🕘 زمان مطالعه: 75 ثانیه
وحي؛ يگانهراه رسيدن به ولايت الهي
پذيرش و رسيدن به ولايت الهي و تربيت حق، فقط از مسير وحي ميسّر است و خداوند با وحي، آدميان را به ولايت خود متصل و مرتبط ميكند:
(إِنَّ وَلِیِّیَ اللهُ الَّذی نَزَّلَ الْكِتابَ وَ هُوَ یَتَوَلَّى الصَّالِحینَ)
همانا سرپرستِ من، خدايى است كه كتاب را فروفرستاده و او شايستگان را سرپرستى مىكند.
انساني كه آموزههاي وحي را پذيرفته و با تمسّك به تنزيل الهي، خويش را سرسپردۀ ولايتِ خداوندي ميكند، سر تا قدمش عرصۀ ظهور تجلّيات الهي ميشود كه مصداق اتمّ اين انسانهاي رستگار، ذوات مقدّس حضرات معصوم(ع) و در مراتب بعدي شاگردان مكتبشان هستند. بر اين اساس خداوند به انسانها ميگويد: اي انسانها، شما ميتوانيد ربّاني شويد. بياييد و خدايگونه باشيد و آينهاي شويد براي نشاندادن جلوههاي خداوندي و عرصههاي تربيت الهي در تمام خلقت و بدانيد كه ربّاني شدن فقط از مسير تعليم و درس كتابِ قرآن حاصل ميشود:
(كُونُوا رَبَّانِیِّینَ بِما كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتابَ وَ بِما كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ)
به سبب آنكه همواره كتاب [خدا] را مىآموختيد و ازآنرو كه پيوسته درس مىخوانديد، ربّانى باشيد.
آري، انسان فقط با فراگرفتن تعاليمِ كتاب وحي ربّاني نميشود؛ بلكه در كنار علمِ كتاب بايد درس كتاب را نيز فرا بگيرد.
وقتي جامهاي كهنه و نخنما ميشود، ميگوييم كه آن لباس «مُندرس» شده است يا وقتي خانهاي در طول زمان از بين ميرود و فقط اثري از آن باقي ميماند، ميگويند: «دَرَسَ الدّارُ». بنابراين، درس به آن آموزشي ميگويند كه متعلّم در فرايند يادگيري چنان همت ميكند كه تاروپود آن را ميكاود و تمام وجود خود را در يادگيري و به كارگرفتن آموزههاي آن صرف ميكند. پس درسِ قرآن يعني به کاربستن قرآن در تمام صحنههاي زندگي.
اگر آدمي ميخواهد از جنس انسانهاي سعادتمندِ رستگار باشد و مراتب بالاي حُسن را احراز کند، هيچ راهي ندارد جز آنکه به تعليم و درس قرآن تن دهد. تا زماني كه درس قرآن در زندگي نباشد، حيات طيّبه وجود نخواهد شد. مادام كه درس قرآن در مدرسه، دانشگاه، خانه، بازار، اقتصاد، سياست و اجتماع ما راه نيابد، وضع وح ال ما، همين اوضاع امروز مسلمانها در سراسر دنيا خواهد بود. ادعاي قرآني بودن داريم؛ اما از تعاليم قرآن در فكر و گفتار و رفتارمان خبري نيست.
به بيان ديگر، انسان زماني تربيت ميشود كه سه مفهوم در وجود او نقش بگيرد: عقل و علم و عشق. هنگامي كه عقل و علم و عشق در وجود انسان تجلّي كند، حقيقت اتمّ تربيت انساني هويدا ميشود. انسانِ قرآني، موجودي است عاقل و عالم و عاشق؛ اما انساني كه خارج از ولايت الهي زندگي ميکند، بويي از حقيقت عقل قرآني و علم قرآني و عشق قرآني نبرده است. اگر قرآن به متن زندگي انسان راه پيدا كند و مرامنامۀ زندگي او شود، به اين مثلث زيبا ميپيوندد. براي چنين انساني، بيشتر مشكلاتِ آفرينش حل ميشود: درد جهل به علم، درد شك به يقين و درد اضطراب و تزلزل به استقامت و پايداري تبديل ميشود. به تعبير قرآن:
(أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ).
آگاه باشيد همانا بر دوستان خدا نه بيمي است و نه آنان اندوهگين ميشوند.
آري، اين است سرانجام نيكو و پايان خوشِ با قرآن زيستن و قرآن را راهبر خود گزيدن.
بخشهایی از کتاب مشکاة، جلد1، تفسیر سورۀ مبارکۀ حمد، محمدعلی انصاری
#تفسیرمشکاة
@MesbaholHuda