آنها دسترسی داشته باشند و «انحصار رسانهای» نظام را تضعیف کنند.
علاوه بر این، واشنگتن باید بهجای آنکه از ابتدا «چرخ را اختراع کند» و بهعنوان مثال، بهدنبال راهاندازی یک شبکهی فارسیزبان جدید باشد، با همکاری متحدان اروپاییاش در جهت گسترش رسانههای فارسیزبان موجود و معتبر، مانند «رادیو فردا» یا «بیبیسی فارسی»، حمایت مالی ارائه کند.در اغتشاشات سالهای گذشته رسانههای فارسیزبان نقش مهمی در پیشبرد پروژه آشوب داشتند،برای مثال در حوادث سال ۱۳۸۸، بیبیسی فارسی و شبکه اجتماعی توئیتر (ایکس) و در اتفاقات سال ۱۴۰۱ شبکه ایران اینترنشنال و سکوهایی مانند اینستاگرام به تریبون ضدانقلاب و چهرههای تجزیهطلب و حامی تروریسم تبدیل شده بودند.در حوادث سال ۱۳۸۸ توئیتر(که بعد از انتقال مالکیت آن به ایلان ماسک به X تغییر نام داد) کارکرد موثری در دریافت سریعتر خبر و اطلاعات از حوادث ایران برای رسانهها یا منابع خارج از کشور بود و حتی زمانی که برای رفع مشکلات فنی نیازمند بهروزرسانی بود، مقامات دولتی آمریکادرخواست تعویق این بروزرسانی را کردند. نوسازی شبکه های ضدایرانی در دولت قبلی ترامپ نیز در دستورکار بود و آمریکا ترجیح میدهد بودجهای که در این زمینه صرف میکند بازدهی بالایی داشته باشد،برایان هوک مسئول ویژه امور ایران در وزارت خارجه آمریکا در دولت اول ترامپ، در زمان مسئولیتش با انتقاد شدید از بخش فارسی صدای آمریکا از کنگره خواسته بود بودجه آن را قطع و بخش فارسی را تعطیل کند. به گفته هوک، بودجه شبکه صدای آمریکا چیزی بالغ بر۱۷میلیون دلار بوده است اما نتوانسته مأموریت خود را انجام دهد.احتمال دارد با حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید، راهبرد تضعیف رسانههای رسمی و کاهش اثرگذاری آن بر مردم و همچنین توسعه شبکهها و کانالهای ضدایرانی دنبال شود بهویژه آن که با حضور ایلان ماسک درکنار ترامپ وهمچنین سرمایه گذاریهای اخیر آمریکا بر روی شرکت متا در پروژههای نظامی و همچنین مسدودکردن شبکه اجتماعی محبوب چینی(تیکتاک)، بخشی از اهداف سیاست خارجه آمریکا از طریق حاکمیت بر پلتفرمهای بزرگ دنیا پیش میرود.اهمیت پروژههای فناورانه و حکمرانی آمریکا بر سکوها تاحدی است که سناتورجیمز دیوید ونس، معاون اول ترامپ در دولت آینده، پیش از انتخابات گفته بود اگر اروپا بخواهد پلتفرمهای ایلان ماسک را تنظیم کند، ایالات متحده میتواند حمایت خود از ناتو را کنار بگذارد که نشان میدهد این مسئله از پیمان
های نظامی آمریکا هم بااهمیتتر بهشمار میرود.
May 11
🇮🇷 اردوغان و اصرار بر انگاره بازآرایی امپراتوری عثمانی
فروپاشی امپراتوری عثمانی و پیدایش دهها دولت ملت جدید با عنوان کشورهای عربی و ... درمنطقه غرب آسیا،خود به یکی از ریشههای جنگ و بحران بلند مدت در این منطقه تبدیل شده و شرایط بهرهگیری قدرتهای بزرگ از این تنش و شکاف قومی و مذهبی را فراهم ساخته است. تنش ها و شکافهایی که یک سوی آن انگاره و تلاش رهبران و سیاستگذاران ترکیه نوین برای احیای امپراتوری عثمانی در قرن بیستویکم است.
دولت ترکیه در۲۰سال اخیر به شدت بر انگاره بازآرایی امپراتوری عثمانی فراتر از مرزهای امپراتوری عثمانی اصرار داشته است و با تاکتیکهای قومی، مذهبی و ابزارهای اقتصادی و نظامی، سیاست احیای امپراتوری خود را دنبال میکند. سیاستی که بخش مهم آن بر قومگرایی و برجستهسازی قومیت ترک و انگاره "جهان ترک" استوار است.در این راستا انگاره جهان ترک دولت اردوغان در منطقه دارای پیامدهای چالش زایی برای ایران است.
۱)جهان ترک در شمالغرب ایران:
جهان ترک، الگویی از سیاستگذاری خارجی گسترشگراست که مؤلفههای ژئوپلیتیک برتری طلبی دولت اردوغان) را نمایان میسازد وخود میتواند بنیانی برای شکلگیری امپراتوری یوروعثمانی فراتر از مرزهای عثمانی باشد.
۲)جهان ترک در قلب ایران: دولت ترکیه همزمان با پیگیری تهدیدات ژئوپلیتیک در مرزهای شمالی و شمال غربی ایران با ابزارهای قومی و فرقهای جهان ترک، نفوذ به قلب ایران با تحریک و تصویرسازی از قومگرایی ترکی را نیز دنبال کرده است.
ژئوپلیتیک جهانی بهویژه در آسیا و آسیای جنوب غربی که بر مؤلفههای قومی و مذهبی بنیان شده، بسیار حساس و تنشآفرین بوده و روندی جنگ افروز به خود گرفته است. ژئوپلیتیک بحران که روابط بازیگران خود را با تنشهای قومی و مذهبی شکل داده و تقویت میکند.
بازیگران مهم ژئوپلیتیک بحران در آسیای جنوب غربی بر بازاریابی ژئوپلیتیک با ابزار قوم گرایی و فرقه گرایی مذهبی تمرکز دارد و منابع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی رقیبان را با ابزار و تاکتیکهای قومی و مذهبی مورد تهاجم قرار میدهند. دولت اردوغان در دو دهه اخیر به رویکرد بازاریابی قومی و مذهبی متمرکز شده و بازاریابی ژئوپلیتیک خود را بر جذابیت قومی جهان ترک، ایران هراسی و شیعه هراسی بنا کرده است.
سیاستگذاری گسترشگرای دولت اردوغان با ابزارها و تاکتیکهای قومی که نتیجه بارز آن در حمایت از شورشیان خارجی در سوریه و سرنگونی دولت بشار اسد نمایان شده است، میتواند درس عبرتی باشد برای سایر بازیگران منطقه که از تنوع قومی و مذهبی برخوردار هستند و باید برای مقابله با سیاست تنش آفرین دولت ترکیه به بازنویسی سیاستها و تاکتیکهای سیاست خارجی و اداره امور عمومی خود اقدام کنند تا به سرنوشت دولت بشار اسد دچار نشود در دام نیرنگهای قدرتطلبی اردوغان گرفتار نشود.درنهایت این که بهرهگیری از ابزارهای تنشآفرین نژادی، قومی، مذهبی و... ازجمله کارآمدترین و اثربخشترین تاکتیکها و سیاستهای ژئوپلیتیک است که بخشی از عمق راهبردی یا شکاف و ضعف راهبردی بازیگران منطقهای و نظام جهانی را تعریف و برجسته میسازد. برتری بازیگران در این حوزه نمیتواند مطلق، درازمدت و همیشگی باشد. برتری نسبی و موقت بازیگران در اینگونه سیاستها که بیشتر با عنوان قومگرایی و فرقهای شناخته میشوند، بازی قدرت ژئوپلیتیک را بسیار ستیزهگرا نشان می دهد و به سوی جنگ قومی و مذهبی هدایت میکند.