eitaa logo
مشکات
2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
612 ویدیو
214 فایل
لینک کانال: https://eitaa.com/meshcat_313 ارتباط با مدیر کانال: @Khosravian313 مدیر: مهدی خسرویان استادسطح عالی حوزه کارشناس معارف واحکام ومشاوره خانواده سوالات شما:۰۹۱۳۲۹۴۲۴۵۷
مشاهده در ایتا
دانلود
مشکات
قسمت هفتم 🍀خاطرات شهید حاج یونس زنگی ابادی برگرفته از کتاب مثل مالک🍀 ✨گفت :"پدر شصت و دو - سه سال
قسمت هشتم برگرفته از کتاب مثل مالک 🍀 ✨شورای روستا برای تحویل ،یخچال ، تلویزیون و... ثبت نام می کردن،بعد هم بر مبنای قرعه کشی وسایل رو تحویل می دادن اسم مادرش توی قرعه کشی در اومده بود،گفت :"تا وقتی تمام مردم روستا یخچال نداشته باشن, مادر من هم نمی خواد ؛قبول نکرد."👌 یه حساب قرض الحسنه باز کرده بود،که موجودیش رو از خیرین می گرفت با موجودی حساب، مشکل مالی اهالی رو حل میکرد تا بتونن با خیال راحت به جبهه برن.✅ برف سنگینی باریده بود، ساعت دوی نیمه شب که رفتم پست نگهبانی رو تحویل بگیرم ،دیدم حاجی ایستاده ، به نگهبانی، گفتم : "از کی تا حالا پاس بخش هم باید نگهبانی بده؟" با مهربانی گفت :"یکی از بچه ها مریض شده بود من خودم به جاش ایستادم سر پست. "👌 آن شب به جای دو نفر نگهبانی داده بود،به من هم تعارف می کرد به جام پست بده.👌 🕊🕊🕊🕊 🌺اومد خواستگاریم با یه جلد قرآن و مفاتیح ، رساله امام رو قبلا آورده بود✅ ✨یه برگه بزرگ از جیبش بیرون آورد و "بسم الله " گفت .شرایطش رو نوشته بود ؛همه اش از جبهه ، ماموریت مجروحیت و شهادت بود و اینکه من باید با شرایط زندگیش بسازم . یه شرط دیگه هم داشت؛ این ‌که مراسم عقد حتما توی مسجد باشه . ✅ ✨گفتم :"من دوست دارم فقط مهریه ام یه جلد قرآن باشه." گفت :"نه ! یه جلد قرآن که نمیشه؛ یه جلد قرآن با یه دوره از کتاب های شهید مطهری ."👌 ✨همه رو دعوت کرده بود توی مسجد از سپاه کرمان هم اومده بودن ؛ همه با لباس سپاه ، دعای کمیل که تمام شد ،عاقد توی مسجد دنبالم می گشت . تازه مردم فهمیدن مراسم عقد حاج یونس هست 🌷🌷🌷 ادامه داره 💞 https://eitaa.com/Namazekhoobe