eitaa logo
مثل مجید 🌱
76 دنبال‌کننده
32 عکس
18 ویدیو
0 فایل
بسم الله نور برای خدا و به یاد شهدا...☘ این کانال و پویش وابسته به هیچ ارگان و نهادی نیست و به صورت #مردمی اداره می‌شود. منتظر نظرات و انتقادات و پیشنهادات شما عزیزان هستیم😌❤️ ادمین پاسخگو👇🏻 @Adminmeslemajid
مشاهده در ایتا
دانلود
قرار بود نیروها سه نصف شب سوار تویوتا به منطقه عملیات در نزدیکی خان طومان اعزام شوند. مرتضی کریمی گردانش را با «لبیک یا زینب س» حرکت داد. حاج مهدی کنار دیوار ایستاده بود و نیروها را وارد خط می کرد، تا چشمش به مجید افتاد، خونش به جوش آمد. قرار قبلی هم این بود که هر طوری شده مجید را بپیچانند. می خواستند او را به عنوان نگهبان معطلش کنند و بعد از عملیات به عقب برگردانند. شاید اثر گعده خنده و شوخی دیشب بود که الان در خط مقدم بود؛ همان گعده ای که ناگهان به مجلس تبدیل شد و صدای لبیک یا زینب (س) با باران اشکش در هم آمیخت. صدای گریه بچه ها، افراد بیرون اتاق را به تعجب واداشته بود. حاج مهدی گفت: کی تو را آورده اینجا؟ فقط برو عقب نبینمت. آرام رفت ته ستون. صدای تیر و لبیک یا زینب (س) بچه ها درهم آمیخته بود. صدای لبیک یا زینب مجید همه را متوجه خودش کرد. حاج قاسم گفت: مگر قرار نبود برگرداندت عقب؟ مجید گفت: از دست حاج مهدی فرار کردم و آمدم. مگر من مرده باشم که این نامردها بخواهند طرف حرم بی بی نگاه چپ کنند. پیش می رفت و شلیک می کرد. وقتی پشت جان پناهی نشست، تیرهای تکفیری ها به وصال رسانده بودندش. 📚کتاب مجید بربری؛ زندگی داستانی حرّ مدافعان حرم شهید مجید قربان خانی، نویسنده: کبری خدا بخش دهقی،ناشر: دار خوین؛ نوبت چاپ: هفتم- ۱۳۹۸؛ صفحه ۱۵- ما را در کانال مثل مجید در ایتا دنبال کنید💚☘👇🏻👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/meslemajid