eitaa logo
مشکات
2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
612 ویدیو
214 فایل
لینک کانال: https://eitaa.com/meshcat_313 ارتباط با مدیر کانال: @Khosravian313 مدیر: مهدی خسرویان استادسطح عالی حوزه کارشناس معارف واحکام ومشاوره خانواده سوالات شما:۰۹۱۳۲۹۴۲۴۵۷
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 بسم الله الرحمن الرحیم💐 سید نعمت الله جزایرى الگـوى تـلاش👌🌷 ❇️تولد «صباغیه» یکى از جزایر پیرامون بصره، در حدود 1050 ق.([1]) شاهد تولد نوزادى بود که خانه سید عبدالله را در شادمانى فرو برد👶. سید عبدالله که از نوادگان امام کاظم(علیه السلام)به شمار مى آمد([2]) فرزند دلبند خویش را نعمت الله نامید و در نخستین فرصت به مکتب سپرد. ❇️در مسیر تحصیل نعمت الله روزهاى کودکى را شتابان پشت سر نهاد و با بهره گیرى از دانشوران صباغیه، شط بنى اسد، حویزه و بصره به یازده سالگى رسید. در این هنگام همراه برادرش سید نجم الدین رهسپار شیراز شد و به یارى شیخ جعفر بحرانى در مدرسه منصوریه اقامت گزید.([3]) تهیدستى بسیار سید نعمت الله، سرانجام وى را از انزواى ویژه روزگار آغازین درس برون آورده، به نسخه بردارى از کتابها، تصحیح نسخه ها و حاشیه نویسى کشاند.([4]) فرزند سید عبدالله گاه تا بامداد کار مى کرد، درس مى خواند و پس از نماز صبح و مطالعه ویژه بامدادى سر بر کتاب نهاده، لحظه اى مىخوابید. آنگاه تا نیمروز تدریس مى کرد و پس از نماز ظهر به درس یکى از استادان مى شتافت.([5]) او خود خاطره آن روزهاى دشوار را چنین نوشته : وقتى اذان ظهر مى شد به درس مى شتافتم البته بیشتر وقتها نمى توانستم نان تهیه کنم، بنابراین تا شامگاه گرسنه مى ماندم. اغلب هنگامى که شب فرا مى رسید به اندازه اى در اندیشه درس فرورفته بودم که نمى دانستم در روز چیزى خورده ام یا نه❗️ پس مدتى فکر مى کردم و درمى یافتم که چیزى نخورده ام😊 ([6]) تلاش سید، تابستان و زمستان نمى شناخت. براى او همه فصلها بود. آنچه فرزند سخت کوش صباغیه درباره یکى از زمستانهاى شیراز نوشته، درستى این گفتار رو نشون میده : من درسى داشتم که حاشیه هاى آن را بعد از نماز صبح زمستان مى نوشتم. سرماى هوا و بسیارى تلاش باعث مى شد که خون از دستم جارى بشه❗️ سه سال روزگارم همینطور گذشت.([7]) ناگفته پیداست که کار نسخه بردارى همواره برقرار نبود. بنابراین نوجوان بین النهرین گاه چنان در تهیدستى فرو مى رفت که حتى توان خرید لقمه نانى نداشت. در چنین موقعیت دشوارى چراغ حجره اش به سبب بى روغنى خاموش مى ماند و سید نعمت الله را در اندوهى جانکاه فرو مى برد😒. او براى تحمل گرسنگى توان بسیار داشت ولى هرگز نمى توانست به دلیل نادارى درس شامگاهى رو ترک کنه . بنابراین به مهتاب ، خانه دوستان یا مسجد جامع پناه مى برد.([8]) 🌷🌸 از عباس عبیرى ادامه داره 💞 https://eitaa.com/beheshtekhanevadeh