#شهدا_و_نماز
برادرِ شهیدِ بزرگوار 🌷حمزه اباذری🌷 نقل می کند:
«در زمین کشاورزی نزدیک روستا مشغول کار بودیم. می خواستیم هر چه زودتر کار تمام شود تا برگردیم به خانه
که ناگهان حمزه دست از کار کشید و به طرف شیر آب رفت.🚶
با تعجب😳 به او گفتم: کجا می روی؟ گفت: مگر صدای اذان را نمی شنوی؟ وقت نماز است.
گفتم: بیا کار را تمام کنیم، بعد می رویم نماز می خوانیم.
با حالت عجیبی به من گفت:
چطور این قدر به نفْسِ خودت اهمیت می دهی،😒 اما به خدای خودت نه؟
و بعد رفت تا نماز را در اول وقت به جا آورد.»
یه نماز خوب✨👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/4118085632C354a5633ba