مِشکالیس
-
• کتاب دروازهی مهرزان دقیقاً همون چیزی بود که بهش نیاز داشتم! یک فانتزیِ شهریِ هیجانانگیز، با متن خیلی روان و داستان جذاب، که باعث میشه نتونی دست از خوندنش برداری.
• بهنظر من، ایدهی کتاب خیلی جالب و جدید بود. بهخاطر فضای ایرانیِ کتاب، منِ خواننده حس میکردم میتونم وقایع رو تجربه کنم. چون همهی داستان توی تهران خودمون اتفاق میافتاد! با وقایع کتاب توی تجریش و کوچهپسکوچههای تهران قدم میزدم. بهنظرم نویسنده اشراف کامل به لوکیشنهای کتاب داشت. انگار که قبل از نوشتن، به همهی مکانها رفته بود و جزئیات فضاسازی کامل و دقیق بود.
• شخصیتپردازی کتاب خوب بود. میشد یکم بیشتر روی شخصیتها زوم کرد ولی خب شخصیتهای جالبی بودن و من شخصیت کهنزن رو بیشتر دوست داشتم. بهنظرم توصیف ظاهری شخصیتها مشکل داشت و بعضی جاها نمیشد اونها رو تصور کرد چون نویسنده توصیفی ازشون ارائه نداده بود. اسمهای شخصیتها رو دوست داشتم. بیشترشون اسمهای فارسی و زیبایی داشتن. همچنین طراحی جلد کتاب هم خیلی دوست دارم. برام دلنشینه که داخلش از نمادهای تهرانی، مثل برج میلاد و آزادی داخلش استفاده شده.
• بهنظر من قلم نویسنده خیلی روانه و حس و حال خوبی داره. نویسنده بعضی مواقع روی وقایع کتاب زیاد زوم نکرده، اما به نظر من این باعث شده هیجانانگیزتر بشه. همچنین کتاب حجم مناسبی داره و متن راحتخوانی داره. خیلی دوست دارم آثار دیگهی خانوم کاظمی هم مطالعه کنم!
• هیجان کتاب برای من خیلی مناسب بود. طوری که نمیتونستم کتاب رو زمین بگذارم و نسبت به خیلی از کتابهای دیگه، تقریباً زود تمومش کردم.
• موجوداتی که داخل کتاب استفاده شدن جذاب و جالب بودن؛ مخصوصاً مهرزان. مهرزان تقریباً موجود متفاوتی بود و دوستش دارم. بهنظرم موجودات باغوحش مهرزان، میتونستن نقش پررنگتری توی داستان کتاب ایفا کنن. همچنین نظرم جالب میشد اگه از موجودات اساطیری ایرانی هم داخل کتاب استفاده میشد.
• نویسنده بعضی از بخشهای کتاب، نقدهایی به جامعه کرده بود. مثلاً چهرههای پر از آرایش، یا اداهای فضای مجازی، ظلمی که به حیوانات باغوحش میشه و این دست انتقادات که بهنظر من به جا بودن. اگر بخوام از مفهوم کتاب بگم، بهنظرم افرادی مثل اکبری که سعی میکنن با طمع و قربانی کردن چیزهایی که فقط بهنظر خودشون بیارزشه، به پول و ثروت برسن، در نهایت به دست نگهبان و خالق دنیا-چیزی شبیه به مهرزان- به درختِ خشک و بیبرگی تبدیل میشن.
• روابط شخصیتها به جا و پخته بود. یک نکتهای که دوستش دارم، شغل ویدا و بهمن بود. نویسندگی و عکاسی شغلهای جالبین و نویسنده، از تريبون شخصیت ویدا که نویسندهست، نقدهایی به سلیقهی کتابخوانی جامعهی امروز و بیاهمیتی به کتابهای ايرانی کرده بود.
• خودم، پایانبندی کتاب رو دوست داشتم و ته دلم علاقه دارم نویسنده جلد دومی هم درمورد ویدا و بهمن بنویسه. بهنظرم ادبیات گمانهزن ایران، علاوه بر کتابهای گمانهزن که دنیای خاص خودشون رو دارن، به کتابهای تالیفیِ گمانهزن این مدلی که بر اساس فرهنگ ایران نوشته شدن هم احتیاج داره. این کتاب رو واقعاً دوست دارم و پیشنهاد میکنم حتماً بخونیدش!
#ادمینمآلیس - #نظرات
-این ویدئو رو ببینین و ذوق کنین.(:✨
#ویدیوکتاب