💢وجه اشتراک داعش با آشوبگران وطنی
👈هر دو وحشی و بی رحم هستند، حد وحصری در وحشیگری ندارند از آتش زدن افراد لذت می برند
👈هر دو به دنبال هوسرانیند: داعشیان جهاد نکاح، اینان تعرض به همدیگر
👈هر دو دست به هر جنایتی می زنند، تابع هیچ قانونی نیستند حتی حمله به مجروحین و آمبولانس ها
👈هر دو به شدت ضعیف کُشند
👈هر دو تحمل مخالف را اصلا و ابدا ندارند، مخالفین از هر قشری و سنی که باشند، نیست و نابود می کنند حتی زن محجبه
👈هر دو از مقدسات شیعه متنفرند: قرآن، اهل بیت علیهم السلام، مساجد و...
👈هر دو از ارتباط قوی شیعه با امامزاده ها و حضرات معصومین سلام الله علهیم به خصوص حضرت اباعبدالله الحسین سلام الله علیه به شدت خشمگین هستند و هر جا بتوانند مکان ها و یادمان آن ها را نابود می کنند، حتی امام زاده ها و پرچم امام حسین را به آتش می کشند
👈هر دو به دنبال زدن محکمات اساسی عقاید شیعه هستند
👈هر دو از شیعیان به شدت متنفرند، هر کجا فرد معتقدی بیابند، اگر بتوانند او را حتما تکه تکه می کنند حتی اگر صرفا شباهتی باشد!!!
🔺همه این شباهت ها اتفاقی نیست بلکه علت خاص دارد
👈هر دو طرح یهود است با چندین واسطه به آنان رسیده.
🔸 بقول یمنی ها، الموت لأمریکا، الموت لإسرائیل، اللعنة علی الیهود
👈گرچه یمنی ها هشت سال است با آل سعود می جنگند اما هیچگاه مرگ بر آل سعود نگفته اند، چون می دانند تمام این فتنه ها فقط زیر سر یهود است: لتجدن اشد الناس عداوه للذین امنوا الیهود (82 مائده)
☑️انتقام این فتنه را باید کف خیابان های اسرائیل گرفت.
*هر شب یک داستان آموزنده*
#حکایت
🌺گوهرشاد یکی از زنان باحجاب بوده همیشه نقاب به صورت داشته و خیلی هم مذهبی بود. او می خواست در کنار حرم امام رضا (ع) مسجدى بنا کند .
🌻به همه کارگران و معماران اعلام کرد دستمزد شما را دو برابر مى دهم ولى شرطش این است که فقط با وضو کار کنید و در حال کار با یکدیگر مجادله و بد زبانى نکنید و با احترام رفتار کنید.
گوهرشاد هر روز به سرکشی کارگران به مسجد میرفت؛ روزى طبق معمول براى سرکشى کارها به محل مسجد رفته بود، در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى چهره او را دید . جوان بیچاره دل از کف داد و عشق گوهرشاد صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که بیمار شد و بیمارى او را به مرگ نزدیک کرد. چند روزی بود که به سر کار نمی رفت و گوهر شاد حال او را جویا شد . به او خبر دادند جوان بیمار شده لذا به عیادت او رفت..
🌸چند روز گذشت و روز به روز حال جوان بدتر میشد. مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید تصمیم گرفت جریان را به گوش ملکه گوهرشاد برساند .وگفت اگر جان خودم را هم از دست بدهم مهم نیست. او موضوع را به گوهرشاد گفت و منتظر عکس العمل گوهرشاد بود. ملکه بعد از شنیدن این حرف با خوشرویى گفت: این که مهم نیست چرا زودتر به من نگفتید تا از ناراحتى یک بنده خدا جلوگیرى کنیم؟ و به مادرش گفت برو به پسرت بگو من براى ازدواج با تو آماده هستم ولى قبل از آن باید دو کار صورت بگیرد .
🌺 یکى اینکه مهر من چهل روز اعتکاف توست در این مسجد تازه ساز . اگر قبول دارى به مسجد برو و تا چهل روز فقط نماز و عبادت خدا را به جاى آور. و شرط دیگر این است که بعد از آماده شدن تو . من باید از شوهرم طلاق بگیرم . حال اگر تو شرط را مى پذیرى کار خود را شروع کن.
🌻جوان عاشق وقتى پیغام گوهر شاد را شنید از این مژده درمان شد و گفت چهل روز که چیزى نیست اگر چهل سال هم بگویى حاضرم . جوان رفت و مشغول نماز در مسجد شد به امید اینکه پاداش نماز هایش ازدواج و وصال همسری زیبا بنام گوهرشاد باشد . روز چهلم گوهر شاد قاصدى فرستاد تا از حال جوان خبر بگیرد. قاصد به جوان گفت فردا چهل روز تو تمام مى شود و ملکه منتظر است تا اگر تو آماده هستى او او هم شرط خود را انجام دهد . جوان جواب داد : به گوهر شاد خانم بگوید اولا از شما ممنونم و دوم اینکه من دیگر نیازى به ازدواج با شما ندارم. قاصد گفت منظورت چیست؟ مگر تو عاشق گوهرشاد نبودى ؟؟ جوان گفت آنوقت که عشق گوهرشاد من را بیمار و بى تاب کرد هنوز با معشوق حقیقى آشنا نشده بودم ...
🌷و آن جوان شد اولین پیش نماز مسجد گوهر شاد و شد آیت الله محمد صادق همدانی....
🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃
@Meshkat_114
✅دقت در اعمال کوچک و بزرگ
✍آیت الله مجتهدی (ره)هیچ گناهی را کوچک نشمارید و به کوچکی آن نگاه نکنید. نگاه کنید ببینید مخالفت چه کسی را کردید. شاید غضب خدا در همین گناه باشد. از آن طرف، هیچ عبادتی را هم کوچک نشمارید، شاید که رضایت خدا در همین عبادت باشد. دست کوری را می گیری و از این طرف خیابان به آن طرف می بری، نگو این که چیزی نیست، یک وقت می بینی که همین کار کوچک تو ر ا بهشتی کرد...
@Meshkat_114
#حکایتی_خواندنی
موشی در خانه صاحب مزرعه تله موش ديد. به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد. همه گفتند: تله موش مشکل توست به ما ربطی ندارد.
ماری در تله افتاد
و زن مزرعه دار را گزيد.
از مرغ برايش سوپ درست کردند.
گوسفند را برای عيادت کنندگان سر بريدند.
گاو را برای مراسم ترحيم کشتند
و در اين مدت موش از سوراخ ديوار نگاه میکرد و به مشکلی که به ديگران ربط نداشت فکر میکرد!
📚کلیله و دمنه
#دلسوزباشیم
@Meshkat_114
✨﷽✨
🥀 کار نیکی که با ریا انجام شود، تبدیل به شر میشود 🥀
🍁 دو مرد هندو گازر (لباسشوی) بودند که در رود سند لباسهای مردم را میشستند.
🍀 آنان از منزل مردم لباسهایشان را میگرفتند، در رود سند میشستند و هنگام غروب بعد از خشکشدن تحویلشان میدادند.
💐 «پادرا» مرد خداترسی بود و هر از گاهی از جیب لباسها سکه یا اسکناسی مییافت؛آن را کنار میگذاشت تا شب به صاحب آن تحویل دهد.
☀️ اما «سونیل» مردی بود که اگر سکهای مییافت که صاحب آن ثروتمند بود، آن را برگشت نمیداد و فقط به فقرا برگشت میداد.
🔆 روزی پادرا در جیب شلواری سکهای یافت که لباس متعلق به مرد ثروتمندی بود.
🌃 شب سکه را همراه لباس که برگشت داد، صاحب لباس پادرا را انعام بزرگی بخشید که پادرا با آن در بمبئی خانهای ۲۰متری خرید و از خیابان و گذرخوابی رها شد.
🍇 سونیل از این اتفاق که برای پادرا افتاد، تصمیم گرفت کاری کند.
🌅 روزی ثروتمندی در بمبئی لباسی به او داد و سونیل موقع برگشت از جیب خودش سکهای در جیب شلوار گذاشت و به صاحب شلوار گفت:این سکه را یادتان رفته بود تا او نیز بتواند انعامی بگیرد. ولی داستان برعکس شد.
💰وقتی سکه را تحویل داد، مرد ثروتمند مچ دست او را گرفت و گفت:من ۱۰ سکه گم کردهام که تو یکی را دادی و مطمئن شدم بقیه هم در شلوارم مانده بود.باید بقیه را هم بدهی و از سونیل شکایت کرده و بهجای دادن انعام، به جرم سرقت او را روانۀ زندان کرد.
💎 پادار به سونیل زمان بدرقهاش به زندان گفت:هرگز ریاکارانه و متظاهر به کار نیک مباش. بدان کار نیکی را که برای خدا نکنی، کار شری برای تو شده و دامان تو را خواهد گرفت...
❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖
@Meshkat_114
از خواجه عبدالله انصاری پرسیدند:
"عبادت" چیست؟
فرمود:
عبادت "خدمت" کردن به "خلق" است...
پرسیدند: چگونه؟!
گفت: اگر هر پیشه ای که به آن اشتغال
داری، "رضای خدا" و "مردم" را در نظر
داشته باشی؛
"این نامش عبادت است."
پرسیدند:
پس "نماز و روزه و خمس..."
این ها چه هستند؟؟؟
گفت: اینها "اطاعت" هستند که باید
بنده برای "نزدیک شدن" به "خدا" انجام
دهد تا "انوار حق" بگیرد...
@Meshkat_114
🌷#شهید_همت:
🌿 وقتی رفتن مسجّل است، چرا بهتر رفتن را انتخاب نکنیم؟ چرا با بُراق #عشق و #شهادت به معراج نور و جوار یار، بار سفر نبندیم؟
📚 کتاب #طنین_همت
#کلام_بزرگان
@Meshkat_114