اشعث ابن قیس که بود؟ (۱) در خطبهٔ ۱۹ نهج البلاغه برمیخوری به یک اسم: اشعث ابن قیس فردی که مورد شماتت امیرالمؤمنین قرار گرفته و خطاب به او می فرمایند: لعنت خدا و لعنتِ لعنت کنندگان نثارت باد، ای حائک ابن حائک! منافق ابنُ کافر... «حائک» را مترجم متکبّر معنا کرده، فعلا همین کلمه در ذهنتان باشد تا برویم جلو... کنجکاو می شوی که بروی ببینی این اشعث که بوده چه کرده و چه سابقه ای داشته که اینچنین با یک جمله که خطاب به حضرت میگوید، امیرالمؤمنین علی علیه السلام به شفافیت گری و تبیین شخصیت و رفتارش می پردازد... با ما همراه شوید تا او را بیشتر بشناسیم البته نه فقط برای تاریخ خوانی، بلکه برای اینکه شبیه او را در همین نزدیک خودمان ببینیم و بشناسیم... #با_نهج_البلاغه #اشعث_ابن_قیس @MFT_reyhanatonnabi 🖤

اشعث ابن قیس که بود؟(۲) من اشعث پسر قیس هستم. شنیدم که دیدن اسم من در نهج البلاغه در خطبه ۱۹ کنجکاوت کرده که دربارهٔ من بدانی... آری آنروز را خوب یادم هست،سال ۳۸ هجری،مسجد کوفه... علی خطبه می خواند برای مردم و ‌ما اشباحُ الرجال، گوش می کردیم البته خودتان می دانید که گوش کردن داریم تا گوش کردن، من از آن آدم هایی نبودم که گوش کنم و بپذیرم سمعاً و طاعتا ، گوش میکردم تا اگر بتوانم از لابلای سخنان او اشکالی هرچند عوام فریبانه بگیرم و خودی نشان دهم... اما علی ایندفعه سکوت نکرد و من و چهرهٔ منافقانه من را رسوا کرد... و بخدا قسم هرچه گفت راست گفت... من و عده ای دیگر علی را خیلی آزار دادیم... انگار که آفریده شده باشم برای فتنه گری... در هر فتنه ای حضور داشتم، مثل خاری در چشم علی بودم و علی برای رعایت بعضی مصالح و‌منافع جامعهٔ مسلمین خیلی تحملم کرد... ادامه دارد، با ما همراه باشید... کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید... #داستان_تاریخی #با_نهج_البلاغه #اشعث_ابن_قیس #جهاد_تبیین @MFT_reyhanatonnabi 🖤

اشعث ابن قیس که بود؟(۳) اسم اصلی من «معدیکرب» بود اما به سبب آشفتگی موهایم! نام «اشعث» بر من نهادند، البته درونم هم کم آشفتگی ندارد... این را از معنی اشعث می گویم که به معنی «ژولیده مو» است به این ترتیب کم کم نام اصلی ام فراموش شد گویی اصلا نبوده است. بگذریم... من اشعث پسر قیس از قبیلهٔ کِنده از قبایل مهم قحطانی یمن هستم... بر دین یهود به دنیا آمدم... تا سال دهم هجری بر دین سابقم بودم وقتی آوازهٔ اسلام همه جا پیچید و قبیله های زیادی از دور و نزدیک به اسلام گرویدند من هم همراه تعدادی از افراد قبیله ام نزد رسول خدا رفتیم و اسلام آوردیم... اما راستش هیچوقت ایمان در دل من وارد نشد و همیشه بین اسلام و کفر در رفت و آمد بودم. خلاصه اسلام آوردنم دلی و از روی یقین نبود! اما شرایط آن زمان طوری بود که اسلام آوردن به نفع دنیایی بود که به آن عشق می ورزیدم. اصلا با این روش خیلی بهتر می توانستم اهدافم را دنبال کنم، تا با مبارزه مستقیم و رودررو... قبول دارید که روش منافقانه همیشه کار را پیچیده میکند بطوری که راحت می توانی با عوام فریبی هم کار فتنه گری ات را پیش ببری هم جانت را به در ببری! ادامه دارد... کپی داستان با ذکر منبع بلامانع است. #داستان_تاریخی #با_نهج_البلاغه #اشعث_ابن_قیس #جهاد_تبیین @MFT_reyhanatonnabi 💚

اشعث ابن قیس که بود؟(۴) من اشعث پسر قیس... جوان بودم که پدرم را افراد قبیله ای کشتند... من باید انتقام می گرفتم اما نمیدانم چه شد که قبیلهٔ قاتل را اشتباه گرفتم، شاید موهای همیشه پریشانم نگذاشت که درست ببینم! چیزی شبیه امپراتوری رسانهٔ دروغ و فریب زمان شما که باعث می شود جای دوست و دشمن و جای جلاد و شهید برای بعضی ها عوض شود... اصلا رسانه های دروغ همیشه بوده اند و همیشه هم توانسته اند عده ای ساده لوح و گروهی که خودشان را به ندانستن می زنند، را با خود همراه کنند. خلاصه قبیله ای که بیگناه بسویشان حمله کردیم از خودشان دفاع کردند و من و تعدادی را به اسارت درآوردند... اما خوب غمی نبود من و خانواده ام صاحب ثروت عظیمی بودیم و با دادن پول هنگفتی آزاد شدم. عبارتی که در خطبه علی می بینی که تو کسی هستی که دوبار اسیر شدی یکی در کفر و یکبار در اسلام ، اولیش برمیگردد به این ماجرا... از این مرد تعجب می کنم چطور با این همه گرفتاری و مشغله همه ما را تک به تک می شناخت و ریشه های عقیدتی و رفتاری و تاریخ زندگی ما را می دانست. ادامه دارد... کپی داستان با ذکر منبع بلامانع است. #داستان_تاریخی #با_نهج_البلاغه #اشعث_ابن_قیس #جهاد_تبیین @MFT_reyhanatonnabi 💚

اشعث ابن قیس که بود؟(۵) من اشعث پسر قیس هستم... گفتم برایتان که در اواخر عمر پیامبر اکرم به نزد ایشان رفته و اسلام آوردم و نه ایمان، همانطور که خداوند حال امثال من را در سوره حجرات توصیف میکند که ایمان در دل هایمان وارد نشده است:  قَالَتِ الأعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ  تُؤْمِنُوا وَلَکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الإیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ وَإِنْ تُطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لا یَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمَالِکُمْ شَیْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿١٤﴾ پیامبر که رحلت کردند من هم فرصت را غنیمت شمردم و از اسلام برگشتم حالا نه از تمام احکام آن... نماز را می شود خواند اما از آن احکام اجتماعی مثل زکات دادن اصلا خوشم نمی آمد لذا نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْض شدم. و راه ارتداد را در پیش گرفتم و حتی سلاح هم در دست گرفتم و در جنگ هایی بر علیه لشکر خلیفه اول شرکت کردم. تا زمانی که به اسارت در آمدم... و این ماجرای اسارت من در اسلام است که علی در خطبه ۱۹ اشاره میکند. من را نزد ابوبکر بردند، نمیدانم چه شد و چه در پیشانی من دید که مرا بخشید و خواهر نابینایش را به عقد من در آورد😳 حالا برایتان می گویم که ثمره های خبیثهٔ این ازدواج چه کسانی بودند... به او گفتم قول میدهم جبران کنم و به کارش آیم؛ او هم احساس کرد به درد کارهایی می خورم، لذا نه تنها منِ مرتد را نکشت که مرا از اعضای نزدیک خانواده اش کرد! ادامه دارد... #داستان_تاریخی #با_نهج_البلاغه #اشعث_ابن_قیس #جهاد_تبیین @MFT_reyhanatonnabi 💚

اشعث ابن قیس که بود(۶) من اشعث پسر قیس گفتم به خاطر پریشان مویی ام به اسم اشعث معروف شدم... رد پایی از من را می توانی در خطبهٔ ۱۹ نهج البلاغه ببینی که بعد از سخن نسنجیده ای که کردم مورد خطاب شدید علی قرار گرفتم و او من را حائک ابن حائک و منافق ابن کافر خواند... گفتم این صفت حائک هم ماجرایی دارد بعضی ها آن را به معنای تکبر و نخوت گرفته اند بعضی ها می گویند به شغل خانوادگی ما برمیگردد به معنای بافند گی... اما گمان نمی کنم که علی و عظمتش اجازه دهد پیشهٔ حلال کسی را به باد سخره بگیرد... علی ای که من شناختم هیچگاه این چنین نبود... اگرچه در طول زندگیم به خاطر نفس دنیا دوست و مقام دوست و فرصت طلبم هیچگاه این را به زبان و‌عمل درنیاوردم اما همیشه در وجدانم و در نهانم او را می ستودم و از اینکه نمی توانستم مثل او باشم دندان خشم و حسادت بر هم می ساییدم. خلاصه همین معنای بافنده خیلی به من می آید، قبول دارید که در فتنه ها با همین هنر بافتن آسمان به ریسمان، همچین درست و حسابی می توان فضا را تاریک و مبهم و مه آلود کرد که شبهه ها بهتر سر برآورد و حقیقت را مخفی کند... و من آدم روزهای فتنه بودم! #داستان_تاریخی #با_نهج_البلاغه #اشعث_ابن_قیس #جهاد_تبیین @MFT_reyhanatonnabi 💚

اشعث ابن قیس که بود؟(۷) من اشعث پسر قیس... کسی هستم که در تمام زندگیم بین ایمان و کفر در رفت و آمد بودم... مذبذبین بین ذالک... نه این طرف و نه آن طرفی... هرجا که باد می آمد به همان طرف می رفتم... ریشه اش را حتما می دانید درست است که من در هزار و چهارصدسال پیش می زیسته ام اما قبول دارید که خیلی چیزها ثابت است و عوض نمی شود چون نوع انسان عوض نشده دنیا طلبی ثابت است حالا شکل ظهورش فرق میکند ما آن زمان ها دارایی هایمان پول و سکه و طلا و زن و فرزند و اسب و شمشیر و ...بود الان هم شما باغ و ویلا و ماشین و حساب بانکی و مسافرت های کذایی و... چه فرقی کرده... ها! نکند شما خودتان را صاحب تکنولوژی می دانید... و ما را آدم های وحشی! نه از این خبرها نیست..‌. خیلی دچار غرور نشوید ... تکنولوژی ای که مثل طنابی پوسیده دست و پای شما را بسته اگر یک روز قطع شود آن وقت مشخص می شود که چه کسانی قوی تر هستند! کافی است که چند روز برق و آب و گاز خانه تان قطع شود تا بادکنک ادعاهایتان سوراخ شود و بخوابد... خلاصهٔ خلاصه اش همه اش دنیاست... اگر از این دنیا استفاده کردی و حیات طیبه بدست آوردی که هم به درد دنیایت بخورد و هم آخرت، دو سر برد است ولی اگر فقط دنیایت را آباد کردی همه اش خسران و ضرر که حتی دنیا هم به کسی وفا نکرده... خب نصیحت بس است... حتما با خودت می گویی تو اگر آدم بودی می خواستی همان زمان درست زندگی کنی و به لعنت لعنت کنندگان گرفتار نشوی... راست میگویی، همه اش را قبول دارم... خیلی درد است که دهان حقیقت گوی عالَم، تو را منافق ابن کافر خطاب کند... و تو دستت کوتاه باشد و‌نتوانی بروی و بنشینی پیش آقا و حلالیت بطلبی برای همه اذیت هایی که کردی و فتنه هایی که تراشیدی و جنگ هایی که در طلیعهٔ پیروزی به حکمیت و خیانت کشاندی! #داستان_تاریخی #با_نهج_البلاغه #اشعث_ابن_قیس #جهاد_تبیین @MFT_reyhanatonnabi 💚

اشعث ابن قیس که بود(۸) کاش در جهنم جزء خالدین فی النار نباشم...اگرچه به این امر نمی توانم اطمینان داشته باشم... خودم مشکل دارم... دل بی صاحبم که اگر سر سوزنی حب علی در آن بود حتما راه نجاتی برایم می ماند اما الان نمی دانم... شنیده ام در جهنم کسانی هستند که چون عطر مولا می پیچد با کینه و کفر روی برمی تابند و از خازنین جهنم می خواهند که درب ها را ببندند که شمیمی از رد شدن مولا به آنها نخورد...لذا همه راه های خروج را بر خود می بندند... خدایا! من اشعث ابن قیس هستم... بندگان خوبت را خیلی آزردم... ایمان ظاهری آوردم و چون پیامبرت رفت بر طبق آیه وَما مُحَمَّدٌ إِلّا رَسولٌ قَد خَلَت مِن قَبلِهِ الرُّسُلُ ۚ أَفَإِن ماتَ أَو قُتِلَ انقَلَبتُم عَلىٰ أَعقابِكُم ۚ وَمَن يَنقَلِب عَلىٰ عَقِبَيهِ فَلَن يَضُرَّ اللَّهَ شَيئًا ۗ وَسَيَجزِي اللَّهُ الشّاكِرينَ (ال عمران ، ۱۴۴) از ایمان برگشتم و کافر و مرتد شدم... و چون اسیر گشتم دوباره در فضای امنیت اسلامی بازگشته و خودم را پشت چهره ای از نفاق مخفی کردم... هرجا فتنه ای بود یا خود آتش بیارش بودم یا چون شتری خوش سوار به فتنه گران سواری دادم... هرجا که توانستم و دستم به بیت المال رسید بردم و خوردم و یک آب هم رویش... در زمان عثمان به فرمانروایی آذربایجان منصوب شدم... عالی بود... بهتر از این نمیشد از این دنیا بهره گرفت... اما علی مرد عدالت که آمد دیوارهای پوشالی آرزوهایم فروریخت... علی من را از ولایت آذربایجان عزل کرد و از من خواست که پول های اختلاس کرده را به بیت المال برگردانم... یا علی... چه میشد که چشم بر هم میگذاشتی و من پول دوست را به حال خود می گذاشتی... اما علی، مرد عدالت بود...قسم خورده بود اگر پول بیت المال را مهریه زنانمان کرده باشیم آنها را بگیرد و برگرداند. همان وقت با غضبی فرونخورده می خواستم بگذارم همه چیز را و به معاویه بپیوندم اما ترس از بی ابرویی و نصیحت اطرافیان نگذاشت اینکار را بکنم. البته اگر رفته بودم به این تمیزی نمی توانستم به اسلام و به علی ضربه بزنم... گفتم که نفاق خیلی خوب است... در پشت نقابِ نفاق، کارهایی می شود کرد که سالها بعد صدایش درمی آید... و من ترجیح دادم این نقاب بر چهره آلوده ام بماند و باشد. #داستان_تاریخی #با_نهج_البلاغه #اشعث_ابن_قیس #جهاد_تبیین @MFT_reyhanatonnabi 💚

اشعث ابن قیس که بود(۹) من اشعث پسر قیس هستم... از قبیله کِندی... همو که اسمش در نهج البلاغه به عنوان «منافق ابن کافر» و «حائک ابن حائک» ثبت شده است! همو که دوبار یکبار در زمان کفر و یکبار در زمان اسلام به اسارت در آمد... همو که در فتنه های زمان علی حضور فعال و‌جدی داشت... من اشعث پسر قیس هستم... مدتی هم به دستور عثمان والی آذربایجان بودم... حبّ ریاست و قدرت و پول در خون من جاری بود... و آن مدت خیلی به من خوش گذشت... تا اینکه علی آمد... نه اینکه بدون هیچ توضیحی و بدون هیچ امر به معروف و نهی از منکری من را برکنار کند... نه! او علی بود، همان علی بدون ذره ای ظلم و خطا... همو که وقتی با پیشنهاد رشوه برای گرفتن امتیازی نزدش رفتم فرمود: به خدا سوگند اگر اقلیمهای هفتگانه روی زمین با آنچه در زیر آسمانهایش قرار دارد به من داده شود تا خدا را با گرفتن پوست جوی از دهان مورچه ای نافرمانی کنم هرگز نخواهم کرد... ابتدا نامه ای برایم نوشت نامه ای کوتاه به شماره پنج و پنج خط... برایم نوشت تا بفهمم که مقامات و منصب ها در حکومت اسلامى وسیله آب و نان افراد نیست بلکه امانتهاى الهى است که باید به دقت از آن مراقبت کنند. پس باید نسبت به مردم استبداد به خرج ندهند و در مورد بیت المال با احتیاط تمام گام بردارند. اما من نفهمیدم و بیشتر نخواستم که بفهمم. #داستان_تاریخی #با_نهج_البلاغه #اشعث_ابن_قیس #جهاد_تبیین @MFT_reyhanatonnabi 💚

اشعث ابن قیس که بود(۱۰) من اشعث پسر قیس... شمشیر زیاد زده ام ، جنگ هم زیاد شرکت کرده ام... چه در زمان کفر و جاهلیت... چه در زمان مسلمان شدنم... و دوباره در زمان ارتدادم... و دوباره پس از بازگشتم به اسلام... خلاصه مبارزه مسلحانه را بیش از هر کاری می پسندیدم...حتی اگر در برابر بیگناه باشد... برایتان تعریف کردم که وقتی پدرم کشته شد به قبیله ای بی گناه یورش بردم و توسط آنها اسیر شدم! خلاصه سرم درد میکرد برای شمشیر دست گرفتن و تاختن و کشتن... اما اینکه برای چه شمشیر میزدم خیلی مهم نبود، برای هوای نفس؟ عصبیت قوم و قبیله ای، کشور گشایی، عقده گشایی؟ اصلا مگر مهم است؟ مغز من نمی تواند قبول کند که چرا علی در ماجرای کشتن عمرو ابن عبدود وقتی او ناسزا گفت و آب دهان بر صورتش انداخت لحظاتی مکث کرد و او را بعد از دقایقی کشت... وقتی بعد از او سوال کردند که چرا مکث کردی و تاخیر ، گفته بود برای اینکه مطمئن شوم هوای نفس در کشتن او تاثیری نداشته و فقط برای رضای خدا او را به قتل می رسانم... ولی این مرام ها و این سبک مبارزه در کَتِ من نمی رود... برای همین مرام و جوانمردی و اخلاصش بود که همیشه به او حسادت می کردم... علی با همهٔ ما فرق داشت... اصلا چرا پیامبر باید مبارزهٔ علی با عمرو ابن عبدود در روز خندق را برتر از همهٔ اعمال امتش تا روز قیامت بداند... مگر چه سرّی در آن نهفته است! این جملات و این نگاه پیامبر به علی، هنوز که هنوز است خونم را به جوش می آورد! #داستان_تاریخی #با_نهج_البلاغه #اشعث_ابن_قیس #جهاد_تبیین @MFT_reyhanatonnabi 🖤

اشعث ابن قیس که بود(۱۱) برایتان گفتم که بعد از رحلت رسول اکرم مرتد شدم، از دین خدا برگشتم و مبارزهٔ مسلحانه ای بر ضد دین خدا شروع کردم... قبول دارم که کارم خیلی بد بود... اما گاهی با خودم فکر می کنم خوب شد که از اصحاب سقیفه نشدم... راه خودم را گرفتم و از جماعت ظاهر الصلاح سقیفه ای جدا شدم... اگرچه سرنوشت، دوباره من را کنار آنان قرار داد... اگر کار من معنای ارتداد می دهد کار آنها چه معنایی میدهد؟ حجه الوداع را یادم هست... آن روزها تازه مسلمانی بودم... حج را که برگزار کردیم، در راه بازگشت، صدایی بلند شد که رفتگان برگردند و بازماندگان در رسند که با آنان کاری بزرگ است. همه چشم به دهان پیامبر دوختیم تا ببینیم این چه پیام مهمی است که برای شنیدنش در این صحرای داغ گرد آمده ایم. و او علی را به امامت و جانشینی خود معرفی کرد به دستور خدا..‌. همه دیدیم و شنیدیم و چه تبریک ها و تهنیت های دروغین و چاپلوسانه ای هم که نگفتیم... اما بعد از رحلت پیامبر، عهد ها فراموش شد و بیعت ها خاموش... هرکس طبل منیّت خودش را زد... من راه ارتداد ظاهر را در پیش گرفتم... و عده ای راه ارتداد باطنی البته با ظاهری شیک و عوام فریب... لباس خلافت را بر خود پوشاندند، علی (علیه السلام) را خانه نشین کردند و فاطمه (سلام الله علیها) را شهید...😭 سقیفه نشینان راه را برای امثال من تا انتهای تاریخ هموار کردند!😔 #داستان_تاریخی #با_نهج_البلاغه #اشعث_ابن_قیس #جهاد_تبیین @MFT_reyhanatonnabi 🖤

اشعث ابن قیس که بود(۱۲) امروز که از ام البنین گفتید که پسرانش چهار شهیدِ راه حسین شدند... یادم آمد از خودم و فرزندانم و شرمنده شدم... گفتم برایتان که بعد از اسارت در زمانی که مرتد شده بودم توسط ابوبکر بخشیده شدم و او خواهر نابینایش را به ازدواج من درآورد که کاش این زوجیت غیر میمون هیچوقت سر نمی گرفت... اگر بگویم چه اولاد غیر طیب و ناپاکی نصیبم شد شما هم این حرف من را تایید می کنید... البته نمی توانم تمام تقصیر را بر عهده همسرم بگذارم که الخبیثات للخبیثین... خودم اگر بدتر از او نبودم، بهتر نبودم... پر از ناآرامی و کفر و طغیان و ارتداد... دخترم شد جعده که امام حسن مجتبی را در منزلش مسموم و شهید کرد... و پسرم شد محمدی که نامه نوشت برای حسین که بیاید کوفه اما به او پشت کرد و در لشکر ابن زیاد شمشیر بر رویش کشید... فرزند دیگرم قیس از فرماندهان لشکر عمر سعد بود... حالا که از ام البنین گفتید شاید بد نباشد که از من و زندگی تاریک و فرزندان تاریک ترم هم بگویید که همه بفهمند که حیات طیبه در همین جهان به دست آوردنی است... حیات طیبه ای که امثال منافقی مانند من هیچوقت بویی از آن نبرده ایم... ولی ام البنین با ادب و معرفتش هم در این دنیا حیات طیبه داشت هم در سرای باقی... #داستان_تاریخی #با_نهج_البلاغه #اشعث_ابن_قیس #جهاد_تبیین @MFT_reyhanatonnabi 🖤