🌼فقطحیــــــدراميرالمؤمنيـــــناست:
•
💠 #پنــــدانــــه
🔴 دزدی فقط این نیست که از دیوار مردم بالا بری؛ بلکه
🔻تو اگر دروغ بگویی:
🔺صداقت را دزدیده ای،
🔻اگر بدی کنی:
🔺خوبی را دزدیده ای،
🔻اگر تهمت بزنی:
🔺آبرو را دزدیده ای،
🔻و اگر خیانت کنی:
🔺عشق را دزدیده ای ...
🔺و در کل میشود گفت
👈🏻 "انسانیت" را دزدیده ای.
🌺 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
@mesbaherahpuyan
✨﷽✨
#پندانه
🔴 گوزنی که به شاخهایش مغرور شد
✍گوزنی بر لب آب چشمهای رفت تا آب بنوشد.عکس خود را در آب دید، پاهایش در نظرش باریک و اندکی کوتاه جلوه کرد، غمگین شد اما شاخهای بلند و قشنگش را که دید، شادمان و مغرور شد.
در همین حین چند شکارچی قصد او کردند.
گوزن به سوی مرغزار گریخت و چون چالاک میدوید، صیادان به او نرسیدند اما وقتی به جنگل رسید، شاخهایش به شاخه درخت گیر کرد و نتوانست به تندی بگریزد.
صیادان که همچنان به دنبالش بودند، سر رسیدند و او را گرفتند.
گوزن چون گرفتار شد با خود گفت:
دریغ، پاهایم که از آنها ناخشنود بودم، نجاتم دادند اما شاخهایم که به زیبایی آنها میبالیدم، گرفتارم کردند.
چه بسا چیزهایی که از آنها ناشکر و گلهمندیم پله صعودمان باشند و چیزهایی که در رابطه با آنها مغروریم، مایه سقوطمان باشند.
@mesbaherahpuyan
ادمین ، عبدی:
✨﷽✨
#پندانه
🔴جیغ مردم
✍دو خلبان نابینا که هر دو عینکهای تیره به چشم داشتند، در کنار سایر خدمه پرواز به سمت هواپيما آمدند، زمانی که خلبانها وارد هواپیما شدند زمزمههای توام با ترس و خنده در میان مسافران شروع شده و همه منتظر بودند، یک نفر از راه برسد و اعلام كند دوربین مخفی بوده است. اما در کمال تعجب و ترس آنها، هواپیما شروع به حرکت روی باند کرده و کم کم سرعت گرفت.
هر لحظه بر ترس مسافران افزوده میشد چرا که میدیدند هواپیما با سرعت به سوی دریاچه کوچکی که در انتهای باند قرار دارد، میرود. هواپیما همچنان به مسیر خود ادامه میداد و چرخهای آن به لبه دریاچه رسیده بود که مسافران از ترس شروع به جیغ و فریاد کردند.
در این لحظه هواپیما ناگهان از زمین برخاست و سپس همه چیز آرام آرام به حالت عادی بازگشته و آرامش در میان مسافران برقرار شد. یکی از خلبانان به دیگری گفت: "میترسم یکی از همین روزها مسافرها چند ثانیه دیرتر شروع به جیغ زدن کنند و ما نفهمیم کی باید از زمین بلند شیم، اونوقت کارهمهمون تمومه !"
🔻این داستان، شیوه مدیریتی افراد نالایقی هست که عموما با جیغ مردم تازه میفهمن باید چیکار کنن.
@mesbaherahpuyan
📸 #پندانه
قدر زمان را بدانید چراکه زود دیر می شود.
@mesbaherahpuyan
#پندانه
معلم: چرا دست های پدرت رو نکشیدی؟
کودک: تا نتونه مادرم رو بزنه!
معلم: چرا دهان مامانت رو نکشیدی؟
کودک: تا نتونه به بابام فحش بده!
🚫آگاهانه رفتار کنیم
@mesbaherahpuyan
#پندانه 🌹👌
بیهوده مخور غصه ے این دار فنا را
دریاب همین لحظه ے ڪوتاه بقا را
از فلسفه ے زندگے و مرگ چه دانیم؟
باید بپذیریم قوانین قضا را
بے هیچ گناهے همه محڪوم حیاتیم
در بند ڪشیدست جهان تک تک ما را
آن ڪس ڪه تو را ڪرده فراموش
رها ڪن
یک عمر نڪن خرج جفا گنج وفا را
اندیشه ے فردا نڪن اے بے خبر از عمر
شاید ڪه نباشیم جز این یڪشبه ما را
هرڪس ڪه مُنزه"بُوَد این چرخ فسونگر
صد جرعه به او بیش دهد جام بلا را
@mesbaherahpuyan
#پندانه
🔻روزی شیخ جعفر شوشتری را دیدند که در کنار جویی نشسته و بلند بلند گریه میکند.
🔸شاگردان شیخ، با دیدن این اوضاع نگران شدند و پرسیدند: «استاد، چه شده كه اینگونه اشك میريزيد؟ آيا کسی به شما چیزی گفته؟»
🔹شیخ جعفر در میان گریهها گفت: «آری، یکی از لاتهای این اطراف حرفی به من زده که پریشانم کرده.»
🔸همه با نگرانی پرسیدند: «مگر چه گفته؟»
🔹شیخ در جواب میگويد او به من گفت:
«شیخ جعفر، من همانی هستم که همه در مورد من میگویند. آیا تو هم همانی هستی که همه میگویند؟! و اين سئوال حالم را عجيب دگرگون كرد.»
▫️گفتا؛ شیخا، هر آنچه گویی هستم
▪️آیا تو چنانکه مینمایی هستی؟
@mesbaherahpuyan