28.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا اینا کی هستند ..!؟
سخنان مادر شهید محمدرضاحقیقی شهیدی که درقبرخندید
#فرزندی_مثل_مصطفی
@meslemostafaa
https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 مدح بسیار زیبای حضرت امیرالمومنین علیه اسلام
توسط "شهید مدافع حرم حامد بافنده"
#فرزندی_مثل_مصطفی
@meslemostafaa
https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
دو دوست واقعی ☝️
دو همسایه ابدی☝️
شهیدمصطفی صدرزاده به سجاد عفتی قول داده بود کاراش رو درست کنه بیارتش فاطمیون ...
زد و مصطفی شهید شد
سجاد به هر دری میزد نمیشد تا اینکه خودش رورسوند دمشق
یک روز دیدم مرتضی عطایی داره میره دمشق
گفتم کجا گفت یکی از رفقا اومده باید برم ببینمش
رفت و با سجاد حسابی خوش گذرونده بودند و کار سجاد بعد از اون ردیف شد و بلیط و ویزای بهشتش صادر شد ...
#شهید_سجاد_عفتی
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#فرزندی_مثل_مصطفی
@meslemostafaa
https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
#شھیدمصطفےصدرزاده:
امتحان خدا جلورومونه؛اونی بعدا
سرش بالاست و سینهش جلو؛ که اینجا
نمره منفی نگیره.حواسمـــــون باشه،
شرمنده آقانشیم...💔✋🏻
#سید_ابراهیم
#فرزندی_مثل_مصطفی
@meslemostafaa
https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
#جانبازان، سالکانی هستند که در طی طریق، از کاروان شهادت جا مانده اند
و خدای سبحان چنین مقرر داشته است که مرغ روحشان چند صباحی دیگر در قفس تن و در حصار خاک باقی بماند
روز #جانباز بر جانبازان عزیز #کریمکلایی مبارک باد
#فرزندی_مثل_مصطفی
@meslemostafaa
https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
روز تاسوعا سال ۱۳۹۴
سر سجاده نشسته بودم. آن روز با تمام روزها فرق میکرد. نماز صبحم که تمام شد، بغض و نگرانی امانم را برید. پدر مصطفی وارد اتاق شد، با دلشوره گفتم: «میترسم! امروز تاسوعا است! روز نذر ما!» آقا محمد گفت، «بی بی! خودت را اذیت نکن. توکلت به خدا باشد!» مدام به تلفن همراه خود نگاه میکردم. همانند هر روز، منتظر پیام صبح بخیر مصطفی بودم. اما پیامی نمیآمد. گونه خود را بر روی شیشه بخار گرفته ماشین چسباندم و در دل، مصطفی را صدا کردم. چشمانم را بستم. آقا محمد دستان یخ کردهام را گرفت و گفت، «برایش آیتالکرسی بخوان!» مدام آیت الکرسی میخواندم، اما مگر دلم آرام میگرفت؟! پشت چشمان بستهام تصورش کردم و آرام در آغوش کشیدمش. چقدر دلم برای بوییدن و بوسیدنش تنگ شده بود. حتی در خیال خود تصور کردم لاغرتر از همیشه شده بود. این بار چقدر رفتن مصطفی طول کشید. نمیدانم چرا حواس وی به دلتنگی ما نبود.
صفحه گوشی خود را روشن کردم و میان عکسهای مصطفی چشمم به عکسی افتاد که چند روز پیش برای من فرستاده بود. سوار هلیکوپتر و آماده پرواز شده بود. برای وی پیام فرستادم، «عزیزم، آموزش خلبانی میبینی؟» جواب آمد، «اگه عمری باشد، بله!» پاسخ دادم، «آفرین، من یک سرباز ماهر میخواهم، دلم نمیخواهد لاف زده باشم.» شکلک خنده فرستاد و نوشت، «خلبانی که سهل است؛ من برای حضرت زینب (س) اگر لازم باشد، به فضا هم میروم!» پدر مصطفی صدایم میکند که خانم حواس شما کجاست؟! سرم را میچرخانم و بی رمق میگویم، «پیش مصطفی!»
مداح روضه حضرت عباس (ع) میخواند. دلم میلرزید. از صبح بیقرار مصطفی بودم. اشکهایم تمام صورتم را پر کرده بود. به ساعت نگاه کردم. ۱۱ و ربع بود. انگار یکی دست کرده میان قفسه سینه من و داشت قلبم را از جا میکند. از حضرت عباس (ع) میخواستم خودش آرامم کند. روضه تمام نشده بود، که به خانه برگشتم. نمیدانم چقدر گذشت که آقا محمد تماس گرفت و گفت، «پسر مصطفی بیحال است، برای کمک به همسر وی، به خانه آنها بیا» فهمیدم مصطفی... صدایم لرزید... پرسیدم، «از مصطفی خبری شده؟!» پاسخ داد، «مجروح شده.» یقین پیدا کردم که مصطفی شهید شده است. تا نیمههای شب همسر مصطفی کنار تلفن بود تا خبری از اوضاع وی بگیرد. متوجه تماسهای بین برادر و پسرم شدم. دلم طاقت نیاورد. خودم به برادرم زنگ زدم و جویای خبر شدم. نفس عمیقی کشید و سکوت کرد. سپس به سختی گفت، «خبر خوبی به من ندادهاند، ان شاءالله که دروغ است!» تلفن را قطع کردم. ساعت ۱۱ و نیم شب بود که در صفحه یادواره شهدا خبر شهادت یکی از فرماندهان فاطمیون را اعلام کردند. با گریه از خانهشان بیرون آمدم و گفتم، «مصطفی خیلی بیمعرفت هستی! هیچوقت با گریه از منزلتان خارج نشده بودم!»
#شهید_مصطفے_صدرزاده
#خاطرات_مادر_مطصفی
#فرزندی_مثل_مصطفی
@meslemostafaa
https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
فرزندی مثل مصطفی
روز تاسوعا سال ۱۳۹۴ سر سجاده نشسته بودم. آن روز با تمام روزها فرق میکرد. نماز صبحم که تمام شد، بغض
خاطراتی به نقل از مادر شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده در کتاب «قرار بی قرار» ☝️☝️
#شهید_مصطفے_صدرزاده
شهید صدرزاده بهمدت ۲ سال و نیم در درگیریهای علیه تروریستهای تکفیری به دفاع از حرم حضرت زینب (س) پرداخته و طی این مدت هشت مرتبه مجروح شده بود. از وی دو فرزند به نامهای «فاطمه» و «محمدعلی» به یادگار مانده است. پیکر مطهر مصطفی چند روز پس از شهادت، در شهریار به خاک سپرده شد.
#شهید_مصطفے_صدرزاده
مدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیها
#فرزندی_مثل_مصطفی
@meslemostafaa
https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
#دلتنگی_شهدایی 🌼🌿
اِی در دلم نشستہ
از تو ڪجا گریزم ؟ (: ❤️🌱
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#فرزندی_مثل_مصطفی
@meslemostafaa
https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1