💗شفاعت حضرت فاطمه(س) در روز قیامت:
💢1. امام باقر(ع): به خدا قسم ای جابر درروز قیامت فاطمه (س) جدا می کند و نجات می دهد شیعیان ومحبین و دوست دارانش را همچنان که مرغ دانه ی خوب از دانه ی بد را جدا می کند. زمانی که شیعیان او با آن حضرت نزدیک در بهشت می رسند، خداوند در دل های آن ها می اندازد که برگردید و نگاه کنید، بر می گردند و نگاه می کنند. خداوند می فرماید:👈 چرا برگشتید؟ در حالی که فاطمه(س) دختر حبیبم در بین شماست! و هر آینه شفاعت، او را درباره ی شما خواهم پذیرفت...می گویند: خدایا دوست داریم قدر و منزلت ما شیعیان فاطمه (س) در این روز شناخته شود... پس از جانب خداوند خطاب می شود، ای دوستان من برگردید و نگاه کنید و ببینید هر کسی شما را به خاطر دوستی فاطمه (س) دوست داشته است، هر کسی شما را اطعام کرده است؟ هرکس را که به خاطر زهرا(س) شما دوستداران فاطمه را اطعام کرده، نیکی نموده وباجرعه ی آبی سیراب تان کرده است و یا غیبت افرد را از شما به خاطر دوستی فاطمه(س) برگردانده، دست او را بگیرید و به بهشت واردش کنید. سپس امام باقر(ع) فرمود: به خدا قسم باقی نمی ماند در بین مردم جزشک کننده، یا منافق ویا کافر. بحارالانوار، ج 43، ص65
💢2. روزی رسول خدا(ص) با حضرت علی(ع) و امام حسن و امام حسین و حضرت فاطمه: نشسته بودند، در این حال حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: پروردگارا تو می دانی که این جماعت اهل بیت: من هستند و گرامی ترین مردم در نزد من می باشند، پس دوست بدار کسی که آن ها را دوست می دارد و دشمن بدار کسی را که آن ها را دشمن بدارد و ... و آن ها را از هر پلیدی پاکیزه دار و از هر گناهی حفظ فرما و از جانب خودت به روح القدس تأیید گردان. سپس فرمودند: ای علی پس از من تو جانشین من بر آن ها هستی و ... و گویا می بینم دخترم فاطمه که در روز رستاخیز مرکبی از نور سوار است و به پیش می آید و از طرف راست او هفتاد هزار فرشته و از چپ او هفتاد هزار فرشته،در مقابل هفتاد هزار فرشته و در پشت سرش هفتاد هزار فرشته حرکت می کند. سپس فرمودند: هر زنی که در شبانه روز پنج نماز واجب را به جا آورد، در ماه رمضان روزه بدارد و حج خانه ی خدا را انجام دهد، و زکوة مال خویش را بپردازد و از شوهر خود اطاعت نماید و ولایت علی(ع) را بعد از من بپذیرد؛ چنین زنی به شفاعت دخترم فاطمه(س) داخل بهشت می شود...شیخ صدوق، امالی، ص 291، به نقل از کتاب شفاعة، ص 66
💢3. در روایت دیگری وارد شده که حضرت فاطمه(س) مهریه ی خود را شفاعت گنهکاران امت پیامبر اکرم(ص) قرار داد، چنان که در هنگام عقد ازدواج فرمود: پدرجان چه فرقی بین من و زنان دیگر است؟...من می خواهم مهریه ام با آنان فرق داشته باشد و آن را شفاعت گنه کاران امت شما قرار دهم. این درخواست مورد قبول خداوند سبحان واقع شد و جبرئیل فرود آمد و ورقه ای از حریر آورد که این مهریه در آن نوشته شده بود، چون هنگام مرگش فرا رسید وصیت کرد آن ورقه را در کفنش و بر روی سینه اش بگذارند و فرمود: در هنگام حشر این ورقه را به دست گیرم و از گنه کاران امت پدرم شفاعت کنم...احمدبن یوسف، اخبارالاول والاثار،ص 88،به نقل از چشمه در بستر ص 278 سید مسعود پور سید آقایی وشفاعت
💢4. جابربن عبدالله از رسول خدا(ص) روایت می کند که حضرت فرمودند: هنگامی که روز قیامت فرا می رسد، دخترم فاطمه سوار برناقه ای از ناقه های بهشتی وارد عرصه محشر می شود که مهار آن ناقه از مروارید درخشان و ... چشمانش از یاقوت سرخ است و برفراز آن قبّه ای (خیمه ای) از نور که بیرون آن از درونش و درون آن از بیرونش نمایان است، فضای داخل آن قبه انوار عفو الهی و خارج آن حتمیه پرتو رحمت خدایی است و ... از جانب راست آن مرکب هفتاد هزار ملک، و از طرف چپ آن هفتاد هزار ملک و فرشته است و جبرئیل در حالی که مهار ناقه را گرفته است با همان صدای بلند ندا می کند: "نظرها به پایین افکنید این فاطمه(س) دختر محمد(ص) است که عبور می کند." در آن هنگام حتی انبیا و صدیقین و شهدا، همگی از ادب دیده فرو می گیرند تا این که فاطمه عبور می کند و در مقابل عرش پروردگارش قرار می گیرد، آن گاه از جانب خداوند عزوجل ندا می شود ای محبوبه من،ای دختر حبیب من، بخواه از من، آن چه می خواهی تا عطایت کنم، شفاعت کن هر که را مایلی تا قبول کنم.در جواب حضرت می فرماید: ای خدای من، ای مولای من، دریاب ذریه ی مرا، شیعیان مرا، پیروان مرا، دوستان مرا، دوستان ذریه ی مرا،بار دیگر از جانب حق خطاب می رسد، کجا هستند ذریه فاطمه و پیروان او، کجایند دوست دارانش و دوستداران ذریه ی او؟ در آن هنگام جماعتی به پیش می آیند (جلو می آیند) فرشتگان رحمت آنان را از هرسوی در میان می گیرند و فاطمه (س) در حالی که پیش گام آن هاست؛ همگی را همراه خود به بهشت وارد می کند... بحارالانوار، ج 43، ص 219 و 220 و شیخ صدوق، امالی، ص 25.
#کتاب_راهنمای_سفر_اخرت #ناصرکاوه
🌷داستان واقعی به نام 👈 #شیخ_علی
🌟( #زندگی_در_برزخ)
🌹 در کربلا واعظی بود به نام سید جواد که ساکن کربلا بود ولی در ایام محرم و عزا برای تبلیغ به نواحی و روستاهای دوردست میرفت نماز جماعت می خواند و مسائل شرعی می گفت و سپس به کربلا برمی گشت. (او می گفت): یکبار گذرم افتاد به روستائی که همه اهالی آن سنی مذهب بودند و در آنجا برخورد کردم با پیرمردی محاسن سفید و نورانی و چون دیدم سنی است با او از در صحبت و مذاکره وارد شدم ولی دیدم الآن نمی توانم تشیع را به او بفهمانم چون این مرد ساده لوح و پاکدل چنان قلبش از محبت غاصبین خلافت سرشار است که آمادگی ندارد و شاید گفتن حقیقت مطلب به او نتیجه برعکس بدهد. تا اینکه یک روز برای اینکه راه مذاکره با او را باز کنم و به تدریج ایمان در دل او پیدا شده و شیعه گردد از او پرسیدم: شیخ شما کیست؟ (عربها به بزرگ و رئیس قبیله شیخ می گویند) پیرمرد در پاسخ گفت:شیخ ما یک مرد قدرتمندی است که چندین خان ضیافت دارد. چقدر گوسفند دارد. چقدر شتر دارد. چهار هزار نفر تیر انداز دارد. چقدر عشیره و قبیله دارد... من گفتم: به به از شیخ شما چقدر مرد متمکن و قدرتمندی است! پیرمرد رو کرد به من و پرسید:
📣 شیخ شما کیست؟گفتم : شیخ ما یک آقائی است که هر کس هر حاجتی داشته باشد برآورده می کند.اگر در مشرق عالم باشی و او در مغرب عالم و گرفتاری و پریشانی پیش آید و او را صدا بزنی فورا به فریادت میرسد و رفع مشکل از تو می کند. پیرمرد گفت: به به عجب شیخی است شیخ خوب است این گونه باشد. اسمش چیست؟ گفتم: "شیخ علی". دیگر در این باره صحبتی نشد ولی احساس کردم پیرمرد از شیخ علی خیلی حوشش آمده و دائم در فکر سخن من است. دهه محرم تمام شد و به کربلا برگشتم و بعد از مدتی دوباره به آن روستا عزیمت کردم و این دفعه با شور و علاقه فراوانی.با خود می گفتم: آنروز سنگ بنا را گذاشتم و نامی از "شیخ علی, بردم . این دفعه بنا را تمام نموده و "شیخ علی" را به طور کامل معرفی می کنم و پیرمرد روشن دل را با مقام مقدس ولایت👈 امیرالمومنین (ع) آشنا می سازم. تا وارد روستا شدم سراغ او را گرفتم. 📣گفتند: از دنیا رفته است! خیلی متاثر شدم و با خود گفتم: عجب پیرمردی به او دل بسته بودم که او را با ولایت آشنا کنم. حیف که بدون ولایت از دنیا رفت.چون معلوم بود که اهل عناد و دشمنی نیست بلکه القائات و تیلیغات سوء او را از گرایش به ولایت محروم نموده است. به دیدن فرزندانش رفتم و پس از تسلیت تقاضا کردم که مرا سر قبر او ببرند. بالای قبر او گفتم: 👐خدایا من به این پیرمرد امید داشتم.چرا او را از این دنیا بردی؟خیلی به آستانه تشیع نزدیک بود.افسوس که ناقص و محروم از دنیا رفت. از قبرستان که برگشتیم شب را در منزل همان پیرمرد استراحت کردم. وقتی خوابیدم در عالم رویا ز دری وارد شدم دیدم یک دالان درازی است و در یکطرف آن نیمکتی است بلند که روی آن دو نفر نشسته اند و آن پیرمرد سنی نیز در مقابل آنهاست. پس از سلام و احوالپرسی دیدم در انتهای دالان دری است شیشه ای که از پشت آن باغی بزرگ دیده می شود . از پیرمرد پرسیدم: اینجا کجاست؟ گفت: اینجا عالم قبر و برزخ من است و باغ در انتهای دالان متعلق به من و قیامت من است.
📣گفتم: چرا به باغت نمی روی؟ گفت: هنوز موقعش نرسیده.اول باید این دالان را طی کنم. گفتم:چرا طی نمی کنی؟گفت: این دو نفر معلم من هستند.آمده اند تا مرا تعلیم ولایت کنند. وقتی ولایتم کامل شد می روم . سپس به من گفت:آ قا سید جواد گفتی و نگفتی! گفتی: شیخ ما چنین و چنان است ولی نگفتی که "سیخ علی" 👈 همون "علی بن ابیطالب(ع)" است. به خدا قسم همین که صدایش زدم به فریادم رسید.
📣پرسیدم: قضیه چیست؟ گفت: وقتی از دنیا رفتم و مرا دفن کردند نکیر و منکر به سراغم آمدند و از من سوال کردند که: (من ربک؟ ومن نبیک؟ ومن امامک؟) من دچار وحشت و اضطرابی شدید شدم و هر چه می خواستم پاسخ دهم زبانم نمی چرخید. با آنکه مسلمان بودم ولی نمی توانستم نام خدا و پیغمبرم را بر زبان جاری کنم. دور مرا احاطه کردند و می خواستند مرا عذاب کنند. من که به تمام معنا بیچاره شده بودم و می دیدم که هیچ راه گریز و فراری نیست ناگهان به یاد حرف تو افتادم که می گفتی 👈(ما یک شیخی داریم که اگر کسی گرفتار باشد و او را صدا زند هر جا باشد فورا حاضر می شود و از او رفع گرفتاری می کند) من هم فریاد زدم: ای علی به فریادم برس.👈 فورا آقای بزرگواری حاضر شدند و به آن دو مامور فرمودند: 😊دست از این مرد بردارید. معاند نیست. او از دشمنان ما نیست. این طور تربیت شده. حضرت آن دو را رد کردند و دستور دادند دو فرشته دیگر بیایند و عقائد مرا کامل کنند. این دو نفری که روی نیمکت نشسته اند همان دو هستند که به امر حضرت مرا تعلیم عقائد می کنند...
#کتاب_راهنمای_سفر_آخرت #ناصرکاوه👈 منبع: کتاب معاد شناشی, علامه طهرانی
☀️بَرَهوت جایگاهی در عالم برزخ که بر اساس اعتقادات شیعیان و روایات، ارواح کافران پس از مرگ به آنجا منتقل میشود. بخشی از سرزمین حضرموت یمن نیز برهوت نام دارد و بر اساس روایات، بین برهوت در برزخ و این مکان جغرافیایی ارتباط وجود دارد.
☀️برهوت در روایات
در قرآن نامی از برهوت برده نشده است. در کتاب کافی، در فصل «کتاب الجنائز، بابٌ فی ارواح الکفار، و بابُ جنّة الدنیا»، چهار حدیث درباره برهوت آمده است. بر اساس این روایات، برهوت نام بدترین چاه آتشین است که روح کافران در آن عذاب میشود[۱] و بدترین آبی که بر روی زمین جاری است آب این سرزمین است که ارواح کافران در آن رفت و آمد دارند.[۲] در حدیثی دیگر برهوت نام سرزمین گرم و آتشینی در یمن است که ارواح کافران روزها در آنجا جمع شده و یکدیگر را میشناسند و شبانگاهان به جهنمی برزخی برده شده و در آنجا عذاب میشوند.[یادداشت ۱]
☀️جغرافیای برهوت
در کتابهای جغرافی، «برهوت» نام سرزمین خشکی در شرق شهر تَریم، واقع در حضرموت یمن است. در این مکان چاهی نیز به همین نام وجود دارد.[۳] در برخی روایاتی که به موضوع برهوت پرداخته شده نیز به همین مکان جغرافیایی اشاره شده است.[یادداشت ۲]
در وادی برهوت چاههایی برای زراعت حفر شده است و کوههای کمارتفاعی در اطراف آن وجود دارد.[۴] برخی منابع کهن از بوی نامطبوع و صداهای غیرعادی که از این مکان شنیده شده حکایت کردهاند.[۵]
☀️برهوت، مکانی در زمین یا برزخ
بر اساس روایات، برهوت هم نام مکانی در دنیاست و هم نام مکانی که ارواح کافران در آن عذاب میشود. برخی معتقدند برهوتی که ارواح کافران در آن عذاب میشود باطن و ملکوت همین زمینی است که در بیابان حضرموت یمن قرار گرفته است، همانگونه که منظور از وادی السلام که ارواح مؤمنان در آن جمع میشوند ملکوت قبرستان وادی السلام واقع در نجف است.[۷] [۸]
☀️۱- کلینی، الکافی، کتاب الجنائز، بابٌ فی ارواح الکفار، ح۳.
۲↑ کلینی، الکافی، کتاب الجنائز، بابٌ فی ارواح الکفار، ح۴.
۳↑ طریحی، مجمع البحرین، ج۲، ص۱۹۲.
۴↑ کحاله، جغرافیة شبه جزیرة العرب، ج۱، ص۳۵۳
۵↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۳۱۲؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۵۹۸.
۶↑ کحاله، جغرافیة شبه جزیرة العرب، ج۱، ص۳۵۳.
۷↑ مطهری، آشنایی با قرآن، ج۹، ص۲۷۱-۲۷۶.
۸↑ سرزمین و چاه برهوت چیست و در کجا واقع شده است؟، سایت اسلام کوئست.
۱↑ إِنَّ لِلَّهِ نَاراً فِی الْمَشْرِقِ خَلَقَهَا لِیسْكِنَهَا أَرْوَاحَ الْكُفَّارِ وَ یأْكُلُونَ مِنْ زَقُّومِهَا وَ یشْرَبُونَ مِنْ حَمِیمِهَا لَیلَهُمْ فَإِذَا طَلَعَ الْفَجْرُ هَاجَتْ إِلَی وَادٍ بِالْیمَنِ یقَالُ لَهُ- بَرَهُوتُ أَشَدُّ حَرّاً مِنْ نِیرَانِ الدُّنْیا كَانُوا فِیهَا یتَلَاقَوْنَ وَ یتَعَارَفُونَ فَإِذَا كَانَ الْمَسَاءُ عَادُوا إِلَی النَّارِ فَهُمْ كَذَلِكَ إِلَی یوْمِ الْقِیامَة. کلینی، الكافی،الإسلامیة، ج۳، ص۲۴۷.
۲↑ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع) شَرُّ مَاءٍ عَلَی وَجْهِ الْأَرْضِ مَاءُ بَرَهُوتَ وَ هُوَ الَّذِی بِحَضْرَمَوْتَ تَرِدُهُ هَامُ الْكُفَّار. کلینی، الکافی، کتاب الجنائز، بابٌ فی ارواح الکفار، ح۴.
☀️منابع
جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، ۱۹۷۶-۱۹۷۸.
طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تحقیق، حسینی، سید احمد، تهران، کتابفروشی مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
کحاله، عمررضا، جغرافیة شبه جزیرة العرب، مکه، ۱۳۸۴/۱۹۶۴.
کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، جلد نهم، تهران، انتشارات صدرا.
یاقوت حموی، معجم البلدان، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶-۱۸۷۳، چاپ افست تهران، ۱۹۶۵م.
#کتاب_راهنمای_سفر_آخرت
#ناصرکاوه