eitaa logo
فرزندی مثل مصطفی
1.1هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
4.6هزار ویدیو
89 فایل
بسم رب الشهدا والصدیقین این کانال جهت باز نشر خاطرات شهید مصطفی صدرزاده راه اندازی شده است مستقیم زیر نظر خانواده محترم شهید صدرزاده اداره میشه #شهید_مصطفی_صدرزاده
مشاهده در ایتا
دانلود
رفیقش‌میگفت : گاهی‌مـیرفت‌یه‌گوشه‌یِ‌خلوت ، چفیه‌اش‌‌رومیکشید‌رویِ‌سـرش‌ توحالتِ‌سـجده‌مـیموند . .! به‌قولِ‌معروف‌یه‌گوشـه‌ای خداروگیرمی‌آورد (: شھیدمصطفی‌صدرزاده🌱 @meslemostafaa
رفیقش‌می‌گفت : گاهی‌مـی‌رفت‌یه‌گوشه‌یِ‌خلوت ، چفیه‌اش‌‌رومی‌کشید‌رویِ‌سـرش‌ توحالتِ‌سـجده‌مـی‌موند . .! به‌قولِ‌معروف‌یه‌گوشـه‌ای خداروگیرمی‌آورد (: 🌱 🆔@meslemostafaa
رفیقش‌میگفت : گاهی‌مـیرفت‌یه‌گوشه‌یِ‌خلوت ، چفیه‌اش‌‌رومیکشید‌رویِ‌سـرش‌ توحالتِ‌سـجده‌مـیموند . .! به‌قولِ‌معروف‌یه‌گوشـه‌ای خداروگیرمی‌آورد (: شھیدمصطفی‌صدرزاده🌱
🌹ماشاءالله پیل افکن؛ شهیدی که چشمش ترکش خورد و به جنگیدن ادامه داد تا ایران زنده بماند! 🔸شهید ماشاءالله پیل‌افکن، قهرمانی که در عملیات چزابه، شش شبانه‌روز بی‌وقفه جنگید تا تیپ ۷۷ خراسان را از محاصره نجات دهد. 🔹او با چشمی که ترکش خورده بود و بدنی خسته و گرسنه، اما دلی پر از ایمان، در پشت و مقابل جبهه دشمن تنها جنگید. آن‌قدر از مهمات غنیمتی دشمن استفاده کرد تا دیگر حتی یک گلوله هم باقی نماند. ▪️وقتی محاصره کامل شد، آخرین گلوله‌ها را شلیک کرد و با لب تشنه و چشمانی که ۶ شبانه‌روز خواب را ندیده بود، به اسارت دشمن درآمد… ▫️اما دشمن که از این قهرمان شکست خورده بود، خشم خود را بر پیکر پاکش خالی کرد: _دستان توانمندش را از بازو قطع کردند _چشمانش را از حدقه بیرون آوردند _دندان‌هایش را شکستند _پوست سر و صورتش را کندند، محاسنش را با گوشت و پوستش جدا کردند _در نهایت با نشاندن صدها گلوله در بدنش، او را به شهادت رساندند 🔻ماشاءالله جنگید تا ایران زنده بماند، امروز ما باید برای عزت ایران بایستیم! ماشاءالله جانش را تا آخرین لحظه داد، تا امروز ما راه او را با جهاد علمی، اقتصادی و فرهنگی ادامه دهیم. 🆔@meslemostafaa
‍ 🌹بسم رب الشهدا 🌹 🌺🍃 ❤️ 💠خیلی از و مادرها سن فرزندانشان برایشان دوران سختی است، ولی برای من این طور نبود. 💕🌹 مخصوصا آقا بسیار و باادب بود و خیلی بیشتر از سن خودش متوجه می شد.❤️ یکی از مصطفي این بود که، همین طوری حرف کسی را قبول نمی کرد؛ مگر اینکه در موردش تحقیق و بحث می کرد. 🙏 خیلی باحوصله چه با و یا رفتار می کرد. 👏 رعایت ادب را هیچ وقت فراموش نمی کرد. حواسش بود که خدایی نکره کسی را نشکند . 👏🌹 اگراحساس می کرد کسی از او رنجیده خاطر شده، تا ازدلش در نمی آورد آرام نمیشد و قرار نمی گرفت.🙏 🆔 @meslemostafaa
📌خاطره ای از شهید"مصطفی صدرزاده" 🔸بعضی آقایان وقتی وارد خانه می‌شوند و محیط خانه را نامرتب می‌بینند یا متوجه می‌شوند که غذا آماده نیست، اعتراض می‌کنند. 🔹مواقعی بود که بخاطر موقعیت کاری یا بچه‌داری نمی‌توانستم غذا آماده کنم یا خانه را مرتب کنم، وقتی مصطفی وارد می‌شد از او عذرخواهی می‌کردم ▪️از ته قلبش ناراحت می‌شد و می‌گفت: تو وظیفه‌ای نداری که برای من غذا درست کنی، تو وظیفه‌ای نداری که خانه را مرتب کنی، این وظیفه من است و حتما من این‌جا کم کاری کردم ▫️بعد با خنده به او می‌گفتم:‌ پس من چه کاره هستم و وظیفه من چیست؟ مصطفی هم پاسخ می‌داد: وظیفه تو فقط تربیت بچه‌هاست، 🔻بقیه کارهای خانه وظیفه من است اگر خودم بتوانم کارهای خانه را انجام می‌دهم و اگر نتوانستم باید با کسی هماهنگ کنم که این کارها را برای تو انجام دهد. "زندگی با مصطفی خیلی شیرین بود" https://eitaa.com/meslemostafaa🕊
📌خاطره ای از شهید"مصطفی صدرزاده" 🔸بعضی آقایان وقتی وارد خانه می‌شوند و محیط خانه را نامرتب می‌بینند یا متوجه می‌شوند که غذا آماده نیست، اعتراض می‌کنند. 🔹مواقعی بود که بخاطر موقعیت کاری یا بچه‌داری نمی‌توانستم غذا آماده کنم یا خانه را مرتب کنم، وقتی مصطفی وارد می‌شد از او عذرخواهی می‌کردم ▪️از ته قلبش ناراحت می‌شد و می‌گفت: تو وظیفه‌ای نداری که برای من غذا درست کنی، تو وظیفه‌ای نداری که خانه را مرتب کنی، این وظیفه من است و حتما من این‌جا کم کاری کردم ▫️بعد با خنده به او می‌گفتم:‌ پس من چه کاره هستم و وظیفه من چیست؟ مصطفی هم پاسخ می‌داد: وظیفه تو فقط تربیت بچه‌هاست، 🔻بقیه کارهای خانه وظیفه من است اگر خودم بتوانم کارهای خانه را انجام می‌دهم و اگر نتوانستم باید با کسی هماهنگ کنم که این کارها را برای تو انجام دهد. "زندگی با مصطفی خیلی شیرین بود" https://eitaa.com/meslemostafaa🕊
رفیقش‌میگفت : گاهی‌مـیرفت‌یه‌گوشه‌یِ‌خلوت ، چفیه‌اش‌‌رومیکشید‌رویِ‌سـرش‌ توحالتِ‌سـجده‌مـیموند . .! به‌قولِ‌معروف‌یه‌گوشـه‌ای خداروگیرمی‌آورد (: شھیدمصطفی‌صدرزاده🌷 https://eitaa.com/meslemostafaa