12.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بر صندلی هواپیما که تکیه زدم تازه فهمیدم این اتفاقات رویا نیست!
من فقط یک چیز از او خواسته بودم و آن اینکه اگر این نمایشنامه مورد قبولتان هست مرا نجف بطلب تا تقدیمتان کنم ...
حالا کم کم باورم شده بود که آماده ی رفتنم . حتی تا اون زمان هم به کسی خبر نداده بودم.
گوشیم را درآوردم و به تک تک دوستانم پیام دادم...
« من عازم نجف هستم ، حلالم کنید ، میروم تا نمایشنامه را تقدیم حضرت کنم »
گوشی رو خاموش کردم ...
و به تمام گذشته ام فکر کردم...
به تنهایی، به سختی هایی که پشت سر گذاشته بودم ، به حرف ها و حدیث هایی که شنیدم ، به جنگیدن هایم...
اما همه اش تمام شد ...
چون حالا تکیه گاه داشتم ، یک پدر ...
پدری قدرتمند و در عین حال مهربان ...
پدری که میشد از تمام ترس ها به او پناه برد و دیگر نترسید و این شد شروع کار به نام پدر ...
ادامه دارد....
ادامه روایت#به_نام_پدر
#تیزر_پشت_صحنه
#من_غدیری_ام
#عید_غدیر
#غدیر
@mesbahehoda
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
مصباح الهدی؛ محلی است برای رشد هنرمندانه ی تو🌱