eitaa logo
مرکزفرهنگی قرآن وعترت نهادرهبری دانشگاه ع پ تهران
463 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
2.2هزار ویدیو
100 فایل
مرکز فرهنگی قرآن و عترت ن د ع پ تهران تلفن:02166581664 اطلاع ازبرنامه های فرهنگی،قرآنی ومسابقات جشنواره قرآن وعترت دانشگاه های علوم پزشکی کشورعضوکانال شوید http://eitaa.com/mf_quran https://t.me/mf_quran
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از خبر فوری
📷شهیدی که با لب تشنه از دنیا رفت 🔹مادر شهید مهدی بیات می‌گوید: " پسرم به زاهدان رفت که یکساله برگردد اما دو سالی در آنجا بود. سال دوم وقتی ایام عید و تعطیلات رسید و همه به خانه‌هایشان برمی‌گشتند، تصمیم گرفت به جای یکی از دوستانش که زن و بچه داشت، بماند. به ما تلفنی گفت: من جای دوستم می‌مانم تا او بتواند به زن و بچه‌اش سر بزند و پیش آن‌ها باشد. روزی که کارش تمام شده بود و قرار بود به تهران بازگردد، یک عملیاتی پیش آمد. در عملیاتی که پیش از عزیمتش به تهران پیش آمد و در آن حضور داشت، به شهادت رسید." 🔹این مادر شهید به برخی از خصوصیات اخلاقی شهید اشاره کرد و بیان می‌کند: " مهدی با مرام و معرفت و مؤدب بود. با لب تشنه از دنیا رفت. مهدی همیشه وقتی از دانشگاه به خانه برمی‌گشت یک شاخه گل در دستش داشت که برای من گرفته بود. وقتی می‌رسید اول دست من را می‌بوسید و بعد یک جای خاص در خانه برای شاخه گلش داشت که آن را آنجا می‌گذاشت و می‌گفت بضاعت یک دانشجو در حد همین شاخه گل است. ۱۰ سال از شهادتش می‌گذرد ولی من هنوز هم جای گل او در خانه را با یک گل مصنوعی نشان کرده و یادش را زنده می‌کنم." @AkhbareFori
هدایت شده از خبر فوری
شهيدی كه كمک به نيازمندان سرلوحه كارهایش بود 🔹خواهر شهید حسن ملکی درباره برادرش می‌گوید: " یک خانمی در یکی از مجتمع‌ها زندگی می‌کرد که شوهرش فوت کرده بود، نیازمند بود و کمک از کسی نمی‌گرفت. به برادرم گفتم. گفت: خواهرم قبض‌های گاز و برق و آب و تلفن را وقتی می‌گذارند در پارکینگ برای من بیاور، نمی‌خواست کسی بفهمد. خیلی کار خیر را دوست داشت می‌گفت برای رضای خدا این‌ کارها را انجام می‌دهم. 🔹شهید حسن ملکی شغل دیگه‌ای نداشت رابطه‌اش با نیروهای زیر دستش و دوستاش خیلی خوب و خوش رفتار بود. با بچه‌های کوچک، پیرمرد و جوان با همه اخلافش خوب بود و همیشه خنده رو بود. یکبار نشد اخم روی صورتش باشد و یا با کسی تند برخورد کند. @AkhbareFori
هدایت شده از خبر فوری
حتی عراقی‌ها هم برای شهادت عباس ختم گرفتند 🔹شهید عباس صابری جانباز شیمیایی بود، اما هیچگاه دنبال مدارک جانبازی‌اش نرفت. یک روز وقتی در منزل بود، خون بالا آورد. با اصرار مادرش به بیمارستان رفت. بعد از معاینه دکتر از او پرسید: خانه شما در منطقه جنگی بوده؟ با ایما و اشاره به مادرش فهماند که دوست ندارد دکتر بفهمد که در جبهه بوده، اما مادر به آرامی به دکتر گفت. دکتر رو به عباس کرد و گفت: به بیمارستان سپاه برو تا بتوانی دوباره به جبهه بروی، اما او قبول نکرد. مدتی را در تهران ماند تا کمی حالش بهتر شد و باز به جبهه رفت. 🔹عباس صابری برخی اوقات که برای تفحص شهدا به خاک عراق می‌رفت، مقداری لباس،‌ میوه برای عراقی‌ها می‌خرید تا برای تفحص شهدا با آن‌ها بیش‌تر همکاری کنند. این هدیه همراه با مهربانی و خوش اخلاقی عباس آقا موجب شد که دل عراقی‌ها نرم شده و به او علاقه‌مند شوند. وقتی خبر شهادتش به عراقی‌ها رسید، برایش ختم گرفتند. @AkhbareFori
هدایت شده از خبر فوری
📷ویژگی اخلاقی معروف شهید «محمد زهره‌وند» پل رسیدنش به معبود شد 🔹همسر شهید محمد زهره‌وند نیز در خصوص شخصیت و رفتار همسرش اینطور می‌گوید: احترام به والدین و توصیه به حجاب از اولویت‌هایش بود؛ صیانت از حجابم در زندگی، از اولویت ‌های «محمد جان» بود، چادر زهرایی برایش چنان با ارزش بود که در آخرین سفارش‌هایش از من خواست دُردانه‌اش با حجاب زهرایی در اجتماع و محافل حضور پیدا کند. پس از آغاز جنگ سوریه محمد هم حس و حال دیگری پیدا کرد. شب تا سحر، «اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک» ذکر نماز شب و نیاز اشک‌هایش شد تا اینکه به آرزویش یعنی رفتن به جبهه و شهادت رسید." @AkhbareFori