💖🌹
روایت زندگی و شهادت امام موسی کاظم(ع) از زبان رهبر انقلاب
حقیقت این هست که علیرغم عشق و علاقهی وافری که مردم ما به ائمه (علیهم السّلام) دارن و ابراز میکنن،
معرفت نسبت به زندگی ائمه و هدف جهاد و مبارزهی پیگیر آنها بسیار کمتر از اون چیزی هست که باید باشه .
امروز دربارهی تاریخ زندگی موسی بن جعفر حتی یه کتاب که بتونیم بگوییم تشریح کنندهی زندگی سیاسی موسی بن جعفر هست، ما نداریم و این واقعاً خسارت بزرگی هست. کتابهای زیادی نوشته شده ، حرفهای زیادی زده شده، منابع زیادی در باب زندگی ائمه از گذشته در اختیار ما هست،
اما حقاً و انصافاً #زندگی ائمه و #تلاش سیاسی آنها و #حیات سیاسی آنها هنوز برای مردم ما روشن نیست و #این_خسارت هست.😒
🍂🍂🍂
و اما زندگی موسی بن جعفر یه زندگی شگفتآور و عجیبی هست.
اولاً در زندگی خصوصی موسی بن جعفر مطلب برای نزدیکان اون حضرت روشن بود.
هیچ کس از نزدیکان حضرت و خواص اصحاب اون حضرت نبود که ندونه موسی بن جعفر برای چی داره تلاش میکنه و خود موسی بن جعفر در اظهارات و اشارات خود و کارهای رمزی ای که انجام میداد، این رو به دیگران نشون میداد؛
حتی در محل سکونت، اون اتاق مخصوصی که موسی بن جعفر در اون اتاق مینشستن اینجوری بود که راوی که از نزدیکان امام هست، میگوید
من وارد شدم، دیدم در اتاق موسی بن جعفر سه چیز است:
یکی یه لباس خشن، یه لباسی که از وضع معمولی مرفه عادی دور هست، یعنی به تعبیر امروز ما میشه فهمید و میشه گفت
#لباس _جنگ، این لباس رو موسی بن جعفر رو اونجا گذاشتن، نپوشیدن، به صورت یه چیز سمبولیک،
بعد «و سیف معلق» ؛ شمشیری را آویختن، معلق کرده اند، یا از سقف یا از دیوار.
و #مصحف»؛ و یه #قرآن. ببینید چه چیز سمبلیک و چه نشانهی زیبائی هست، در اتاق خصوصی حضرت که جز اصحاب خاص اون حضرت کسی به آن اتاق دسترسی نداره، نشانههای یه آدم جنگی مکتبی مشاهده میشه.
🍃🍃🍃🍃🍃
شمشیری هست که نشان میده که هدف جهاد هست. لباس خشنی هست که نشان میده وسیله، زندگی خشونت بار رزمی و انقلابی هست و قرآنی هست که نشان میده
هدف این هست؛
میخواهیم به زندگی قرآنی برسیم با این وسائل، و این سختیها رو هم تحمل کنیم.
اما دشمنان حضرت هم این را حدس میزدن.
اولاً #زندگی موسی بن جعفر یعنی #امامت موسی بن جعفر در #سختترین_دورانها شروع شد. هیچ دورانی به گمان من بعد از دوران امام سجاد به سختی دوران موسی بن جعفر نبود.
موسی بن جعفر در سال ۱۴۸ به امامت رسیدن، بعد از وفات پدرشان امام صادق (علیه الصّلاة و السّلام). سال ۱۴۸ اینجوری است اوضاع که بنیعباس بعد از درگیریهای اول، بعد از اختلافات داخلی، بعد از آن جنگهائی که بین خود بنیعباس در اول خلافتشان به وجود اومد، از گردنکشان بزرگی که خلافت اونها رو تهدید میکردن
، مثل بنی الحسن، محمّدبن عبداللَّه حسن، ابراهیم بن عبداللَّه بن الحسن و بقیهی اولاد امام حسن که جزو مبارزین و شورشگران علیه بنیعباس بودن، فارغ شدن و همهی اینها رو منکوب کردن، سرکوب کردن.
🍃🍃🍂🍃🍃
تعداد بسیاری از سران و گردنکشان رو بنیعباس کشتن که در اون مخزن و انباری که بعد از مرگ منصور عباسی باز شد، معلوم شد که تعداد زیادی از شخصیتها و افراد را کشته بود و جسدهاشون رو در یه جائی گذاشته بود که اسکلتهای اونها در اونجا معلوم بود.
اینقدر منصور از بنی الحسن و بنیهاشم، از خویشاوندان خودش، از کسانی که جزو نزدیکان خودش بودن، آدمهای سرشناس و معروف را از بین برده بود که یه انبار اسکلت درست شده بود.
🍃🍃🍂🍃🍃
از همهی اینها فارغ شد، نوبت به امام صادق رسید. امام صادق رو هم با حیله مسموم کرد.
در فضای زندگی سیاسی بنیعباس هیچ غباری دیگه ای وجود نداشت؛ در کمال قدرت.
در یه چنین شرایطی که منصور در کمال قدرت و در اوج سلطهی ظاهری زندگی میکنه،
نوبت به خلافت موسی بن جعفر (علیهالصّلاةوالسّلام) رسید که یه جوانی هست تازه سال و با آن همه مراقب، به طوری که کسایی که میخوان بعد از امام صادق بفهمن که دیگه حالا به کی باید مراجعه کرد، با زحمت میتونن راه پیدا کنن و موسی بن جعفر رو پیدا کنن و موسی بن جعفر به اونها توصیه میکنه که مواظب باشید اگر بدونن که از من حرف شنفتید و از من تعلیمات دیدید و
🍃🍃🍂🍃🍃
ادامه داره