عصر پنجشنبه خود را چه گونه گذراندید؟
مطرب سیَّار بدون نیاز به سیم سیّار
قسمت اول
پنجشنبه غروب در خانه لَمیده بودم و صفحات کتاب دیجیتالم را تاچ میکردم که صدای دانبُلو دینبویِ شدیدی شنیدم. آنقدر صدا زیاد بود که میشد بدون خرج دیجی، چند محله همزمان با آن صدا عروسی بگیرند آن هم در خور جمع شدن توسط نیروی زحمتکش انتظامی.
کمی منتظر ماندم تا شاید صدا خودش کم شود، اما کیفیت صدا از ۴۸۰ بیت به ۱۰۸۰ بیت رسید.
پشت پنجره اتاق خانه ما، یک بنبست است که جای امنی است برای بازی بچهها به صورت دو شیفته، دور پلیسی زدن نوجوانان با موتور سیکلت ۱۲۵ و... . گوش تیز کردم، انگار منبع صدا از همان یه «گُلهجا» بود.
رفتم دم در، دیدم بـَـَـَلِه! مطربی سیّار بدون نیاز به سیم سیّار، یک ضبط روشن کرده بود. خواننده داشت قصه گول خوردن «زینو» نامی با چرب زبونی عدهای و فریب خوردن خودش را با دروغ اینکه «زینو» نُمزَد دارد را تعریف میکرد.
آقای مطرب سیّار هم برای اینکه بالاخره کمی پولش حلال بشود و زحمتی کشیده باشد، «دَنگ دَنگ» توی طبل کوچکش میکوفت (اِی کوفت).
ادامه دارد...
#یهگلهجا
🔸زینب فرخیان🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
عصر پنجشنبه خود را چه گونه گذراندید؟
مطرب سیَّار بدون نیاز به سیم سیّار
قسمت دوم
... از بس که صدا بلند بود متوجه نمیشد صدایش میکنم. پانتومیمی در حد یک پاکت ۲ امتیازی اجرا کردم تا بالاخره متوجه حضورم شد.
گفتم: «آقا اینجا ناسلامتی زندگی میکنیم، مسکونیهها! داری آستانه تحمل مارو محک میزنی یا اصل و تقلبی بودن پنجرههای دوجه دارهی خونه رو!؟
و او در جواب گفت: « پنجرتون رو ندیدم، از کجا باید میدونستم زیر پنجره شماست؟» که خب اینجا من حق را به او دادم و انگشت اتهامم را به طرف آموزش و پرورش چرخاندم چون که اگر به جای شیر، در مدرسه آب هویج به بچهها میدادند، آقای مطرب سیّار وقتی وارد سایتی با ۱۲ آپارتمانِ ۴ طبقه میشد، دیگر ممکن نبود پنجرههای طبقات همکف را نبیند.
آقای مطرب سیّار گفت :«امدم یکم مردم رو شاد کنم نمیدونستم شما از شادی بدتون میاد!».
آنطور که جدول پخش و باز پخش برنامههای طنز تلویزیونی دست من هست، دست «آقای جبلی» هم نیست، بعد به من میگوید ضد شادی.! عجبا
خون خونم را میل میکرد، شیطان آماده رفتن در جلدم شده بود که چون جلدم چسبی بود موفق نشد و رفت همان افسار خرش که حامل مطرب سیّار بود را گرفت.
به مطرب سیّار گفتم: «کی گفته که شادی اینه و فقط هم راه شاد شدن همینه؟ شاد کردن مردم برات مهمه؟ خب برو دم مغازهها وایسا وسایل پیرزن و پیر مردها رو ببر تا خونشون!»
ادامه دارد...
#یهگلهجا
🔸زینب فرخیان🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
عصر پنجشنبه خود را چه گونه گذراندید؟
مطرب سیَّار بدون نیاز به سیم سیّار
قسمت آخر
مردک اسم ایجاد مزاحمت و آلودگی صوتی را گذاشته شاد کردن مردم و هرکس از حق شهروندیاش دفاع کند، مخالف شادیست، مجدداً عَجَبا!
آقای مطرب آمده بود زورکی زورکی همه را راس ساعت ۱۹:۳۰ شب شاد کند و چشمشهم اصلا دنبال چرکهای کف دست مردم نبود و احتمالا قبل از زدن دکمه ضبط گفته:« موزیک امید جهان پِلِی میکنم قربه الی الله». تَق.
ادامه دادم: «اصلا شاید کسی نمیخواد الان شاد بشه میخواد ۲ ساعت ۴۵ دقیقه ۳۷ ثانیه دیگه شاد بشه یا اصلاً چند ساعت پیش شاد شده و حالا کپه استراحتش رو گذاشته! ساعت شادی ملت رو شما مشخص میکنی؟!»
گفتم ملت، ما را باش با کیا امدیم آپارتمان نشینی، گویا حوصلهی دفاع از حق و حقوق خودشان را هم بعضا ندارند -در قانون ایجاد آلودگی صوتی جرم انگاری شده است- و اعتراض نمیکنند.
خلاصه همشهری مطرب، با تکرار جمله «نمیدونستم شما از شادی بدتون میاد» و گفتن: «چشم میرم»ی که فحشهای مستتری درش بود که گویا حذف جایزی شده بودند، بعد از چند دقیقه -احتمالا برای اثبات اینکه سلطان آفتابه کیست- رفت!
و من همچنان در حالت واعجبا ماندهام. در روزگاری که بعضی از مخلوقات خدا، به درِ خانه خدا میروند و از پخش صدای فراخوان خدا برای اعلام فرا رسیدن زمان عشق بازی او با بندهاش، شکایت میکنند و بدون انکه از خنده دلشان درد بگیرد، به متولی مسجد میگویند: «صبح اذون رو کم کنید یا اصلا نذارید. مردم بندگان خدا گناه که نکردن میخوان بخوابن». اما عدهای که بعضا در برابر چنین مزاحمتهایی ناراضیاند، آخرین سنگرشان سکوت است و حق مسلَمشان هم که گرفتنی نیست.
#یهگُلهجا
🔸زینب فرخیان🔸
مزاحالدین | @mezahoddin