26.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم رب الشهدا🌹
#خاطراتمادرشهیدمصطفیصدرزاده
#قسمت_نوزدهم
در فرهنگسرای شهریار کلاس بازیگری گذاشتند. 🌹
#مصطفي مصمم بود که در کلاسها شرکت کند.
وقتی دیدم برای رفتن اصرار دارد؛ گفتم : مامان به دو دلیل امکانش نیست؛ اول اینکه از نظر #فرهنگ این جور کلاس ها با خانواده ما سازگار نیست. دوم اینکه از نظر مالی هزینه اش برای ما زیاد است، چون شهریه سه ماه را یک جا
می گیرند. 🙏
اما باز #مصطفی روی خواسته اش پا فشاری کرد. با اینکه نسبت به حقوق پدرش میزان هزینه برای ما خیلی زیاد بود؛
گفتم: من برات شهریه را فراهم
می کنم ولی
خودت #پپشیمان می شوی .
مدتی در کلاسهای تئوری شرکت می کند و به کلاسهای عملی که می رسد به یک هفته نمی کشد که کلاسها را ترک کرد.😊
با #ناراحتی پیشم آمد گفت: ازشون خواهش کردم بقیه شهریه رو پس بدن قبول نکردن. خیلی #ناراحت بود. 😔
#خندیدم و گفتم: اشکال ندارد مامان فدای سرت؛ حالا چرا ادامه ندادی؟ 💕
گفت : همون که گفتید. مامان اصلا من و که هیچ، به حساب نمی آورند؛
تازه از مردهای بزرگ هم #حجاب
نمی گیرند و خیلی چیزها را رعایت
نمی کنند.
╭━━⊰⊰⊰⊰⊰🕊🌷⊱⊱⊱⊱⊱━╮
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#فرزندی_مثل_مصطفی
https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
15.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم رب الشهدا🌹
خاطره ایی از #مادر شهید #صدرزاده💕
#قسمت_بیست_پنجم
اسفند 93بود، یک روز #مصطفی تماس گرفت ، بعداز احوال پرسی گفت:
مامان میشه یه خواهش کنم؟
امسال برای بچه های #سوری لباس وآذوقه تهیه کنی؟ 🌹
گفتم: عزیزم آخه چطوری؟
امکانش نیست....
با #بغض و #ناراحتی ادامه داد که در این جا بچه ها از گرسنگی و مریضی جلوی چشم پدر مادر دارن ازبین میرن. 😔🌹
#فقر و #ناامنی داره اینجا بیداد میکنه لعنت به جنگ،
بچه ها ازکوچکترین حقوق انسانی برخوردار نیستن 😔
وبا بغض ادامه داد که ،هر کاری میتونی برای این بچه ها انجام بده 😔
من با ناراحتی گفتم :که امکانش نیست تنها کاری که میشه کرد پول بفرستم شما تهیه کنی.
دیگه ادامه نداد ودیگر دراین مورد چیزی نگفت ومن هم پیگیر نشدم .
بعداز #شهادت_مصطفی یکی از دوستان تعریف می کرد که مصطفی با
#هزینه_خودش برای فقرای سوری #غذای_گرم و پوشاک تهیه می کرد👏🌹👏
بعد که متوجه شدم ،بهش می گفتم که چرا پولتون اینجا خرج میکنی ؟😕
گفت زن بچه من اونجا از #گرسنگی
نمی میرن ولی ،اینا اینجا دارن ازبین میرن ....👏🌹👏
مصطفی بسیار #رشید و #نترس درمیدان جنگ با دشمنان بود و بسیار #دل_مهربون و کوچکی برای بچه هاو محرومین داشت👏😔👏
و این ویژگی بارز مصطفی بود .....
#شهید_مصطفی_صدرزاده 🌹
کانال #فرزندی_مثل_مصطفی
https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
بسم رب الشهدا🌹
خاطره ایی از #مادر شهید #صدرزاده💕
اسفند 93بود، یک روز #مصطفی تماس گرفت ، بعداز احوال پرسی گفت:
مامان میشه یه خواهش کنم؟
امسال برای بچه های #سوری لباس وآذوقه تهیه کنی؟ 🌹
گفتم: عزیزم آخه چطوری؟
امکانش نیست....
با #بغض و #ناراحتی ادامه داد که در این جا بچه ها از گرسنگی و مریضی جلوی چشم پدر مادر دارن ازبین میرن. 😔🌹
#فقر و #ناامنی داره اینجا بیداد میکنه لعنت به جنگ،
بچه ها ازکوچکترین حقوق انسانی برخوردار نیستن 😔
وبا بغض ادامه داد که ،هر کاری میتونی برای این بچه ها انجام بده 😔
من با ناراحتی گفتم :که امکانش نیست تنها کاری که میشه کرد پول بفرستم شما تهیه کنی.
دیگه ادامه نداد ودیگر دراین مورد چیزی نگفت ومن هم پیگیر نشدم .
بعداز #شهادت_مصطفی یکی از دوستان تعریف می کرد که مصطفی با
#هزینه_خودش برای فقرای سوری #غذای_گرم و پوشاک تهیه می کرد👏🌹👏
بعد که متوجه شدم ،بهش می گفتم که چرا پولتون اینجا خرج میکنی ؟😕
گفت زن بچه من اونجا از #گرسنگی
نمی میرن ولی ،اینا اینجا دارن ازبین میرن ....👏🌹👏
مصطفی بسیار #رشید و #نترس درمیدان جنگ با دشمنان بود و بسیار #دل_مهربون و کوچکی برای بچه هاو محرومین داشت👏😔👏
و این ویژگی بارز مصطفی بود .....
#شهید_مصطفی_صدرزاده 🌹
#فرزندی_مثل_مصطفی
@meslemostafaa
https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
بسم رب الشهدا🌹
بخش #پنجم از خاطرات مادر
#شهیدمصطفی_صدرزاده 🌷
در فرهنگسرای شهریار کلاس بازیگری گذاشتند. 🌹
#مصطفي مصمم بود که در کلاسها شرکت کند.
وقتی دیدم برای رفتن اصرار دارد؛ گفتم : مامان به دو دلیل امکانش نیست؛ اول اینکه از نظر #فرهنگ این جور کلاس ها با خانواده ما سازگار نیست. دوم اینکه از نظر مالی هزینه اش برای ما زیاد است، چون شهریه سه ماه را یک جا
می گیرند. 🙏
اما باز #مصطفی روی خواسته اش پا فشاری کرد. با اینکه نسبت به حقوق پدرش میزان هزینه برای ما خیلی زیاد بود؛
گفتم: من برات شهریه را فراهم
می کنم ولی
خودت #پپشیمان می شوی .
مدتی در کلاسهای تئوری شرکت می کند و به کلاسهای عملی که می رسد به یک هفته نمی کشد که کلاسها را ترک کرد.😊
با #ناراحتی پیشم آمد گفت: ازشون خواهش کردم بقیه شهریه رو پس بدن قبول نکردن. خیلی #ناراحت بود. 😔
#خندیدم و گفتم: اشکال ندارد مامان فدای سرت؛ حالا چرا ادامه ندادی؟ 💕
گفت : همون که گفتید. مامان اصلا من و که هیچ، به حساب نمی آورند؛
تازه از مردهای بزرگ هم #حجاب
نمی گیرند و خیلی چیزها را رعایت
نمی کنند.🌹🌹
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#فرزندی_مثل_مصطفی
@meslemostafaa
https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
بسم رب الشهدا🌹
خاطره ایی از #مادر شهید #صدرزاده💕
اسفند 93بود، یک روز #مصطفی تماس گرفت ، بعداز احوال پرسی گفت:
مامان میشه یه خواهش کنم؟
امسال برای بچه های #سوری لباس وآذوقه تهیه کنی؟ 🌹
گفتم: عزیزم آخه چطوری؟
امکانش نیست....
با #بغض و #ناراحتی ادامه داد که در این جا بچه ها از گرسنگی و مریضی جلوی چشم پدر مادر دارن ازبین میرن. 😔🌹
#فقر و #ناامنی داره اینجا بیداد میکنه لعنت به جنگ،
بچه ها ازکوچکترین حقوق انسانی برخوردار نیستن 😔
وبا بغض ادامه داد که ،هر کاری میتونی برای این بچه ها انجام بده 😔
من با ناراحتی گفتم :که امکانش نیست تنها کاری که میشه کرد پول بفرستم شما تهیه کنی.
دیگه ادامه نداد ودیگر دراین مورد چیزی نگفت ومن هم پیگیر نشدم .
بعداز #شهادت_مصطفی یکی از دوستان تعریف می کرد که مصطفی با
#هزینه_خودش برای فقرای سوری #غذای_گرم و پوشاک تهیه می کرد👏🌹👏
بعد که متوجه شدم ،بهش می گفتم که چرا پولتون اینجا خرج میکنی ؟😕
گفت زن بچه من اونجا از #گرسنگی
نمی میرن ولی ،اینا اینجا دارن ازبین میرن ....👏🌹👏
مصطفی بسیار #رشید و #نترس درمیدان جنگ با دشمنان بود و بسیار #دل_مهربون و کوچکی برای بچه هاو محرومین داشت👏😔👏
و این ویژگی بارز مصطفی بود .....
#شهید_مصطفی_صدرزاده 🌹
#فرزندی_مثل_مصطفی
@meslemostafaa
https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1