هدایت شده از مهدویت_بصیرت
دل دیوانهی ما، بستهی گیسوی تو بود
سر شوریدهی ما، خاک ره کوی تو بود
غیر عشق تو کسی در دل ما راه نیافت
بین خوبان جهان، دیدهی ما سوی تو بود
مسجد و میکده و کعبه و بتخانه و دِیر
هر کجا زمزمهای بود، هیاهوی تو بود
در چمن، سروِ روان جلوهای از قدّ تو داشت
برگ گل آینهدار رخ دلجوی تو بود
از سر کوی تو هرگز نرود جای دگر
آنکه در پای دلش سلسلهی موی تو بود
خُنُک آن دل که به غیر تو دلارامش نیست
روشن آن چشم که روشن به مَه روی تو بود
عاشقان جز به جمال تو نیارند نظر
قبلهی عاشق صادق، خم ابروی تو بود
غزلی گر به زبان داشت «کریمی»، ز تو داشت
یا ز وصف تو سخن گفت، به نیروی تو بود...
#شیخ_محمدابراهیم_کریمی
@mah_davit313