#روایت | روز سوم فروردین مصادف بود با ایام فاطمیه؛ با چند خانواده دیگر از همرزمان آقا مصطفی ، عازم کرمان شدیم...
⏰تقریبا ساعت ۹ یا ۱۰ شب رسیدیم!مستقیم رفتیم بیت الزهرا کرمان (منزل حاج قاسم سلیمانی که حسینه درست کرده بودند و ایام فاطمیه مراسم داشتند)
🌷وقتی وارد حسینیه شدیم مراسم تمام شده بود، با خانواده حاج قاسم سلام و علیک کردیم سفره شام پهن بود نشستیم سر سفره، یکباره #حاج_قاسم با لهجه زیبای کرمانی صدا کردند خانم سید ابراهیم (مصطفی صدرزاده)، دست فاطمه خانم رو گرفتم رفتم نزدیک پردهای که بین خانم ها و آقایون بود...
💔حاج قاسم درکنار آقا مصطفی ایستاده بودند، گفتند:«خوبی دخترم؟»
_گفتم الحمدلله
گفتند:«ما سید ابراهیما خیلی دوست داریم سید که شما رو اذیت نمیکنه؟»
💠بعد هم رو کردند به آقا مصطفی گفتند این مدتی که کرمان هستید کجا میمونید؟
آقا مصطفی که چیزی نگفتند، حاج قاسم حاج حسین بادپا را صدا زدند آمدند؛
🍂و به ایشون گفتند:
«هوای سید ابراهیم رو داشته باش....»
#فرزندی_مثل_مصطفی
@meslemostafaa
https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1