eitaa logo
♥مشکات♥
182 دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
6.5هزار ویدیو
129 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸«زهر» با بدن مبارک امام باقر علیه‌السلام چه کرد ؟! در نقلی آمده است: 📋 يَقبِضُ يَميناً وَ يَبسُطُ شِمالاً مِن شِدّة الألَم إلى أنْ أغمَضَ عَينَيه وَ فاضَت رُوحُهُ الطاهِرة. ▪️زهر با بدن مبارک امام باقر علیه‌السلام کاری کرد که در لحظات آخر آن حضرت از شدت درد به خود می‌پیچید؛ حالِ آن حضرت همینگونه بود تا اینکه چشمانش را بر هم گذاشت و روح مطهرش از بدن جدا شد. 📚العبرة الساکته، ج۳ ص۴۶۴ ✍ آه یا امام باقر! این حال شما و این عبارت‌ها، دل ما را کشاند به این فرازهای دردناک زیارت «ناحیه مقدسه»: 📜 قَدْ رَشَحَ لِلْمَوْتِ جَبِینُکَ ▪️ای اباعبدالله! در آن ساعت دیگر، عرق مرگ بر پیشانی مبارکت نشست! 📜 وَ اخْتَلَفَتْ بِالانْقِبَاضِ وَ الِانْبِسَاطِ شِمَالُکَ وَ یَمِینُکَ ▪️گاه به سمت چپ و گاه به سمت راست، کشیده و جمع می‌شدی و به خود می‌پیچیدی! 📜 تُدِیرُ طَرْفاً خَفِیّاً إِلَی رَحْلِکَ وَ بَیْتِکَ ▪️نگاه بی‌رمقت را سمت خیمه‌گاه دوخته بودی...! لا یوم کیومک یا اباعبدالله الحسین
آجرک الله یا صاحب الزمان ◼️ گریه های سیدالشهداء عَلَيْهِ السَّلَام بین گودال... ▪️باید سه دسته شویم و با تیر و سنگ و شمشیر، حسین را از پا در بیاوریم... نوشته اند: ▪️سپس امام حسین علیه السلام حمله کرد و گاهی به میمنه و گاهی به میسره لشگر می زد تا اینکه بسیاری از آنان را به درک واصل کرد. وقتی که شمر ملعون این را دید، رو به عمربن سعد کرد و گفت: ای امیر ! این مرد از اول تا آخر ما را با مبارزه تن به تن از بین خواهد برد. عمر گفت:چه کنیم؟ 🔹شمر گفت: نَتَفَرَّقُ عَلَيْهِ ثَلاثُ فِرَقٍ: فِرقَةٌ بِالنِّبالِ و السِّهامِ، و فِرقَةٌ بِالسُّيُوفِ و الرِّماحِ، و فِرقَةٌ بِالنَّارِ و الْحِجارَةِ، نُعَجِّلُ عَلَيْهِ ▪️باید سه دسته بشویم؛ عده ای تیر بیاندازند عده ای با شمشیر و نیزه او را بزنند عده ای نیز، پاره های آتش و سنگ به سمت او پرتاب کنند و بر او باید شتاب کنیم. فَجَعَلوا يَرشُقونَهُ بِالسِّهامِ، و يَطعَنونَهُ بِالرِّماحِ، ▪️پس تیر ها را به سمت امام علیه السلام پرتاب کردند و با نیزه به او ضربه زدند يَنزِعُ السَّهمَ بِيَدِهِ، و يَتَلَقَّىٰ الدَّمَ بِكَفَّيْهِ و يُخَضِّبُ بِهِ لِحيَتَهُ و رأسَهُ الشَّريف ▪️و حضرت تیر ها با دست از بدن مطهرش در می آورد و کف دستش را پر از خون کرده و سر و صورتش را با آن خضاب می کرد و می فرمود : هٰكَذا ألقَىٰ رَبِّي، و ألقَىٰ جَدِّي، و أشكُو إلَيْهِ ما نُزِلَ بِي.و خَرَّ صَريعاً مَغشياً عَلَيْهِ ▪️اینگونه پروردگارم را ملاقات می کنم؛ اینگونه جدم را می بینم و آنچه را که به سرم آوردند برایش شکایت می برم و در همین حال بی هوش روی زمین افتاد. فَلَمَّا أفاقَ مِن غَشيَتِهِ وَثَبَ لِيَقومَ لِلْقِتالِ، فَلَمْ يَقدِرْ، فَبَكَىٰ بُكاءً شَديداً ▪️و وقتی که به هوش آمد، خواست که برای قتال از جا برخیزد اما نتوانست و به شدت گریه کرد و فریاد زد: وا جَدَّاهُ! وا مُحَمَّداهُ! وا أبَتاهُ! وا عَلِيّاهُ! وا أخاهُ! وا حَسَناهُ! وا غُربَتاهُ! وا عَطَشاهُ! وا غَوْثاهُ! وا قِلَّةَ ناصِراهُ! أ اُقتَلُ مَظلوماً و جَدِّيَ الْمُصطَفىٰ، و اُذبَحُ عَطشاناً و أبي عَلِيٌّ الْمُرتَضَىٰ، و اُترَكُ مَهتوكاً و اُمِّي فاطِمةُ الزَّهراءِ . ▪️من مظلوم کشته شوم در حالی که جدم رسول خداست؟! و تشنه ذبح شوم در حالی که پدرم علی مرتضاست! و حرمتم را بشکنند در حالی که مادرم فاطمه زهراست؟! 📚مقتل ابی مخنف ص٨٨ 📚اسرارالشهاده ص ۴٢۵
آجرک الله یا صاحب الزمان ◼️ گوشه ای از حال زینب کبری علیها السلام، در بالای تل زینبیه... … و هنگامي كه امام حسين سلام الله علیه به زمين افتاد، حضرت زينب سلام الله علیها از درب خيمه خارج شد، در حالي كه ندا سر مي‌داد: واي از مصيبت برادرم! واي از مصيبت آقا و بزرگم! و رَكَضَتْ نَحوَ الْمَعرِكَةِ و هِيَ تارَةً تَعثُرُ بِأذْيالِها و تارَةً تَسقُطُ عَلیٰ وَجهِها مِن عِظمِ دِهشَتِها ▪️و دوان دوان به سمت معركه می رفت و در اين حال گاهي پايش به پايين لباسش گير مي‌كرد و زمین می خورد و گاهي از شدت مصيبت و دهشت، اختیار دست و پایش را از دست می داد و با صورت بر زمين مي‌افتاد. تا وقتي كه به آنجا رسيد.در آن لحظه شروع كرد به نگاه كردن به سمت چپ و راست و برادر خود امام حسين سلام الله علیه را ديد كه بر روي زمين افتاده است. 📚معالي السبطين ج٢ص٣٧
⚫️ یا حسین اگر اختیار داشتم تمام عمر کنارت می ماندم ، برادر! شانه هایم از کتک سیاه شد .. ▪️واعتنقت زينب جثمان أخيها ، ووضعت فمها على نحره وهي تقبله وتقول: أخي لو خيرت بين المقام عندك أو الرحيل لاخترت المقام عندك ولو أن السباع تأكل من لحمي يابن أمي لقد كللت عن المدافعة لهؤلاء النساء والأطفال وهذا متني قد أسود من الضرب. 🔸حضرت زینب صلوات الله علیها بدن برادر خود را در آغوش کشید و لبان خود را بر گلوی بریده او نهاد و آن را بوسید و در همان حال می فرمود برادر جان اگر مرا اختیاری در رفتن یا ماندن در کنار تو بود ماندن در کنار تو را انتخاب می کردم حتی اگر درندگان گوشت تنم را می خوردند ای پسر مادرم من دیگر از حمایت و دفاع از این زنان و کودکان ناتوان گشته ام و شانه های من از تحمل ضربات شده است. 📚معالي السبطين/ج۲/الفصل العاشر/المجلس‌الرابع عشر 📚زينب الكبرى عليها السلام من المهد الى اللحد/ص۲۶۵
🔴 قسمتی از مصیبت های کربلا از بیان حضرت زینب سلام الله علیها ▪️رُفِعَ عَلَي القَناةِ رَأسُکَ و سُبِىَ أهلُکَ كَالعَبيدِ و صُفِّدوا فِى الحَديدِ فَوقَ أقتابِ المَطِيّاتِ، تَلفَحُ وُجوهَهُم حَرُّ الهاجِراتِ، يُساقونَ فِى البَرارى وَ الفَلَواتِ، أيديهِم مَغلولةٌ إلَى الأَعناقِ، يُطافُ بِهِم فِى الأَسواق 🔸 سرت را بر نیزه کردند و خانواده ات را مانند بندگان، اسیر نمودند و با زنجیر آهنین به بند کشیدند و بر روی مَرکب های بدون جهاز سوار نمودند و باد داغ نیم روزی، صورت هاشان را می سوزاند. آنان را در دشت ها و صحراها می راندند و دستانشان را به گردن هایشان بسته بودند و آنها را در بازارها می چرخاندند. 📚المزارالکبیر، ص۵۰۵ 📚مصباح الزائر، ص۲۳۳ 📚بحارالأنوار، ج١٠١، ص٢٤١
الله علیه آجرک الله یا صاحب الزمان 🩸مصائب دردناکی که با لفظ «رَضَضَ» از آن تعبیر کرده‌اند... در نقل سه مصیبت دردناک ، از این ماده (رَضَضَ) به معنای «کوفته‌شدن» و «خُردشدن» استفاده شده است: 🥀 معروف و مشهورِ استعمال این لفظ، در مصیبت حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام وارد شده است، که در صلوات بر آن حضرت عرضه می‌داریم: 📋 ... ذِی السّاقِ المَرضوضِ بِحِلَقِ القُیودِ ▪️خدایا! سلام و درود بفرست بر آن آقایی که ساق‌پایش به واسطه غل و زنجیرهای سنگین، خُرد شده بود.(۱) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 🥀 این لفظ (رَضَضَ) در مصیبت حضرت زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیها نیز ذکر شده است؛ مرحوم سیدصالح حلّی( از علمای قرن ۱۲) و همچنین مرحوم‌ غروی اصفهانی با این لفظ از مصیبت در و دیوار یاد می‌کنند: 📋 وَ رَضّ‌ََ مِن فاطمةَ ضِلعَها ▪️«دوّمی»،(با آن ضرباتی که به آن حضرت وارد کرد) پهلوی فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را ، خُرد کرد.(۲) 📋 إِذْ رَضُّ تِلكَ الأضلُعَ الزَّكِيَّةُ / رَزِيَّةً ما مِثْلُها رَزيَّه ▪️خُرد کردن آن پهلوی پاک و مطهر، مصیبتی است که دیگر مثل آن نیست. 📋 وَ مِن نُبوعِ الدَّمِ مِن جَنبَيها / يُعْرَفُ عُظمُ مَا جَرى عَلَيْها ▪️و از جاری شدن خون از پهلوی آن حضرت می‌توان فهمید که چه بلای بزرگی بر سر او آورده‌اند.(۳) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 🥀 و امّا هیهات از آخرین مصیبت دردناکی که با این لفظ از آن تعبیر کرده‌اند: ... کار از کار، گذشته بود که عمر بن سعد ملعون فریاد زد: چه کسی حاضر است بر بدن حسین «علیه‌السلام» اسب بتازد؟ در این هنگام ده نفر نانجیب پیش قدم شدند. 📋 فَداسُوا حُسَيناً بِخُيُولِهِم، حَتّى رَضُّوا صَدرَهُ و ظَهرَه. ▪️آن‌ها با اسبانشان، بدن امام علیه‌السلام را لگدمال کرده و پشت و رویش را کوبیده و خُرد کردند. 🔻همین نانجیبان پیش ابن‌زیاد ملعون رفته و آن نانجیب از آن‌ها پرسید: شما در روز عاشورا چه کردید؟ آنان گفتند: 📋 نَحنُ رَضَضنَا الصَّدرَ بَعدَ الظَّهرِ بِکُلِّ یَعبوبٍ شَدیدِ الأَسرِ ... نَحنُ الَّذینَ وَطِئنا بِخُیولِنا ظَهرَ الحُسَینِ حَتّی طَحَنّا حَناجِرَ صَدرِهِ. ▪️ماییم آن ده نفر که اول پُشت حسین «علیه‌السلام» و سپس سینه‌اش را به وسیله اسبهای پُر قدرت، دَرهم شکستیم و خُرد کردیم؛ آن‌قدر بر آن بدن تاختیم که استخوان‌های سینه‌اش به زیر سُم اسب‌های‌ما، آسیاب شد.(۴) ✍ غروب روز دهم اسب‌ها امامی را برای گندم ری آسیاب می‌کردند ... 📚(۱)مصباح‌ الزائر، ص ۵۸۹ 📚(۲)ظلامات فاطمة الزهراء عليهاالسّلام، عقیلی،ص ٢٠٨؛ و موسوعة أدب المحنة، ص٤٢٣ 📚(۳)الأنوار القدسیه،ص۲۶ 📚(۴)لهوف،ص۲۱۴؛ و مثیرالاحزان ص۴۱؛ و مقتل الحسین علیه‌السلام، خوارزمی،ص۱۷۳