✍توصیهای اخلاقی از علامه حسن زاده آملی(حفظه الله تعالی):
انسان دو دهان دارد؛
یکى گوش که دهان روح او است و
دیگر دهان که دهان تن او است...
🔸 این دو دهان خیلى محترم اند...
🔸 انسان باید خیلى مواظب آنها باشد...
🔹آنهایى که هرزه خوراک میشوند،
هرزه کار شده و
🔹کسانى که هرزه شنو میشوند،
هرزه گو میشوند!...
حجت الاسلام عزتی آذر
💥امام رضا علیه السلام: اِحْرِصُوا عَلَی قَضَاءِ حَوَائِجِ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ إِدْخَالِ اَلسُّرُورِ عَلَیْهِمْ وَ دَفْعِ اَلْمَکْرُوهِ عَنْهُمْ فَإِنَّهُ لَیْسَ شَیْءٌ مِنَ اَلْأَعْمَالِ عِنْدَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بَعْدَ اَلْفَرَائِضِ أَفْضَلَ مِنْ إِدْخَالِ اَلسُّرُورِ عَلَی اَلْمُؤْمِنِ.
🍃 بر رفع نیازمندی های مؤمنین و شادکردن و برطرف نمودن ناراحتی آنها حریص باشید ؛ زیرا بعد از انجام واجبات هیچ عملی بهتر از مسرور کردن مؤمن نیست.
📚بحارالأنوار (جلد ۷۵) / ترجمه خسروی، ج ۲، ص ۲۹۵
⚫️ حجت الاسلام حسن مقدم
✅دور از گناه باش!
✍در صحرا هیزم های بزرگ را با هیزم های کوچک و ریز روشن می کنند. گناهان بزرگ هم با گناهان کوچک شروع می شوند. به همین خاطر است که قرآن کریم روی گناهان ریز و کوچک حساسیت نشان داده و می گوید: اگر به سراغ شرّ و شرارت بروید هر چند کم و ناچیز نتیجه آن را خواهید دید:
مَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَةٍ شَرّاً یَرَه؛ و هر كه هموزن ذرّه اى بدى كند [نتيجه] آن را خواهد ديد .
ارسالی: حجت الاسلام حمیدسپاهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همسرت مثل اباعبدالله شهید شد.
چقدر این صحبتهای "همسر شهید موسی رجبی" دردناک بود
حجت الاسلام طهماسبی
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
🔹 خدا نکند حرام در نزد انسان زینت داده شود. این یک بیماری قلبی است که انسان بدان مبتلا میشود، و با وجود راههای حلال که نیازش را برآورده میکند، خود را به حرام گرفتار مینماید! انسان میتواند به اختیار خویش همنشین سلمان، و یا ابوجهل گردد.
📚 در محضر بهجت، ج١، ص٢٩٨
حجت الاسلام محسنی
پیرمردی با پسر و عروس و نوه اش زندگی میکرد او دستانش می لرزیدوچشمانش خوب نمیدید و به سختی می توانست راه برود. هنگام خوردن شام غذایش را روی میز ریخت و لیوانی رابرزمین انداخت وشکست.
پسروعروس از این کثیف کاری پیرمرد ناراحت شدند:باید درباره پدربزرگ کاری بکنیم وگرنه تمام خانه را به هم می ریزد. آنها یک میز کوچک در گوشه اطاق قراردادند وپدربزرگ مجبور شد به تنهایی آنجا غذا بخورد . بعد از این که یک بشقاب از دست پدر بزرگ افتاد و شکست دیگر مجبور بود غذایش را درکاسه چوبی بخورد هروقت هم خانواده او را سرزنش می کردند پدر بزرگ فقط اشک می ریخت وهیچ نمی گفت.
یک روز عصر قبل از شام پدر متوجه پسر چهار ساله خود شد که داشت با چند تکه چوب بازی می کرد. پدر روبه او کرد وگفت:پسرم داری چی درست می کنی؟ پسر با شیرین زبانی گفت:دارم برای تو و مامان کاسه های چوبی درست می کنم که وقتی پیر شدید در آنها غذا بخورید!
یادمان بماند که :
"زمین گرد است..."
حجت الاسلام چاری