22.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠گوشه ای از فعالیتهای
استادسید امان الله میرزایی
《بنیانگذار متافیزیک اسلامی 》
🔺کانال متافیزیک اسلامی 👇👇👇
@mf_eslami
📌 علت تَرِکهای روی زبان (شیارهای روی زبان)
✍ در طب سنتی دو عامل دارد:
1:ناشی از خشکی مغز
2: ناشی از اخلاط سوختهی داخل معده هست
🖌 اگر ناشی از خشکی مغز باشد؛ معمولا علائم سَر همراه دارد
⬅️ مانند خشکی دهان، خشکی چشم، خشکی بینی، احساس سبکی در سر، احساس گرما در سر..، که در این موارد علت این حالات باید مشخص بشه، خیلی وقتها از بیداری شدید، گرسنگی شدید، اسهال و...هست که باید این موارد اصلاح بشه
🔹اگر از اخلاط سوختهی داخل معده باشد؛
نیاز به پاکسازی معده هست که عامل اصلی باید برطرف بشه و بعد غذاهای رطوبی مصرف شود
@mf_eslami
🍃💎✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬
13.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠ذکری برای گوش درد
✍استاد میرزایی:
این ذکر ۱۱۰ مرتبه و باصدای بلند
(مثل نماز صبح) تلاوت شود
@mf_eslami
7.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 آموزش دفاع شخصی
🟡 استاد سید امان الله میرزائی
@mf_eslami
✅داستان بسیار آموزنده
مردی تصمیم داشت به سفر تجاری برود لذا خدمت امام صادق (ع) رسید و درخواست استخاره کرد.
استخاره اش بد آمد، اما آن را نادیده گرفت و به آن سفر رفت؛ و اتفاقاً هم به او خوش گذشت و هم سود فراوانی برد اما از آن استخارهای که بد آمده بود در تعجب بود.
پس از بازگشت از سفر خدمت امام (ع) رسید و عرض کرد: یابن رسول اللّه !
یادتان هست چندی قبل خدمت شما رسیدم، برایم استخاره کردید و بد آمد، استخاره ام برای سفر تجاری بود، به سفر رفتم، سود فراوانی بردم و به من خوش گذشت!
امام صادق علیه السلام فرمودند:
یادت هست در فلان منزلگاه خسته بودی، نماز مغرب و عشا را خواندی، شام خوردی و خوابیدی و زمانی بیدار شدی که آفتاب طلوع کرده و نماز صبح تو قضا شده بود؟
عرض کرد: آری، ای فرزند رسول خدا !
حضرت فرمودند: اگر خداوند، دنیا و آنچه را که در دنیاست به تو داده بود جبران آن خسارت (قضا شدن نماز صبح) نمی شد.
📚 کتاب جهاد با نفس، آیت الله مظاهرى، ج 3، ص 27
@mf_eslami
◾️امام صادق (ع):
شیعیان ما را هنگام نماز آزمایش کنید
که چگونه مواظب و محافظ نماز خود هستند.
(سفینه البحار، ج۲)
@mf_eslami
1_16755256.mp3
6.25M
🖤شهادت امام صادق علیه السلام
▪️▪️▪️▪️
❤️یک روز از پدرم پرسیدم
فرق بین عشق و ازدواج چیست؟
روز بعد او کتابی قدیمی آورد و به من گفت: این برای توست. با تعجب گفتم : اما این کتاب خیلی با ارزش است، تشکر کردم و در حالیکه خیلی ذوق داشتم تصمیم گرفتم کتاب را جایی دنج بگذارم تا سر فرصت بخوانم.
چند روز بعد پدرم روزنامه ای را آورد، نگاهی به آن انداختم و بنظرم جالب آمد که پدرم گفت: این روزنامه مال تو نیست، برای شخص دیگریست و موقتا میتوانی آن را داشته باشی، من هم با عجله شروع به خواندنش کردم که مبادا فرصت را از دست بدهم،
در همین گیر و دار پدرم لبخندی زد و گفت : حالا فهمیدی فرق عشق و ازدواج به چیست؟
در عشق میکوشی تا تمام محبت و احساست را صرف شخصی کنی که شاید سهم تو نباشد اما ازدواج کتاب با ارزشیست که به خیال اینکه همیشه فرصت خواندنش هست به حال خود رهایش میکنی
《 پروفسور حسابی (ره)》
@mf_eslami