• میـڪـده •
*
-
آلوده و درمانده و شرمندهی ارباب
امّا دلمان قرص که ما حُر حسینیم
I میـڪده
-
May 11
-
مالی نداشتم ولی از جست و جوی تو
انداختم میان ضریحت نگاه را...
I محمدسهرابی
-
• میـڪـده •
- مالی نداشتم ولی از جست و جوی تو انداختم میان ضریحت نگاه را... I محمدسهرابی -
-
وفا رساند بدانجا که در تو گم باشم
سگ تو بودم دیشب کنون جناب توام
I محمدسهرابی
-
در حرم امام رضا ع به یاد تمام بچهها و اونایی که التماس دعا گفته بودند هستم...
-
من الان همون،
"خستهیِ رنجورِ بهم ریخته"یِ بیت زیرم :
نفسش سخت گرفتهست به آغوش بکش
نوکر خستهی رنجور بهم ریخته را..
• میـڪـده •
- من الان همون، "خستهیِ رنجورِ بهم ریخته"یِ بیت زیرم : نفسش سخت گرفتهست به آغوش بکش نوکر خستهی ر
-
شاعر خیلی درست میگه که:
افسردهايم و خسته دل از هر چه هست و نيست
شايد به بوى زُلف تو خود را دَوا کنيم...
I میـڪده
-
-
فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی
که جز وِلایِ تواَم نیستْ هیچْ دست آویز
I حضرتحافظ
-
• میـڪـده •
- فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی که جز وِلایِ تواَم نیستْ هیچْ دست آویز I حضرتحافظ -
-
دلم رمیدهٔ لولیوَشیست شورانگیز
دروغ وَعده و قَتّال وَضع و رنگ آمیز
فدایِ پیرهنِ چاکِ ماهرویان باد
هزار جامهٔ تقوی و خرقهٔ پرهیز
خیالِ خالِ تو با خود به خاک خواهم برد
که تا ز خالِ تو خاکم شود عَبیرآمیز
فرشته عشق نداند که چیست، ای ساقی
بِخواه جام و گلابی به خاکِ آدم ریز
پیاله بر کفنم بند، تا سحرگهِ حَشر
به مِی ز دل بِبَرَم هولِ روزِ رستاخیز
فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی
که جز وِلایِ تواَم نیستْ هیچْ دست آویز
بیا که هاتفِ میخانه دوش با من گفت
که در مَقامِ رضا باش و از قَضا مَگریز
میانِ عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
تو خود حجابِ خودی حافظ از میان برخیز
I حضرتحافظ
-