🎙حجت الاسلام عالی 🔹عصر غیبت، عصر آزمایش اصحاب مهدی موعود؛ برادران پیامبر اعظم(ص) #امام_زمان #منبر_کوتاه

من سراغ هر کسی رفتم دلم را بد شکست... غالبا این لحظه ها مادر به دادم می رسد💔 سایه حضرت زهرا بالای سرتون❤️

🌹 از شیخ بهایی پرسیدند: بهترین مردمان چه کسانی هستند؟ گفت: آنان که بی دلیل مهربانی می‌کنند بی دلیل مهربان باشیم ... 🌹🍃🌹

بنده ی من!! انگار بیشتر از من از مردم می ترسی و خجالت می کشی... از خدا هم به اندازه ی مردم حساب ببریم...!! النساء/۱۰۸ #قرآن_بخوانیم 🍃

💠 #آیات_حیات فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ اَلدّٰاعِ إِذٰا دَعٰانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا من نزدیکم و دعاى دعاکننده را هنگامى که مرا بخواند اجابت مى‌کنم بزرگترین مشکل انسان نا امیدی است احساس دوری از خدا احساس بیگانگی در حالی که خدا خودش را نزدیک و شنونده و جوابگو معرفی میکند #استاد_احمدی

💖 #گل_بهشتی اگر می‌خواهید فرزندتان به حرف شما گوش دهد و اشتباهاتش را تکرار نکند، به جای سرزنش کردن، اطلاعات در اختیارش قرار دهید. مثلا به جای گفتن: چرا بطری شیر رو اینجا ول کردی!! بگویید: عزیزم اگه شیر رو داخل یخچال نذاریم، خراب می‌شه.

فردی نزد حکیمی رفت و گفت: خبر داری که فلانی درباره ات چقدر غیبت و بدگویی کرده؟!! ● حکیم با تبسم گفت: او تیری را به سویم پرتاب کرد که به من نرسید، تو چرا آن را برداشتی و در قلبم فرو کردی؟! میانِ دو کَس، جنگ چون آتِش است سخن‌چینِ بدبخت، هیزم کِش است.

🌷 #شهیدانه منو بیش تر دوست داری یا خدا رو؟ مادر گفت « خب معلومه، خدارو. » امام حسین رو بیش تر دوست داری یا خدارو؟ امام حسین رو هم براخدا می خوام. پس راضی هستی که من شهید بشم؟! فدای امام حسین بشم! یادگاران، جلد هشت کتاب شهید ردانی پور، ص 76

🔆 #جمعه‌های_انتظار همیشه خانه ها را بر اساس اهمیت و جایگاه مهمان آماده پذیرایی میکنند و اگر قرار است مهمان خانه ما عزیز ترین انسان عالم باشد باید خانه ما شایسته پذیرایی از او گردد پاک کردن دل از آلودگی و آشفتگی مهمترین اصل پذیرایی از امام زمان است #استاد_احمدی

🔰 #عالمانه اجابت دعا در لقمه حلال است. لقمه حلال بخور، یواش هم بگویی الهی العفو، خدا قبول میکنه. #آیت‌_الله_مجتهدی

🌷#شهیدانه ماشین سپاه جلوی خانه پارک بود اما... پسرم از روی پله‌ها افتاد. دستش شکست. بیشتر از من، عبدالحسین هول کرد. بچه را که داشت به‌شدت گریه می‌کرد، بغل گرفت. از خانه دوید بیرون. چادر سرم کردم و دنبالش رفتم. ماتم برد وقتی دیدم دارد می‌رود طرف خیابان. تا من رسیدم بهش، یک تاکسی گرفت. در آن لحظه‌ها‌، ماشین سپاه جلوی خانه پارک بود. 📚 سالکان ملک اعظم ۲ «منزل برونسی»