eitaa logo
فرهنگی قرآنی مدرسه مشکات
367 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
990 ویدیو
68 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شرح حکمت ۴۸ قسمت ۱ رازداری و پیروزی.mp3
3.37M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 1⃣ ⭕️ مراحل پیروزی 🎙حجت الاسلام ┄┅═✧❁•🍃🌹🍃•❁✧═┅┄ https://eitaa.com/joinchat/2793078919C0153fceadc لینک کانال تربیتی - فرهنگی مدرسه مشکات
شرح حکمت ۴۸ قسمت ۲ رازداری و پیروزی.mp3
1.89M
┄┅═✧❁•🍃🌹🍃•❁✧═┅┄ https://eitaa.com/joinchat/2793078919C0153fceadc لینک کانال تربیتی - فرهنگی مدرسه مشکات
شرح حکمت ۴۸ قسمت ۳ رازداری و پیروزی.mp3
3.09M
┄┅═✧❁•🍃🌹🍃•❁✧═┅┄ https://eitaa.com/joinchat/2793078919C0153fceadc لینک کانال تربیتی - فرهنگی مدرسه مشکات
شرح حکمت ۴۸ قسمت ۴ مراحل پیروزی.mp3
2.04M
┄┅═✧❁•🍃🌹🍃•❁✧═┅┄ https://eitaa.com/joinchat/2793078919C0153fceadc لینک کانال تربیتی - فرهنگی مدرسه مشکات
شرح حکمت ۴۸ قسمت ۵ مراحل پیروزی.mp3
1.65M
┄┅═✧❁•🍃🌹🍃•❁✧═┅┄ https://eitaa.com/joinchat/2793078919C0153fceadc لینک کانال تربیتی - فرهنگی مدرسه مشکات
شرح حکمت ۴۸ قسمت ۶ مراحل پیروزی.mp3
2.37M
┄┅═✧❁•🍃🌹🍃•❁✧═┅┄ https://eitaa.com/joinchat/2793078919C0153fceadc لینک کانال تربیتی - فرهنگی مدرسه مشکات
⚘🌺🌺طلاب گرامی سلام علیک🌺🌺 👈جهت شرکت در هشتمین 🌈 جشنواره هنر آسمانی🌈 و کسب اطلاعات بیشتر به پایگاه اینترنتی این جشنواره مراجعه فرمایید: Https://honareasemani.ir👈
🌱تاريخ تولد او به طور دقيق معلوم نيست ، اما فريدون آدميت ، حدس مي زند كه سال تولد او 1222 هجري است. 🌱 در هزاوه فراهان متولد شد. 🌱 خانواده پدر و مادري او از طبقه پيشه ور بودند. 🌱 پدرش كربلايي محمد قربان نام داشت كه نخست آشپزميرزا عيسي (ميرزاي بزرگ) قائم مقام اول بود و پس از او همين شغل را در دستگاه پسرش ميرزا ابوالقاسم قائم مقام ثاني داشت.  🌱قائم مقام به او علاقه مي ورزيد و فرزند او را نيز دوست داشت. 🌱 امير كبير آينده، بسياري از آموخته هاي خود را مديون قائم مقام بود و در واقع بايد گفت «امير كبير از زمان خردسالي در سايه سه مردي بزرگ شده و تربيت يافت كه نه تنها جملگي خواهان تغييرات و اصلاح طلب بودند، بلكه به لحاظ اخلاق و رفتارهاي سياسي بدون ترديد يك سروگردنبالاتر از هم عصران و هم رديفان خود به شمار مي آمدند. 🌱 او از قائم مقام معرفت، كتابت، انشا و كياست آموخت و خدمت به عباس ميرزا او را وارد افق هاي اصلاح طلبي و ترقي خواهي كرد. 🌱ميرزاتقي خان از دوران كودكي به فراست و تيز هوشي مشهور بوده و داستان ها از دوران كودكي و نوجواني او نقل شده است . 🌱قائم مقام او را ستوده است . او پله هاي ترقي را يكي يكي پيمود. 🌱 او ابتدا از منشيان دستگاه قائم مقام بود، سپس در خدمت ميرزامحمدخان زنگنه امير نظام به معاونت او رسيده و به لقب وزير نظام ملقب گرديده است. 🌱او قبل از رسيدن به صدارت سه ماموريت برون مرزي داشته است. 🌱دوبار به روسيه و ايروان و يك بار هم به عثماني و به شهادت تاريخ درهرسه مورد از خود كفايت و شايستگي نشان داده است و سفر اول او به روسيه كه به همراه خسروميرزا براي عذرخواهي از قتل گريبايدوف در تهران بود، براي اميركبيرآينده بسيار جالب و تاثير گذار بوده است و به تعبير آدميت «بسيار آموزنده بود». 🌱 (اميركبير و ايران ، ص 60)او در آنجا با پيشرفت هاي دنياي جديد آشنا شد، كارخانه ها را ديد، از آموزشگاه ها و دانشگاه ها بازديد كرد و «اعجاز علوم غربي را به چشم ديدند»يكي از مهم ترين ماموريت هاي او شركت در انعقاد معاهده ارزنه الروم در عثماني بود. 🌱اقبال آشتياني كفايت و كارداني او را دراين ماموريت ستوده است. 🌱روبرت كرزن دبير نمايندگي انگليس در اين كنفرانس درباره او چنين نظر داده است : «ميرزا تقي خان و وراي هرگونه قياسي، برجسته‌ترين نمايندگان چهاردولت‌بودكه دركنفرانس ارزنه‌الروم‌گردآمده‌بودند.» 🌱اميركبير با برخي از اصلاحات دولت عثماني آشنا شد،‌پاره‌اي از كتاب ها و روزنامه ها را مطالعه كرد و حتي دستور ترجمه بعضي از كتاب ها را داد. 🌱 بي شك اين ماموريت نيز در تصميم گيري‌هاي آينده او براي اصلاحات بي تاثير نبوده است. ┄┅═✧❁•🍃🌹🍃•❁✧═┅┄ https://eitaa.com/joinchat/2793078919C0153fceadc لینک کانال تربیتی - فرهنگی مدرسه مشکات
📆 بمناسبت امروز ... شهادت امیرکبیر رحمت الله علیه ⭐️آیت الله اراکی فرمودند:شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟ با لبخند گفت: خیر سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت: نه 💥با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟ جواب داد: هدیه مولایم حسین است! گفتم: چطور؟ با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد. آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت: به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم. 📚 منبع : کتاب آخرین گفتارها https://chat.whatsapp.com/GxHjqXiUGzOIq6O4GXolcP